"حملەی دمشقیە" و هنر نجنگیدن!
مقایسەی استراتژی و تاکتیکهای جنگی اعراب و اسرائیل در جنگ 67 نشان میدهد که یهودیان مو به مو به آموزەهای تزو عمل کردند و عربها هم کاملا آن را نادیده گرفتند.
هنر واقعی در پیروزی بدون جنگ است
صلاحالدین خدیو
روزنامهنگار
ابوایاد مرد دوم ساف در کتاب فلسطینی آواره میگوید: "هنگام آغاز جنگ شش روزەی 1967 همراه عرفات و برخی رهبران فلسطینی با اتومبیل از کویت عازم عراق بودیم.
با یک رادیوی ترانزیستوری کوچک تلاش میکردیم از اخبار جنگ مطلع شویم. لحن فاتحانەی رادیو قاهره و لحن معتدل رادیو تل آویو نگرانم کرد.
روشن بود که مصریها در حال رجزخوانی بودند و اسرائیلیها با اعتماد به نفس و تواضع پیروزیهای خود را گزارش میکردند."
حق با ابوایاد بود. رادیو قاهره در حالی از سقوط قریب الوقوع تل آویو سخن میگفت که نیروی هوایی مصر و سوریه و اردن در همان روز اول روی زمین نابود شده بود.
اسرائیل هم در سه جبهه به پایتختهای عربی نزدیک میشد.
در روزهای قبل از جنگ هم جمال عبدالناصر با اخراج ناظران سازمان ملل و بستن تنگەهای تیران دست به محاصرەی دریایی اسرائیل زد و صراحتا گفت یهودیان را به دریا میریزد.
در آن طرف قضیه، اسرائیلی های هوشمند در انتظار شکار لحظه، فرصت را قاپیدند.
تبلیغات گستردەای در جهان با محوریت "نابودی قریب الوقوع کشور کوچک یهود" به راه افتاد و موجی از همدردی با اسرائیل را در سطح بین الملل برانگیخت.
موشه دایان و ژنرالهایش به خوبی میدانستند که چنین نیست و هیاهوی اعراب از سر ضعف است و مصرف داخلی دارد.
آنها از تواناییهای خود و ناتوانی دشمن مطلع بودند و سرانجام دشمن را به زمینی کشاندند که خود آن را تعریف کرده بودند.
از فردای جنگ ژوئن خاورمیانه دیگر خاورمیانەی سابق نبود و منطقەای با مختصات و بحرانهای مزمن امروزی خلق شد.
سان تزو استراتژیست جنگی چینی بود که 2500 سال قبل میزیست. کتاب هنر جنگ او که قرنها راهنمای عملی زمامداران چین بود، امروز در جهان غربی هم مورد توجه قرار گرفته است.
بخشی از هنر جنگ تزو چنین است:
به ضعف و کوچکی تظاهر کنید تا دشمن دچار کبر و غرور شود.
هنر واقعی در پیروزی بدون جنگ است.
جنگ یک میدان بزرگ روان شناختی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است که رزم در میدان یکی از صحنههای آنست.
اگر تواناییهای رقیب و ظرفیتهای خود را خوب نشناسید، حتما شکست میخورید.
جلوگیری از شکست در اختیار خودت است. برای دشمن هم همینطور است.
مقایسەی استراتژی و تاکتیکهای جنگی اعراب و اسرائیل در جنگ 67 نشان میدهد که یهودیان مو به مو به آموزەهای تزو عمل کردند و عربها هم کاملا آن را نادیده گرفتند.
معروف است که چینیها قبل از تحقیر شدن بدست امپریالسسم اروپایی در قرن نوزده، در مقام یک قدرت بزرگ دریایی و زمینی، "تزوئیستهایی" تمام عیار بودند.
آنها ضمن پرهیز از جنگ و بکارگیری مستقیم قدرت نظامی از طریق ارعاب و اقناع، رقبای کوچکتر خود را به انقیاد در میآوردند.
چین امروز هم با پیروی از هنر جنگ خود را از درگیریهای مستقیم دور نگه می دارد.
این تعبیر از روی ضعف و نه قدرت، تا حدی دربارەی ایران پس از آخرین جنگهای روس و محاصرەی هرات هم صادق است،
دولتهای قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی به استثنای جنگ هشت ساله با عراق که حاصل انقلاب و بیتجربگی در یک لحظەی تاریخی خاص بود، هیچ وقت وارد جنگ نشدند.
ایران در جنگهای جهانی اول، دوم و جنگهای متعدد خاورمیانه و غرب آسیا همیشه رل بیطرف را بازی کرد.
گرچه چند بار بیطرفیاش نقض شد، اما در نهایت توانست مرزهایش را حفظ کند.
در حقیقت ایرانیها هنر جنگ سان تزو را به صورت معکوس بکار گرفتند و توانستند از دوران ضعف در قرون نوزده و بیست جان سالم بدر برند.
با آغاز هزارەی جدید و تحولات شگرف و ناگهانی در موازنەی قوا در منطقه، از رهگذر سقوط صدام و تحولات بهار عربی، ایران احساس کرد قرن تحقیر را پشت سر نهاده و به قرون هفده و هجده برگشته است.
در این هنگامه، هنر جنگ سان تزو بیش از هر زمانی به کار میآید.
حضور بیپروا در منطقه و نقش آفرینی به عنوان قدرت اصلی خاورمیانه چقدر با ظرفیتهای نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران همخوانی دارد؟
ظاهرا راهبرد تهران برای عبور از چالشها و محدودیتهایش، ابتکارهایی چون نبرد نامتقارن و کاربست نیروهای نیابتی است.
از قضا دستور کار و یا تعریف استراتژیست چین باستان از جنگ و هنر آن هم اذعان به عدم تقارن آنست.
اما وقتی رقیب با درک ضعفهای موجود، دستور کار را تغییر و نبرد نیابتی را به جنگ مستقیم تبدیل میکند چه؟
وقتی حساب تمام عوامل نیابتی را به پای فرمانده مینویسد، یعنی قاعده و زمین بازی را عوض میکند و شما را به میدانی میکشاند که در آن دست برتر دارد.
معادلهی لفاظی و حمله به معنای زوال سریع و بازگشت ناپذیر توان بازدارندگی است.
آنچه دیروز در دمشق اتفاق افتاد و چند سال است که مرتبا دارد تکرار میشود، نشانەی آنست که ابتکار عمل نه دست تهران بلکه بدست رقباست.
این جاست که هنر نجنگیدن سان تزو بیش از هر زمان بکار میآید. حتی اگر مانند ادوار قبل به صورت معکوس بکار رود.
ارسال نظر