علی اکبر مختاری- پژوهشگر

خلیج فارس درهیاهوی نافرجام

این روزها منطقه خلیج فارس روزهای پر تنش خود را سپری می‌کند. خبرهایی که از سخنان دولتمردان دو دولت ایران و آمریکا و تشدید رویارویی بین این دو کشور در رسانه­ها مخابره می­شود خلیج فارس را به کانون توجه سیاستمداران و رسانه های جهان مبدل ساخته است و اظهار نظرها و حرکات دو طرف با دقت و حساسیت توسط دولت­ها و مجامع بین المللی رصد می­شود.

این روزها منطقه خلیج فارس روزهای پر تنش خود را سپری می‌کند. خبرهایی که از سخنان دولتمردان دو دولت ایران و آمریکا و تشدید رویارویی بین این دو کشور در رسانه­ها مخابره می­شود خلیج فارس را به کانون توجه سیاستمداران و رسانه های جهان مبدل ساخته است و اظهار نظرها و حرکات دو طرف با دقت و حساسیت توسط دولت­ها و مجامع بین المللی رصد می­شود. آغاز این وضعیت حساس و خطرناک از تشدید تحریم‌های دولت آمریکا بر علیه ایران به‌خصوص تروریستی خواندن سپاه پاسداران و عدم تمدید معافیت خرید نفت ایران شروع شد و در مقابل دولت ایران با عدم دسترسی به مزایای برجام و بی‌اثر بودن نقش اروپاییان در این معاهده، تصمیم به خروج مرحله‌ای از برجام گرفت. در کنار این تصمیمات دیپلماتیک، تحرکات میدانی و آرایش جنگی دو طرف بخصوص حرکت ناو جنگی آبراهام لینکن به سوی خلیج فارس نگرانی از وقوع درگیری نظامی و وقوع جنگ بین دو طرف را افزایش داده است. طرفین به طور مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده‌اند که در پی جنگ و درگیری نیستند ولی تحرکات و خرابکاری‌های مشکوک در جنوب خلیج فارس موجب نگرانی است و تحلیل‌های متفاوت در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی افکار عمومی مردم ایران را در وضعیت تردید و استیصال قرار داده است و نگران‌تر از قبل به آینده‌ای نامعلوم و وضعیتی نافرجام چشم دوخته‌اند. در میان مردم هر روز این سوال تکرار می‌شود که جنگ رخ می‌دهد یا نه و در این هیاهو عاقبت چه سرنوشتی برای سیاست و اقتصاد مملکت ما رقم خواهد خورد؟

عده‌ای از رسانه‌ها که اکثرا در جبهه مخالف جمهوری اسلامی هستند به شرایط وقوع جنگ و فروپاشی با استدلال‌هایی همچون تندخویی و تعصب تیم جمهوری خواه آمریکا در بکار بردن زور برای تغییر، همچنین مقایسه شرایط جنگی در حملات قبلی دولت آمریکا به عراق و افغانستان با شرایط کنونی، به حتمی بودن مداخله نظامی دولت آمریکا  استدلال می‌کنند و برخی اشخاص و چهره‌های سیاسی به وقوع جنگ بعد از ماه رمضان اشاره دارند. اما با ارزیابی دقیق‌تر شرایط پیشِ رو و خسارت‌هایی که از وقوع درگیری‌های نظامی به طرفین و اقتصاد انرژی جهان وارد می‌شود احتمال وقوع جنگ بین طرفین پایین است و نتیجه‌ای جز جنگ لفظی و هیاهو و تهدید در پی نخواهد داشت.

ایالات متحده در مقایسه با مداخلات نظامی پیشینش در کشورهای منطقه با شرایط کنونی وضعیت متفاوت و پیچیده‌ای را پیشِ رو دارد و عوامل و مولفه‌هایی زیادی وجود دارد که احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا را بسیار پایین می‌آورد. اولین موضوع انگیزه دولت آمریکا برای حمله نظامی است که در سطح پایینی قرار دارد. اگرچه تیم مشاوره و حلقه پیرامون ترامپ تندرو و جنگ طلبند ولی آنچه از ابتدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاکنون از شخصیت دونالد ترامپ برداشت می‌شود اینست که ترامپ شخصی تاجر مسلک و معامله‌گر است و بیشتر به‌دنبال آنست با هیاهو و بر هم زدن معاهدات از هزینه مسئولیت بین المللی ایالات متحده بکاهد و به روش‌های غیرمتعارف کسب درآمد بیشتری از دیگران داشته باشد. لذا اینگونه تفکر هرگز تمایل ندارد در تله جنگ و افزایش بودجه نظامی گرفتار شود مسلما درگیری نظامی با ایران همانند گرفتار شدن در جنگ ویتنام  است. نکته دیگر اینکه نزدیک شدن ترامپ به اسرائیل و خوش خدمتی‌هایی که نسبت به این رژیم داشته است نشان می‌دهد موضوع امنیت اسرائیل بیش از پیش از عناصر اساسی سیاست خارجی ایالات متحده و همچنین دولت ترامپ است. لذا دولتمردان آمریکا خوب می‌دانند که موشک‌های ایران و حزب الله لبنان بر روی اسرائیل هدف‌گذاری شده است و شروع درگیری موجب از بین رفتن موجودیت اسرائیل است. در جنگ عراق و افغانستان چنین اهرم مقابله‌ای هرگز برای طرف‌های مغلوب وجود نداشت.

موضوع مهم دیگر توان نظامی و موقعیت ژئوپلتیک ایران است. درگیری و جنگ با ایران که تنگه هرمز را در اختیار دارد به آسانی جنگ‌های قبلی نیست. بسته شدن شاهراهی که روزانه 18 میلیون بشکه نفت یا نزدیک به 30 درصد نفت جهان از این گذرگاه عبور می‌کند اقتصاد انرژی جهان را مختل خواهد کرد.کوچکترین آتش بازی در این منطقه به افزایش قیمت نفت و افزایش نرخ انرژی و تورم در اقتصاد جهان منجر خواهد شد.

لذا با این توصیف، هزینه‌ها و مخاطرات جنگ در خلیج فارس بالاست و هیچ قوه عاقله‌ای به طرف درگیری و جنگ نخواهد رفت و تمامی هیاهو و غوغا برای امتیاز گرفتن بیشتر است. ادامه این روند گرچه تغییری به حال دولت و مردم آمریکا ندارد ولی بلاتکلیفی و تحمل فشارها مردم رنجور ایران را در وضعیت نا امیدی و فرسایشی قرار داده است. شایسته است حاکمان سیاستی اتخاذ کنند تا مردم ازمشقت و رنج دایمی و سرنوشت نافرجام رهایی یابند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها