نجات ایران با موازنه چندجانبه 

نجات ایران با موازنه چندجانبه 

عباس نصر

نویسنده و پژوهشگر

مرحوم مدرس که از دخالت روس و انگلیس در ایران خیلی به تنگ آمده‌ بود پیشنهاد داد که ما اصلا نمی‌خواهیم هیچ موازنه‌ای را با حضور قدرت‌های برتر در سیاست خارجی داشته باشیم،  شما دست از سر ما بردارید ما خودمان می‌دانیم چه کنیم!

اما با درخواست او نه استعمار روس و انگلیس زیر بار این تقاضا رفتند و نه این تقاضا شدنی بود. چون بلافاصله سروکله آلمان و فرانسه پیدا می‌شد او در نهایت به اینجا رسید که دست از موازنه عدمی بردارد و پیشنهاد داد آمریکا در ایران حضور یابد و بجای توازن دوگانه توازن سه گانه ایجاد شود، شاید از قدرت روس و انگلیس کم شود که به مرور نیز چنین شد. گرچه او بزودی بدست رضاخان جهان را ترک گفت ولی نتایج آن بعد روشن شد. 

همان ابتدا با تصویب پیشنهاد مدرس که گمرک ایران را که شاهرگ‌ صادرات و واردات ایران است از دست نوز بلژیکی گرفتند و به آمریکاییان سپردند، از اینجا رابطه ایران و آمریکا عملیاتی شد. البته فراز و فرودهای زیادی گذشت تا دورانی که جنگ جهانی دوم به اتمام رسید.

در دوران این جنگ، روس‌ها شمال غربی کشور یعنی آذربایجان ما را تصرف کرده بودند و انگلیسی‌ها هم جنوب کشور را، ولی با وجود اتمام جنگ حاضر به پایان دادن تصرفات سرزمین ما نبودند و به اشغال خود خاتمه نمی‌دادند. کشور ما در نقطه حساسی  قرار گرفته بود بطوری که نه توان اخراج این‌ها را داشت و نه این اشغالگران ابدا به روی مبارک می‌آوردند که باید بروند.

در اینجا بود که پیشنهاد گذشته مدرس یعنی ارتباط ما با آمریکا جواب داد. 

نمی‌گوئیم آمریکا برای معاد روز قیامت و ثواب آخرت اقدام به این ارتباط کرد، بلکه به نفت ما و نقطه استراتژیک خاورمیانه‌ای ما نیاز داشت. اما در آن زمان حساس مردانه ایستاد و کنفرانس تهران را خودش برپا کرد و روزولت رئیس جمهور آمریکا از استالین رئیس جمهور روس و چرچیل نخست وزیر انگلستان خواست که باید در کنفرانس شرکت کنند.

این دعوت اساسا ربطی به شاه جوان ایران که تازه منصوب شده نداشت و او در کنفرانس اصلا راه نیافت. از شرکت کنندگان‌ هم غیر از استالین، دیگران بدیدار شاه نرفته و پس از کنفرانس به کشور خود برگشتند.  در این کنفراس سه جانبه مقرر شد دو کشور اشغالگر روس و انگلیس ایران را تخلیه کنند و این توازن سه جانبه بنفع ما تمام شد وگرنه امروز گربه ایران شکل یک موش بی‌دُم را داشت. 

این موازنه مثبت، اما سه جانبه اواخر دوران سیاسی مدرس در این زمان جواب داد و از تبدیل به موش شدن شکل کشور جلوگیری کرد و موجب نجات ما شد. 

امروز دکتر ظریف که غریب واقع شده است همان پیشنهاد را دارد او می‌گوید دوران برقراری موازنه صرفا با شرق تمام شده است. باید با چندین قدرت ارتباط خود را برقرار کرده و موازنه چند جانبه‌ای داشته باشیم تا حفظ شویم وگرنه فلاکت در مقابل ما قد علم کرده است، ولی متاسفانه هیچ کس حرف او را فهم نمی‌کند. رقبا یا خود را به نفهمی زده‌اند یا ایادی و جاسوس‌های خارجی اجازه فهم این مساله را به تدبیر کننده سیاست خارجی ما نمی‌دهد .   

چهل و چند سال است در دامن شرق آن هم ذلیلانه سقوط کرده‌ایم‌ این در حالی است که غرب باید اجازه برداشت از حساب‌های خودمان را بدهد و دلارش تعیین کننده قیمت ریال ماست، یا اجازه فروش نفت را او بدهد و ...

خوب چه عزت و استقلالی را شرقی‌ها یعنی چین و روسیه بما داده‌اند که در دامن آن‌ها جان‌ می‌کنیم و باج می‌دهیم و قرارداد  راهبردی می‌بندیم؟

در حالی که آن‌ها با برگ‌ برنده از خاک ما برای رضایت اعراب مایه می‌گذارند و می‌بخشند و سهم ما از کاسپین را کم می‌کنند و ... به تعبیری مثل برده بما می‌نگرند و پای ما را به اوکراین می‌کِشند. 

قران که گفته است (خدا هیچ راهی برای سلطه کافران بر مومنان باز نگذاشته است) پس کیست که این ماتریالیست‌های جهان را بر ما مسلط کرده است. 

حداقل آمریکاییان تا بحال دیده شده است که خاک کشورهای هم پیمان خود را نه تنها نبخشیده‌اند بلکه نظیر عربستان از تجاوز حفظ کرده‌اند. 

آیا وقت آن نیست که ما با همه جهان موازنه مثبت برقرار و رابطه متقابل داشته باشیم و از دوران‌ جنگ سرد شوروی و آمریکا خارج شویم؟ و موجودیت خودرا بعنوان برگ‌ برنده در مقابل آمریکا تحویل این دو غول نافهم‌ ندهیم؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها