آیا تجزیه و سوریهای شدن راست است؟
سیاوش قهوهچیان
فعال سیاسی اصلاحطلب
تشدید اعتراضات در بعضی مناطق کشور و تغییر آن از اعتراضات آرام، به سمت خشونت و هیجان، مباحث جدیدی در فضای سیاسی کشور مطرح کرده است. اما در بین این نظریات ترویج نظریهی سوریهای شدن یا تجزیه ایران فریبی بیش نیست.
راقم سطور ذیل با سوابق مشخص همچون؛ زندگی در میان اقوام استانهای مختلف، دانشآموخته علوم اجتماعی و از مروجین و مجریان اصل شوراها در شهرها و روستای کشور، لازم میداند برای تنویر افکار ملت بزرگ ایران مطلب ذیل را به ایران دوستان و طالبان حقیقت تقدیم نماید.
رنگین کمان قومیتها، مذاهب، ادیان و سلایق مختلفی که پازل زیبا و باشکوهی که واحد جغرافیایی چون ایران را تشکیل میدهد، سرزمینی است که تاریخ فراز و فرودهای بیش از سه هزار ساله مکتوب داشته و اشکها و لبخندهای زیادی را شاهد بوده و سرمایههای انسانی که دنیا به داشتن آنها در تمامی مقاطع علمی افتخار میکند. ذخایر معدنی داراست که بنا به آمار و ارقام اعلامی رسمی یک دهم ثروت و یک صدم جمعیت جهان و به لحاظ مخازن انرژی گازی اولین و به لحاظ مخازن نفتی مقام سوم در دنیا (نقل از: ویکی پدیا) و ثروتهای عظیمی را در خود جای داده است. به لحاظ سوق الجیشی حساسترین منطقه در جغرافیای منطقه را دارد و پیوسته چه به لحاظ سلطه و سیاسی (پل پیروزی در جنگ جهانی دوم) و چه به لحاظ اقتصادی (جاده ابریشم) مورد توجه کشورهای دنیا، و در تاریخ جزو امپراتوریهای بزرگ بوده است. این مزیتها باعث شده همیشه دشمنان خرد و کلان بصورت یک طعمهی جذاب چشم طمع به این مرز و بوم داشته باشند.
این امر چیزی است که برخی از مردم و جریانات سیاسی بدنبال تزریق آن در باورداشتهای مردم هستند و از اول انقلاب دائما خطر تجزیه کشور را تکرار کرده و اخیراً نیز بحث سوریهای شدن را به آن افزودهاند.
در حالیکه چنین مسألهای در ایران فاقد اصالت و بهانهای است برای ترسانیدن ملت برای از دست دادن تمامیت ارضی میباشد. زیرا همه اقوام اعم از کردها، ترکها، بلوچها و عربها، ارامنه، زردشتیها و سایر اقلیتهای دینی خودشان را صاحب ایران میدانند و محال میدانند مالکیت کشور تاریخی و بزرگی چون ایران را با مصداق قومیت جابجا کنند. اگر به فرهنگ، باورداشتهها و آموزههای جاری در کوچههای این اقوام مراجعه شود اینها خود را اول ایرانی بعد وابسته به یکی از اقوام فوقالذکر میدانند. امروزه این انگها کهنه شده و خریداری ندارد. این را تاریخ ما نشان داده و در فرهنگهای اقوام مختلف هم ثبت شده است که اگر جدایی سرزمینی هم از پیکر مام وطن بوده به علت بیلیاقتی حاکمان و قراردادهای ننگین حکومتها بوده که بیگانگان با استفاده از فاصله و بیاعتمادی ملت به حاکمان، این جدایی را به زور شمشیر و مکر مکاران بر این مرز و بوم تحمیل کردهاند. تاریخ جدا شدن قسمتهای عظیمی از این کشور خود گواه این ادعاست که مجال تشریح آن در این مختصر مقال نمیگنجد، وگرنه دلهای این اقوام در چارچوب ایرانی مقتدر همیشه با هم بوده و از این نفرتپراکنی پیوسته دلشان پرخون بوده است.
پیوسته جُهال و سلطهجویان بر این شیپور نفاق دمیدهاند زیرا شعار همیشگی استعمار پیر بر ایجاد تفرقه و تداوم سلطه بوده است.
نشانههای عملی این یکدلی و وحدت ریشهای در تاریخ معاصر، نهضت مشروطیت، مبارزه و براندازی حکومت خودکامه پهلوی در انقلاب سال ۵۷ و شرکت همه اقوام حتی اقلیتهای مذهبی و دینی در جنگ تحمیلی عراق با ایران خود را نشان داده است.
در ساختار سیاسی ایران تقسیمبندی بصورت استانی در جغرافیای استقرار این اقوام تعریف شده که اسامی استانها این رنگین کمان را به زیبایی ترسیم میکند.
پس، از مفاهیم عامل نفرت نسازیم، بهویژه اگر این نوع تقسیمبندی در چارچوبهای سیاسی مشروع باعث اعتلا و جاری شدن عدالت اجتماعی اقتصادی، سیاسی و رشد مدنیت به مفهوم کلی در داخل محدوده جغرافیایی ایران عزیزمان باشد چه وحشتی از اصلاح ساختار؟
به هر حال باید بپذیریم حکومت ساخته دست و اراده ملتها و نتیجه میثاقشان با یکدیگر است و نسبت دادن آنها به منشأ مقدس و غیربشری، جز از استخفاف ملت و فریب دادن آنان جهت ایجاد تفرقه و به منظور تداوم سلطه بر آنها هدف دیگری ندارد.
.
ارسال نظر