به بهانهٔ آغاز جام جهانی
فرهاد قنبری
فعال رسانهای
فوتبال پدیدهٔ خاصی است. اکثر نظریهپردازان نوین و منتقدان سرمایهداری نگاه مثبتی به این پدیدهٔ پرطرفدار ورزشی نداشته و به آن مثل بقیهٔ کالاهای مصرفی سرمایهداری که برای تحمیق و سرگرم نگهداشتن تودهها و استثمارگر آنها استفاده میشود مینگرند.
اما فوتبال را میتوان از منظرهای متفاوتی هم نگریست:
فوتبال میتواند باعث اتحاد و همبستگی بیشتر یک ملت شود.
پس از جنگ جهانی دوم و در میان نفرت جهانیان از آلمان، فوتبال توانست [در سال ۱۹۵۴] این کشور را در ذهن جهانیان با شکل دیگری تداعی کند، آن قهرمانی، نشانهای از بیمار کُما رفتهای بود که مجدد علائم حیاتی از خود نشان میداد.
عراق در میانهٔ جنگ و خشونت، قهرمان جام ملتهای آسیا شد و برای چند روزی هم که شده به عراقیها نشان داد چیزی فراسوی تعصبات دینی و قومی- قبیلهای وجود دارد که میتواند تمام ساکنان سرزمینشان را در کنار هم قرار داده و دست در دست هم به شادی بپردازند. یا دیدن تیم ملی سوریه در مقدماتی جام جهانی به جهانیان این پالس را میفرستد که سوریه هنوز علیرغم تمام این ناملایمات و خشونتها زنده است و جوانانی در میدان ورزش زیر پرچم سوریهٔ متحد برای شادمانی تمام ساکنان این خطهٔ غمزده تلاش میکنند.
فوتبال گاهی از درون خود انرژی رهاییبخش، ضداستعماری، ضدنژادپرستانه و آزادیخوهانه را به نمایش میگذارد و غرور جریحهدارشدهٔ یک ملت را ترمیم میکند.
"دستهای خدای" مارادونا به نوعی سیلی خشم مردم آرژانتین بود که بر صورت استعمار فرود آمد. بازی حماسی بازیکنان شیلی در برابر اسپانیا، شادی گل حمید استیلی به آمریکا و بسیاری از این صحنه.ها همیشه چیز فراتر از فوتبال را از جامهای جهانی به اذهان تداعی میکند.
فوتبال از بُعد مبارزه با نژادپرستی هم تأثیرات بسیاری داشتهاست.
امروزه بازیکنان سیاهپوست و شرقی در تیمهای سطح اول فوتبال اروپا بازی میکنند. هواداران اغلب بدون توجه به رنگ پوست و ملیت بازکنان تیم محبوبشان را تشویق میکنند.
بازیکنانی که باعث نزدیکی ملتها و زدودهشدن چهرهٔ زشت خودبرتربینی میشوند.
امروزه ستارگان فوتبال در کنار سیاستمداران و بازیگران هالیوود جزءِ شناختهشدهترین چهرههای جهان به شمار میروند.
بسیاری از پرببیندهترین برنامههای تلویزیونی در سراسر جهان به فوتبال اختصاص دارد و شبکههای مختلف سعی میکنند با پرداختن به حاشیههای فوتبال مخاطبان بیشتری را جلب کنند.
بخش اعظمی از مباحثات روزانه در جمع خانوادگی و دوستان به فوتبال اختصاص دارد. افراد با حرارت و شعف خاصی از فوتبال و تیمهای محبوبشان سخن میگویند به گونهای که انگار بخشی از هویت خود را از آن گرفتهاند.
در ورزشگاههای فوتبال به وفور افرادی مشاهده میشوند که با به ثمرنشستن هر گلی از ته دل فریاد سر میدهند یا دستی از سر افسوس بر سر خود میکوبند. گاهی دستها و پاهایشان شروع به لرزش میکند، گاهی اشکها همچون سیل سرازیر میشود، فحاشیها صورت گرفته و صندلیها شکسته میشود، گاهی القاب اسطورهای داده میشود و گاهی فریاد «حیا کن، رها کنها» به آسمان بلند میشود.
جام جهانی دوباره آغاز میشود و ۳۲ کشور با امیدها و آرزوهای فراوان چشمهای خود را به زمینهای سبز ورزشگاههای قطر خواهند دوخت. کشورهای صاحب فوتبال از امشب در رویای قهرمانی خواهند خوابید و سایر کشورهای گمنام این عرصه هم تلاش خواهند کرد خود را بهعنوان شگفتیساز این رقابتها به جهان معرفی کنند.
از امروز به مدت یک ماه قلبهایی شروع به تپیدن سریعتر خواهد کرد، اشکهایی سرازیر خواهد شد و دستهایی به سوی آسمان بلند خواهد شد.
از امروز جهان با وجود تمام نکبتها و سیاهیهای خود چشم به قطر میدوزد و امیدوار است شاید پرحاشیهترین جام جهانی تاریخ دوباره دلها را به یکدیگر نزدیکتر کند.
ارسال نظر