"برای" بازگشت امید
سحرفرخی
روزنامهنگار
او سالیانیست که به نمادی در قلب دوستداران محیط زیست بدل شده است.
نماد امید به داشتن وطنی امن، برای تمام موجودات. درنایی با ۱۶۰ سانتیمتر قد با بالهایی که سر تا به سر شاهپرهای سیاهش به دو متر میرسد. تنها بازماندهی جمعیت غربی درناهای سیبری که اندکی پیش ۲۰۰ بال جمعیت داشت. جمعیت مرکزی در روند مهاجرت به هند، بهطور کامل منقرض شد. از جمعیت شرقی حدود سه هزار بال و از جمعیت غربی فقط و فقط همین یک بال باقی ماند. غمانگیز اینجاست که امید امکان جفتگیری و تکثیر با جنس شرقی را ندارد، بنابراین با درگذشتش، این گونهی زیبا برای همیشه از فهرست پرندگان جهان حذف میشود.
امید برای اولین بار به همراه دو درنای دیگر در سال ۸۶ وارد ایران شد و هر دو همراه خود را طی یک سال از دست داد. از آن زمان امید هرسال حوالی روز بزرگداشت کوروش کبیر وارد ایران میشود.
امسال او زودتر خودش را به ایران رساند.
گویا میخواست با تاباندن نور امید، سهم خود را در نجات موجودات این سرزمین ادا کند چرا که بدیهیست، مهمانکشی تالاب فریدونکنار بخشی از سر ناامیدی و فقر و بخشی از سر تاریکی و فساد صورت میگیرد.
فروشندهای که به خبرنگار میگوید: "ما وطنمان را دوست داریم و اگر خیلیها وارد این شغل شدهاند از بیکاری و درد معیشت است نه از روی دلخوشی، اگر مسئولان خیلی دلشان میسوزد شغل بیاورند و پول من دیابتی بیکار را بدهند تا این کار را رها کنم."
و مافیایی که به گفتهی دکتر اسماعیل کهرم پرندهشناس و فعال محیط زیستی، از راه دلالی و فروش لوکس پرندگان مهاجر در رستورانها و باغهای شخصی، ثروتهای کلان میاندوزند و راه مقابله با آن، حمایت قوه قضاییه و نیروی انتظامی از سازمان حفاظت محیط زیست در برخورد قاطع و بدون اغماض با متخلفان است. او ادامه میدهد: "در زمان سابق، ما با هواپیماهای سبک بر فراز تالابهای شمال کشور پرواز و وضعیت پرندگان مهاجر را رصد میکردیم و هر جا تور هوایی میدیدیم، تورها جمعآوری و اگر پرندهای در تورها هنوز زنده بود رهاسازی میشد."
اما واضح است که اکنون، در این مورد هم ارادهای برای کمک و حفاظت از طبیعت این وطن وجود ندارد چرا که شکارچیان طی جلسات متعدد با مسئولان، پیشنهاد دادند که دولت هزینهی نگهداری تالاب برای تبدیل کردن آن به مکان توریستی و پرندهنگری را متقبل شود تا مردم، خود، به محافظین طبیعت و حیوانات تبدیل شوند اما مطابق معمول به دلیل اتلاف منابع مملکت در عرصههای ناکارآمد و غیر اصولی، بودجهای برای محیط زیست باقی نمیماند.
امید هر سال با طی کردن ۵ هزار کیلومتر مسیر کوچ از سیبری تا ایران، تمامی چربی خود را از دست میدهد و به همین دلیل به محض رسیدن به مقصد، به تغذیهی فراوان نیاز دارد. نیازی که برای تمام پرندگان مهاجر مشابه است اما بقیه به اندازهی امید امنیت ندارند.
به شهادت اسماعیل کهرم، "از تعداد ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار پرندهای که در سال وارد کشور میشوند، تنها حدود یک میلیون پرنده در فریدونکنار شکار میشوند." این عدد با احتساب کشتار پرندگان در خوزستان، ایران را در رتبهی اول پرندهکشی در جهان قرار میدهد. آنها که شانس میآورند و حرام گوشتند سر از باغ پرندگان در میآورند و باقی عمر را با مشکلات سلامتی و سوتغذیه به سر میکنند تا در نهایت با نابودی زیباییشان، از مرکز توجه ثروتمندان خارج شده و بر زمینهای سرد و خالی بدون دیدن دوبارهی وطن و دوستانشان بمیرند.
امید چهار ماه در ایران مهمان است. در این مدت توسط چند محیطبان حفاظت میشود. محیطبانانی که نه حقوق و نه امکانات کافی برای ادامهی کار خود دارند و تنها انگیزهشان در مقابل مافیای قدرتمندی که جلوی برقرسانی به پاسگاه محیط بانی در فریدونکنار را گرفته است و برای فعالان محیط زیست پاپوش درست میکند، بیمهی سلامتی خود و خانوادهشان و البته عشق به طبیعت است.
مسیر بازگشت امید از فریدونکنار به رودخانهی اوب در نزدیکی اقیانوس منجمد شمالی، از چندین کشور عبور میکند که همواره موجب نگرانی عاشقان محیط زیست است چرا که نمیدانند آیا سال آینده این پرندهی باشکوه را ملاقات خواهند کرد یا خیر. هر چند حضور او در ایران نیز با توجه به محدودهی تغذیهاش در دامگاههای سنتی ازباران و سرخرود همواره منشأ نگرانیست از روزی که شکارچیای او را نشناسد و تیری بر سینهاش بنشاند.
امید در بهترین شرایط زیستی میتواند تا ۷۰ سال زنده بماند؛ یعنی اگر شرایط فراهم باشد امید، ۳۵ سال دیگر زنده خواهد بود.
اما کسی چه میداند؟ باشد که روزگاری نه چندان دور، با کمک هزاران نخبهای که به وطن باز خواهند گشت، با حاکمیت قانون و سد شدن راههای فساد و رشوه، با بهبود وضعیت معیشت بومیان، با بازشدن درهای صنعت توریسم، برای امید هم امیدی باشد.
ارسال نظر