رضا صادقی عزادار شد + عکس
بدون شک زندگی شخصی رضا صادقی را می توان یکی از پر رمز و رازترین سرنوشت ها در بین چهره های سرشناس کشورمان نامید.
رضا صادقی که این روز ها حسابی جنجال ساز شده است با انتشار عکس در صفحه شخصی اش از از بین رفتن سگش خبر داد و با او به طرز دردناکی خداحافظی کرد . او اکنون عزادار سگ با وفای خود است . استوری رضا صادقی را در زیر می بینید :
به گزارش رکنا، رضا صادقی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی اهل بندرعباس است. او در ۲۵ مرداد سال ۱۳۵۸ در بندر عباس به دنیا آمد و کار خود را ابتدا با تلاوت قرآن آغاز کرد. علاقمندی او به موسیقی اما موجب شد که او مسیرش را به آن سمت تغییر دهد.
مشکل جسمی رضا صادقی
صادقی در کودکی به علت سرما خوردگی به دکتر برده شد. از بد حادثه پرستار آمپول پنی سیلین را به اشتباه در عصب وی تزریق نمود و تمام بدن او فلج شد. پس از تلاش های پدر و مادر و طی دوره درمان طولانی، تقریبا تمام بن مداوا شد و فقط در زانوهایش ضعفی ایجاد شد.
ازدواج و همسر رضا صادقی
او در 20 بهمن 90 با دختری ایرانی که ساکن آلمان بود عقد و یک سال بعد هم ازدواج کرد.
دختر رضا صادقی
این دو، 2 دختر به نام های تیارا متولد بهمن 1392 و ویانا متولد خرداد 1396 دارند.
فعالیت حرفه ای
اولین تجربه او در موسیقی به آهنگ راز عشق در سال 1371 باز می گردد. او در سال 1372 اولین آلبوم خود را با همین نام ارائه کرد. بعد از آن همکاری خود را با گروه هنری کیمیا آغاز کرد و آلبوم های گل لاله، رؤیای شیرین و مستانه و دیوانه را عرضه کرد. بعد از آلبوم گل لاله همکاری خود را با گروه کیمیا قطع کرده و برای پیشرفت در کار به تهران آمد.
آغاز شهرت با مشکی رنگ عشقه
علاقه صادقی به هنرمندانی همچون چشم آذر و بابک بیات باعث شد تا آثار او تحت تأثیر آنها قرار بگیرد. او در بعضی کارهای خود از اشعار مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری نیز استفاده کرده و تا امروز نزدیک به 120 ترانه در قالب 8 آلبوم ارائه داده است. صادقی که به مشکی پوش معروف است از 25 مرداد 1372 لباس مشکی بر تن می کند. آغار معروفیت او به ترانه مشکی رنگ عشقه در آلبوم مشکی رنگ عشقه بر می گردد. وی پس از مشکی رنگ عشقه آلبوم پیرهن مشکی را به صورت رسمی ارائه کرد.
آلبوم وایسا دنیا دومین آلبوم رسمی وی بود که در سال 85 منتشر شد و موجی عظیم ایجاد کرد؛ آهنگ وایسا دنیا که ترک اول این آلبوم محسوب می شد. صادقی مستندی به نام رمز شب را روانه بازار کرد که در آن حقایق را در مورد زندگی و کار خود اعلام می کرد. مدتی بعد، آلبومی از او به نام چقدر سخته به صورت غیررسمی و به سبب دزدیده شدن این آلبوم از منزل شخصی اش، منتشر شد.
چند ماه بعد رضا صادقی آلبوم سومش رابه نام یکی بود یکی نبود در سال 88 منتتشر کرد. او در نظرسنجی معتبر موسیقی دهه 80 ایران به عنوان های محبوب ترین چهره، بهترین اجرای صحنه ای، بهترین آلبوم رتبه اول را کسب کرد و در بخش قطعه هیت، رتبه دوم را کسب نمود. رضا صادقی جزو 3 خواننده اول محبوب و پرطرفدار موسیقی پاپ ایران است.
آلبوم یکی بود یکی نبود رضا صادقی
وی در سال 1390 آلبوم دیگری به نام آلبوم دیگه مشکی نمی پوشم! را ارائه کرد. تراک 5 این آلبوم به همین نام است. در پی اعلام نام این آلبوم شایعات نادرستی مبنی بر اتمام مشکی پوشی وی بیان می شد که پس از توضیحات خود رضا صادقی و قسمت پایانی این ترک مشخص شد که در این ترانه رضا صادقی می گوید: واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمی پوشم! قطعه دوازدهم این آلبوم را نیز خود رضا صادقی سروده است. او در فیلمی با نام بی خداحافظی بازی کرد است که در آن با نام شخصی خودش بازی می کند. در پی شایعاتی مبنی بر اینکه این فیلم زندگی واقعی اوست، در اوایل فیلم ذکر شده است که صرفاً از زندگی رضا صادقی برداشت نمایشی شده است.
آهنگ بی خداحافظی رضا صادقی
وی در سال 91 فعالیت های خیریه زیادی در مجموعه های خیریه انجام داد و گروهی از هوادارانش با نام دولت عشق را تأسیس کرد.
وی در سال 92 با شرکت تحت قرار دادش به مشکل برخورد و اجازه اجرای آهنگای معروف خود را در کنسرت ها نداشت و پس از یک سال سکوت آلبوم همین... را در شرایط عجیب وارد بازار کرد. این آلبوم پیش از این قرار بود با نام عاشقتم وارد بازار شود. رضا صادقی در سال 92 استارت آلبومی با نام فقط گوش کن را زد تا مشکل قراردادش با شرکت ایرانگام را نیز برطرف کند.
اجرای زنده و کنسرت های رضا صادقی
رضا صادقی در بخش اجرای زنده توانایی فوق العاده ای دارد و در دوره فعالیتش، بیشترین تعداد کنسرت را در شهرهای مختلف ایران و جهان برگزار کرده است. وی جزو انگشت شمار خواننده های ایرانی است که قبل از انتشار آلبوم رسمی اجرای زنده داشته است.
در سال های اخیر امید حاجیلی ، علی ثابت، بهنام ابطحی، و پویا نیک پور از رهبران ارکستر رضا صادقی بوده اند. هم اکنون رضا صادقی و بهنام ابطحی پس از مدتی قطع همکاری، دوباره همکاری خود را آغاز کرده اند و ابطحی، هم اکنون رهبر ارکستر رضا صادقی با نام ارکستر مشکی پوشان است. که نوازندگان بزرگی چون حسین شریفی، پیام طونی، مسعود همایونی، فاضل پیش در آن حضور دارند.
وی در این سال ها کنسرت های بسیاری را اجرا کرد که با استقبال فوق العاده ای نیز همراه شد. ششم شهریور ماه 1394 رضاصادقی طی 2 سانس کنسرت در سالن تالار وزارت کشور، آلبوم فقط گوش کن را برای نخستین بار در بزرگترین سالن کشور روی صحنه برد.
همخوانی ها
رضا صادقی با بیشتر خواننده های داخلی رابطه خوبی داشته و سابقه همکاری با بسیاری از آنان را نیز در کارنامه هنری خود دارد. گزیده هم خوانی هایش را در زیر مشاهده می کنید:
- هم دلی با ناصر عبدالهی
- هیچ جا بندر نابو با شروه خوانی خالو قنبر راستگو
- هم وطن به همراه فرزاد فرزین
- من و بارون با بابک جهانبخش
- نمی دونی و میدونم با خشایار اعتمادی
- با تو می خندم با شهاب رمضان
- خارج از تصور با پویا نیکپور
- یه روز از پیش تو میرم با امید حجت
- فصل بهار با مرتضی پاشایی ، محمد علیزاده ، مهدی یراحی ، پیام عزیزی و سعید شهروز
- قطعه ایران ایران اجرا شده در کنسرت با سالار عقیلی
آلبوم ها
رضا صادقی در اصل دارای هفت آلبوم رسمی است:
- 1993 / 1372 - راز عشق (غیررسمی)
- 1994 / 1373 - باله پرواز (غیررسمی)
- 1995 / 1374 - کلاغ غارغاری (غیررسمی)
- 1996 / 1375 - گل لاله (غیررسمی)
- 1997 / 1376 - بندر قدیم (غیررسمی)
- 1999 / 1377 - مستانه و دیوانه (غیررسمی)
- 2000 / 1378 - رؤیای شیرین (غیررسمی)
- 2000 / 1379 - 10 ثانیه (غیررسمی)
- 2001 / 1380 - عاشقم من (غیررسمی)
- 2002 / 1381 - حکایت مشکی پوش (غیررسمی)
- 2003 / 1382 - مشکی رنگه عشقه (غیررسمی)
- 2003 / 1382 - کما (غیررسمی)
- 2004 / 1383 - پرچم مشکی (غیررسمی)
- 2005 / 1384 - دلم برات میسوزه (غیررسمی)
- 2006 / 1385 - پیرهن مشکی
- 2007 / 1386 - وایسا دنیا
- 2009 / 1388 - چقدر سخته (غیررسمی)
- 2009 / 1388 - یکی بود یکی نبود
- 2009 / 1388 - سلام آقا (دو قطعه در وصف امام حسین)
- 2010 / 1389 - هشت (یک قطعه در وصف امام رضا )
- 2011 / 1390 - دیگه مشکی نمی پوشم
- 2012 / 1391 - نسیم انتظار (دو قطعه مذهبی)
- 2013 / 1392 - همین...
- 2013 / 1392 - آلبوم گروهی من و ما (یک قطعه بنام فال)
- 2015 / 1393 - فقط گوش کن
- 2015 / 1394 - شب بارونی
- 2017 / 1396- یعنی درد
مصاحبه با رضا صادقی درباره زندگی شخصی او
داستان ازدواجت چه بود؟
داستان خاصی نداشت، در سفر به آلمان از طریق دوستانم با خانواد ه ای آشنا شدم و در مدتی که آنجا بودم احساس کردم باید به این اندیشه باشم که تفکری جز تفکر خودم را بپذیرم، ضمن اینکه همسرم خیلی آدم صادقی است. برخلاف من عصبی نیست، خیلی لبخند می زند، مهربان است، آدم ها را دوست دارد و به بچه ها عشق می ورزد.
جزو طرفداران تو بود؟
بیشتر طرفدار تفکر من بود تا طرفدار آهنگ هایم؛ این بیشتر جذبم می کرد. تفکرات و حتی مطالعات و مصاحبه های من. از مصاحبه هایم بیشتر از شعرهایم آگاه بود و این برای من جالب بود. همسرم سال ها از ایران دور بود، با فرهنگ اروپا آشناتر بود. برای من مهم این است که همسرم در یک خانواده اصیل و با تفکرات ایرانی بزرگ شده است.
اصالت همیشه برای من خیلی مهم بوده است. یک ویژگی مثبت دیگر او سیدزاده بودنش است. پدرخانم من اهل مطالعه و کتاب است، کلکسیون کتاب دارد و از همه مهم تر اینکه احساس می کنم همسرم، مادر خوبی برای بچه های من است. بدون تعارف می گویم همه مردهای جهان بعد از مادرشان از همسرشان توقع مادر بودن دارند.واقعا ممنونم که بچه بازی هایم را طاقت می آورد.
درکل احساس خوبی به تمام اتفاقات دوروبرمان دارم و یکی از ستاره های خوب زندگی من همسرم است. یکی از دلایلی که محل زندگی ام را به کرج انتقال داده بودم این بود که نمی خواستم ازدواج کنم. دورترین نقطه کرج رفته بودم و با خودم می گفتم اینجا ته دنیاست و داستان تمام می شود اما حالا وضع فرق کرده است.
ازدواج تو باعث شد که سر زبان ها بیفتد که می خواهی برای مدتی از ایران بروی؟
آن موقع فکر می کردم اگر از ایران هم بروم به تنهایی گرایش پیدا نمی کنم. من سرزمینم را دوست دارم. بارها و بارها به کانادا و استرالیا رفته ام و مدت زیادی مانده ام اما نمی توانم در غربت زندگی کنم. اینکه از خانه بیرون بیایم و به جای «سلام» بگویم «های» برایم خنده دار است.
حاضرم بگویم چند تومان می شود تا بخواهم بگویم چند دلار بدهم. شعار شخصی من این است که خانه کوچک پدرم خیلی امن تر است تا خانه بزرگ پدر همسایه. چون در خانه همسایه باید همیشه بخندم، اگر لبخند نزنم پرتم می کنند بیرون اما در خانه کوچک پدرم می توانم گریه کنم، بخندم، عصبی شوم، آرام باشم و جای ماندن دارم.
گفتی همسر من، مادر بچه هایم است مگر چند فرزند می خواهی؟
فعلا 3 بچه
این فرهنگ پذیرش بچه چطور برای همسر شما جا افتاده؛ به خصوص که در خارج از ایران بزرگ شده اند؟
همسرم عاشق بچه هاست. ما حتی اسم بچه هایمان را هم انتخاب کردیم؛ قصه، عشق، ایلیا. درواقع دو دختر دلم می خواهد و یک پسر. البته هرچه خدا بخواهد همان است. عشق را به این دلیل انتخاب کردم که در مدرسه به دخترم بگویند «عشق صادقی» خانم «عشق صادقی» بیاید دفتر، دیگر کسی رویش نمی شود به عشق من بگوید بالای چشمت ابروست. «قصه» را هم دوست دارم چون صدایش کنند «قصه صادقی».
ایلیا را هم چون ارادت خاصی به امیرمؤمنان دارم انتخاب کرده ام. نمی خواهم اسم علی را انتخاب کنم که اگر بچه بدی از آب درآمد، به اسم علی بی حرمتی شود.
مراسم خواستگاری شما مراسمی سنتی بود؟ آیا پدر و مادرتان هم حضور داشتند؟
بله، من خیلی دوست داشتم مراسمم ایرانی و منطقی باشد. پدر و مادرم منت بر سر من گذاشتند و به منزل پدری خانمم در ایران آمدند. از پدر و مادر خانمم خیلی ممنونم چون این رنج را از من گرفتند که بخواهم به آنجا بروم و لطف کردند ما را زمانی که برای دید و بازدید آمده بودیم، پذیرفتند!
سرنوشت تو از بندرعباس با سرنوشت کسی در آلمان رقم خورد، چقدر به قسمت اعتقاد داری؟
یکسری اتفاقات جالب برای من پیش آمد، شاید خیلی ها اسم این صحبت ها را بگذارند توجیه اما من همیشه برای کارهایم توضیح خواستم. همیشه یکسری نشانه می دیدم، مثلا می گفتم با آدمی که در ایران است ازدواج نخواهم کرد، به این دلیل که آن فرد کاملا دنبال رضا صادقی خواننده دویده و اگر کسی را انتخاب کنم که از ایران دور بوده، من، خودم را می توانم آنطور که هستم معرفی کنم نه آن گونه که معرفی شدم.
یکسری نشانه هم دیدم که فکر کردم اتفاق مبارکی برای من است. از همه مهم تر مهربان بودن اوست، چیزی که از روز اول باعث شد از درون و سراپا زیبا شوم، خنده او بود.
در این مدت شعری برای او خوانده ای؟
در این آلبوم آخرم بله، شعری برای او خواندم.
اگر عشقی به وجود بیاید، قاعدتا زایشی هم به همراه خواهد داشت. آیا این عشق تو را در خواندن شعر و آهنگ هیجان زده می کند؟
در آلبوم عاشقتم این موضوع مشخص است. به وضوح عشق را در آلبومم خواهید شنید.
در مراسم ازدواجت هم مشکی پوشیدی. عکس العمل مهمان ها در برابر لباس مشکی تو چطور بود؟
خیلی تعجب کردند، اما برای خودم جالب بود که وقتی وارد مراسم می شوم با چه عکس العملی مواجه شدم. یکی گفت:«اِ». یکی گفت:«رضا؟؟» یکی گفت:«مشکی؟» اما اگر غیر از مشکی می پوشیدم تماما روی هر آن چیزی که گفته بودم، باید خط می کشیدم. من گفتم «مشکی رنگه عشقه» الان من به عشقی دارم می رسم که عشق شاعرانه، قلبی و احساس من است و اگر با رنگی غیر از این بیایم دروغ گفته ام.
این خواسته ات را تحمیل هم می کنی؟ چون دیده ام که دوستانت هم مشکی می پوشند.
خیر، آنها واقعا خواسته خودشان است.
رنگ مشکی شما را دور یک حلقه جمع کرده است؟
خیر، نوع تفکراتمان کنار هم باعث جمع شدنمان دور هم است.
برادرت هم به دلیل تو مشکی می پوشد؟
خیر، شاید شما اتفاقی با تیپ مشکی او را دیده اید، محمد رنگ های متنوع می پوشد و جالب است که در شب های کنسرت من حتی یک شبش را هم مشکی نپوشید نامرد! (می خندد)
اگر عشق صادقی بگوید:بابا مشکی نپوش، چه اتفاقی می افتد؟
از عشق خواهش می کنم اجازه بدهد مشکی بپوشم و اگر قبول نکرد التماسش می کنم. فکر نمی کنم دخترم راضی شود اشک های پدرش را ببیند. در نهایت گریه می کنم تا دلش به رحم بیاید و راضی شود
ارسال نظر