اختلالی به ظاهر بیاهمیت ولی آسیبزا
اختلال خوردن؛ اختلال جدی و خطرناکی است که باعث آسیبهای جسمی و روحی شدیدی در فرد میشود. تمام انواع اختلالات خوردن منجر به آسیبهای جبرانناپذیری چون بیماریهای قلبی، رشد کم، ناباروری، آسیب به کلیه، ریزش موهای سر، از بین رفتن ماهیچهها و ... میشود.
اختلالات خوردن معمولاً در دوران بلوغ و اوایل بزرگسالی که افراد نگران نحوه نگرش دیگران نسبت به اندام خود هستند بروز پیدا میکند و در کودکان شایع نیست. افراد مبتلابه اختلال خوردن از غذا برای مقابله با احساسات آزاردهنده و دردناک خود استفاده میکنند مثلاً با محدود کردن غذای خود سعی در رسیدن به آرامش و تسکین موقتی دارند.
شایعترین اختلالات خوردن عبارتاند از:
بیاشتهایی: دلیل بیاشتهایی این افراد ترس شدید از چاق شدن است. آنها حتی با وجود کمبود وزن و بدون هیچ مشکلی هرگز باور نمیکنند که به اندازه کافی لاغر هستند و با محدود کردن کالری دریافتی، انجام حرکات ورزشی و گرفتن رژیمهای سخت و استفاده از قرصهای لاغری سعی در کنترل وزن خود دارند.
بولیمیا: افراد مبتلابه بولیمیا برای رسیدن به کاهش وزن دست به اقدامات خطرناکی میزنند مانند استفراغ اجباری، استفاده از مسهلها و ورزش بیشازحد.
پرخوری: افراد مبتلابه اختلال خوردن گاهی شروع به پرخوری میکنند و یا در مدتزمان کوتاهی هزاران کالری را وارد بدن خود میکنند. علیرغم احساس گناه و شرمی که دارند در مواقعی که ناراحت و نگران هستند دست به پرخوری زده و احساس میکنند قادر به کنترل خود نیستند. پرخوری عوارضی چون چاقی، دیابت نوع2 و مشکلات قلبی را به همراه دارد.
افراد مبتلابه اختلال خوردن چه ویژگیهایی دارند؟
- دوری از دوستان
- گرفتن رژیمهای غذایی مکرر
- صرفنظر از وعدههای غذایی
- امتناع از خوردن مواد غذایی خاص مثل کربوهیدراتها، چربیها و ...
- نگرانی شدید به اندازه و شکل بدن
- بررسی مکرر در آینه برای نقصهای مشاهده شده در ظاهر
- نوسانات خلقی شدید
- نوسانات وزنی شدید
- مشکل در تمرکز
- پرخوری
- مشکلات خواب
- کمخونی، کمکاری تیروئید، کمبودپتاسیم، سرگیجه، احساس سرمای مداوم، مشکلات دندانی، پوستوموی خشک و شکننده
متداولترین درمانهای اختلالات خوردن
برای درمان مؤثر در این اختلال باید به جنبههای جسمی و روانی این اختلال اهمیت داده شود. هدف از درمان شناسایی افکار و احساسات منفی که باعث بینظمی در غذا خوردن شدهاند و جایگزینی آنها با رفتارهای سالم است، همچنین به فرد میآموزد تا بهجای خود تخریبی با استرس و شرایط دشوار زندگی مقابله کند. در واقع مسیر بهبودی با شناسایی علل اصلی منجر به این اختلال آغاز میشود. شما هیچوقت نمیتوانید یک فرد مبتلا به اختلال خوردن را وادار به تغییر کنید ولی با ارائه حمایتها و تشویق به درمان میتوانید نقش مهمی در بهبود سلامت آنها داشته باشید.
درمان فردی: این نوع درمان بر افزایش خودآگاهی و به چالش کشیدن باورهای نادرست و بهبود عزتنفس و کنترل احساسات متمرکز است.
خانوادهدرمانی: در این نوع درمان خانواده را تحت بررسی قرار میدهند و به جستجوی عنصری میگردند که ممکن است بیمار از گفتن آن امتناع کند، معمولاً در این جلسات درمانی بیمار حضور ندارد.
گروهدرمانی: در این نوع از درمان به افرادی که از این اختلال رنج میبرند اجازه میدهند تا در یک محیط با یکدیگر ملاقات و صحبت کنند. اعضای گروه از یکدیگر حمایت کرده و تجربیات و توصیههای خود را در گروه به اشتراک میگذارند.
چگونه به فرزندی که از اختلال خوردن رنج میبرد کمک کنیم؟
حتی اگر فرزندتان نسبت به پذیرش اختلال و درمان آن مقاومت نشان میدهد شما باید بدانید که بهعنوان والدین نقش مهمی در بهبود او به عهده دارید.
انتخاب زمانی مناسب برای صحبت کردن
فرزند شما ممکن است با شنیدن اینکه اختلال خوردن دارد عصبانی شده و انکار کرده و تدافعی رفتار کند، اگر این اتفاق افتاد سعی کنید آرام و صبور باشید و احترام خودتان را حفظ کنید. برای صحبت کردن در ارتباط با مشکل فرزندتان به صورت خصوصی و به دور از هر عاملی که باعث حواسپرتی شود گفتگو کنید، سعی کنید گفتگوی شما در زمانی باشد که او آرام است و اشتغال ذهنی ندارد.
اختلالات خوردن معمولاً در دوران بلوغ و اوایل بزرگسالی که افراد نگران نحوه نگرش دیگران نسبت به اندام خود هستند بروز پیدا میکند و در کودکان شایع نیست.
یک الگوی مثبت باشید
شما بیش از آنکه فکر کنید در بهبود فرزندتان میتوانید تأثیر مثبت داشته باشید. به جای رژیم گرفتن در حد اعتدال غذا بخورید و سعی کنید در وعدههای غذایی خود مواد مغذی را بگنجانید و همچنین نسبت به بدن و خوراک خود مراقب باشید و از اظهار نظرات انتقادی و منفی در مورد ظاهر دیگران خودداری کنید. در عوض روی ویژگیهای خوبی که باعث جذابیت در افراد میشود تمرکز کنید.
وعدههای غذایی متنوع
بهعنوان یک خانواده سعی کنید بیشتر وعدههای غذایی را دور هم بخورید و از غذاهای متنوع در سفره غذایی خود استفاده کنید و حتی اگر غذا باب میل یکی از اعضای خانواده هم نبود از او بخواهید تا با شما همراه باشد. بهجای صحبت کردن در مورد مشکلات از وجود یکدیگر لذت ببرید و به فرزندتان نشان دهید که به جای فرار از غذا از آن لذت ببرد.
سر غذا خوردن دعوا نکنید
تلاش برای مجبور کردن فرزندان به غذا خوردن احتمالاً باعث درگیری و ایجاد حس بد، پنهانکاری و دروغگویی بیشتر خواهد شد. این بدان معنا نیست که شما نمیتوانید محدودیتهایی تعیین کنید ولی مانند پلیس رفتار نکنید و مرتباً فرزند خود را تحت نظر نداشته باشید.
آگاه کردن از عواقب غذا نخوردن
اگر نمیتوانید فرزندتان را وادار به رعایت رژیم غذایی سالم کنید میتوانید با آگاه کردن او از عواقب غذا نخوردن او را به این کار ترغیب کنید. به عنوان مثال به او بگویید اگر غذا نخورد حق رفتن به کلاس ورزش و یا دوچرخهسواری را ندارد و تأکید کنید که این یک تنبیه نیست بلکه صرفاً تشویق او به ادامه درمان است.
اعتمادبهنفس فرزندتان را بالا ببرید
برای تقویت و ارتقای اعتمادبهنفس فرزندتان هر کاری که میتوانید انجام دهید از شرکت در کلاسهای ورزشی گرفته تا حضور در اجتماعات و...
خودتان را سرزنش نکنید
والدین اغلب احساس میکنند که مسئول غذا خوردن فرزندانشان هستند، هنگامیکه شما بپذیرید اختلال خوردن او ربطی به شما ندارد میتوانید آزادانه عمل کرده و بیشتر به او کمک کنید.
حامی و صبور باشید
ممکن است مدتی طول بکشد تا فرزندتان قبول کند که اختلالی دارد. مهم باز کردن خطوط ارتباطی بین شما و فرزندتان است اگر مایل به صحبت کردن با شما بود بدون هیچگونه قضاوتی به صحبتهای او گوش کنید و ثابت کنید که این مسئله برای شما بسیار بااهمیت است و هر زمانی که برای درمان نیاز به کمک داشته باشد میتواند روی شما حساب کند.
ارسال نظر