نقش سلبریتیها در بحرانهای اجتماعی
سلبریتیها افراد مشهوری هستند که یا بهواسطه کنش اجتماعی خود در یک حوزه به شهرت میرسند و یا آنکه دیگران آنها را مشهور میکنند؛ مثلا رسانهها میتوانند در معرفی و شهرت افرادی به عنوان سلبریتی نقش داشته باشند. اگر میانگین این دو دیدگاه را در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم افرادی که در فضای رسانهها به شهرت میرسند سلبریتی نام میگیرند.
امروز سلبریتیها بهنوعی مراجع اجتماعی هستند و برای گروههای اجتماعی مرجعیت اقتدار دارند. بنابراین، چون مرجعیت اجتماعی دارند؛ حرف، کنش و پیامشان اثرگذار است. اگر از این منظر نگاه کنیم، سلبریتیها میتوانند بخشی از جامعه را با خود همراه کنند و پیامشان بر آن بخش اثرگذار باشد. البته این یک امر نسبی است و این میزان تاثیرگذاری در هر سلبریتی میتواند متفاوت از دیگری باشد. آنچه در مقایسه فضای گذشته با امروز مسلم است، در گذشته مراجع اجتماعی محدود بودند؛ مثلا سیاستمداران، روحانیون و یا برخی از ورزشکاران و بازیگران که از طریق جراید، وارد دیالوگ با جامعه میشدند، مراجع اجتماعی بودند و عمده مراجع اجتماعی را نیز صاحبان قدرت مذهبی و سیاسی تشکیل میدادند، اما در جامعه امروز، مراجع اجتماعی بسیار گسترده شده و طیف مختلفی را دربر میگیرد.
در یک نظرسنجی که پیشتر انجام شده بود سلبریتیها و اساتید دانشگاه، رتبههای بالایی داشتند. درحالیکه صاحبان قدرت سیاسی در سالهای اخیر از لحاظ مرجعیت دچار افول شدیدی شدند.
کارکرد مراجع اجتماعی در جوامع سنتی، کارکرد جامعه مدنی در جوامع مدرن است. جامعه مدنی مابین تودهها و حکومت قرار میگیرد و وظیفه دارد مطالبات تودههای مردم را از صاحبان قدرت سیاسی پیگیری کند، ضمن اینکه از طرف حکومت نقش آگاهیبخش به تودهها داشته باشند. مثلا رسانه مستقل به عنوان یکی از ارکان جامعه مدنی از طرفی باید به تودهها آگاهی بخشی دهد و آنها را با الزامات اداره یک جامعه آشنا نماید و ازسوی دیگر مطالبات تودههای مردم را پیگیری کند.
جامعه مدنی در گرو قدرت طبقه متوسط است؛ هر چقدر طبقه متوسط قویتر باشد، انتظار داریم جامعه مدنی نیز به همان میزان قدرت بیشتری داشته باشد و هراندازه طبقه متوسط کم قدرت باشد، طبیعتاً جامعه مدنی هم ضعیفتر خواهد بود.
اگر سلبریتی را در قالب جامعه مدنی تعریف کنیم کارکردشان کارکرد مثبتی است، یعنی یک سلبریتی میتواند در جوامعی که طبقه متوسط ضعیف دارد و جامعه مدنی به طبع آن ضعیف است بخشی از بار جامعه مدنی را به دوش بکشد. لکن سلبریتی باید بداند در چه حوزهای باید اثرگذار باشد، کجا باید موج ایجاد کند و کجا نباید اظهار نظر کند و به اصطلاحِ جامعه شناسان کج کارکردی نداشته باشد.
به طور سنتی در جامعه ایرانی همیشه ملت خود را در برابر دولت تعریف میکند، این یک بحث تاریخی و جامعه شناختی دارد و مربوط به ما فقط نیست. درواقع به هستههای اصلی شکلگیری دولت مدرن در ایران برمیگردد. جامعه در ایران همیشه طلبکار از دولت بوده و هست و دولت هم همیشه یک نقش پدرسالارانه نسبت به جامعه ایفا کرده است، این امر ریشه در شکلگیری دولت، بنیانهای ضعیف اقتصادی، رانت، نفت و... در جامعه دارد. اما در کل اگر ما این مفهوم را بپذیریم که کماکان دولت و جامعه بر اساس این سنت تاریخی بهنوعی در مقابل هم قرار دارند نه در کنار هم، و همافزا نیستند بلکه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و طناب کشی میکنند، آن موقع کارکرد سلبریتیها به طور میانگین مثبت خواهد بود.
حضور سلبریتیها و همراه کردن جامعه، ضعف جامعه مدنی را پر میکند. این اتفاق در بحرانهای اجتماعی در مجموع بسیار مثبت است، هرچند طبیعتاً برخی از سلبریتیها همان کج کارکردی را داشته باشند و به نوعی مانع از کنش اجتماعی مثبت بخشی از طرفداران خود شوند که این هم استثناست؛ بنابراین من اعتقاد دارم سلبریتیها با کارکرد مثبتشان در همراه کردن جامعه در بحرانهای اجتماعی امروزه، در ضعف جامعه مدنی نقش بسیار مهمی ایفا میکنند.
دکتر سیدرضا موسوی نیا، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
ارسال نظر