زنگ خطر سالمندی جمعیت ایران به صدا در آمده است
انگار هیچ کس گوشش بدهکار نیست که زنگ سالمندی در ایران به صدا در آمده و تا ۳۰ سال دیگر، از هر سه نفر، یک نفر در کشور سالمند خواهد بود!
جامعهای را تصور کنید که در آن تعداد زیادی از مردم سالمند هستند؛ سالمندان حتی اگر سلامت هم باشند بازهم دنیا آرام و بدون جنبوجوش خواهد بود؛ انگار همه چیز آهسته پیش خواهد رفت، آن هم در جهان پر شتاب امروز!
حدود 10 سالی است که موضوع سالمندی در ایران جدی شده است و هرم جمعیتی مسؤلان را نگران کرده است، آنها از خانوادههای جوان انتظار فرزندآوری دارند اما جوانهای امروز از بحرانهای اقتصادی میگویند که دستوپای آنها را بسته و جسارت آنها را در تشکیل خانواده و البته فرزندآوری کم کرده است، حالا بماند که در بین بیشتر جوانها حتی اگر وضعیت اقتصادی خوبی هم داشته باشند، خانوادههای بیفرزند یا با تعداد کم فرزندان به یک فرهنگ تبدیل شده است؛ انگار هیچ کس گوشش بدهکار نیست که زنگ سالمندی در ایران به صدا در آمده و تا 30 سال دیگر، از هر سه نفر، یک نفر در کشور سالمند خواهد بود.
در برههای از زمان، ایران یکی از جوانترین کشورهای دنیا محسوب میشد اما با توجه به افزایش سن ازدواج و بهدنبال آن روالی که زوجهای جوان برای فرزندآوری در پیش گرفتند، خانوادهها روزبهروز کوچکتر میشوند؛ این اعداد نشان میدهد که بعید نیست پیشبینیها درست باشد و در آینده با یک ایران کهنسال روبهرو باشیم؛ حالا گفته میشود که اگر روند کاهش جمعیت ادامه یابد در 30 سال آینده ایران جزو پنج کشور سالمند جهان خواهد بود.
پایین آمدن نسبت جمعیت روستایی طی 60 سال گذشته نشان از تغییر سبک زندگی مردم دارد؛ خانوادههای روستایی به شهرها مهاجرت میکنند و بالطبع سبک زندگی شهری را پیش میگیرند؛ کمفرزندی یا تشکیل خانوادههای کوچک برخلاف سبک زندگی روستایی است اما روستاییان شهرنشین از آن تبعیت کردهاند؛ میانگین سن ازدواج نشان میدهد که ازدواج به مرز 30سالگی نزدیک شده است و بهدنبال آن سن فرزندآوری بالاتر رفته است به علاوه اینکه خانوادهها به یک یا دو بچه قانع شدهاند.
وقتی صحبت از کهنسالی جامعه در آینده میشود تمام نگاهها به جوانهای امروز معطوف میشود؛ این جوانها هستند که با ازدواجهای بهموقع و فرزندآوری میتوانند این مشکل را حل کنند؛ امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در این رابطه به صبح نو میگوید: در حال حاضر 8 تا 9 درصد جامعه، بالای 60 سال هستند که این آمار تا 30 سال آینده به 20 درصد میرسد؛ نخستین مشکل کهنسالی جامعه این است که نیروی کار کم میشود، چرا که میانگین سنی نیروی کار بین 15 تا 65 سال است و هر چقدر نیروی کار کمتر شود توسعه اقتصادی نیز با مشکل مواجه میشود.
حریرچی دلیل بالا رفتن سن ازدواج دلیل را رویای زندگی لاکچری میداند و میگوید: متوسط سن ازدواج در قشر متوسط و مرفه جامعه میان خانمها به 28 سال و در آقایان به 32 سال رسیده است؛ این در حالی است که در قشر فقیر جامعه هنوز پدیده ازدواج در سنین پایین را داریم؛ در قشر متوسط جامعه رویای زندگی لاکچری اجازه نمیدهد که جوانها ازدواج کنند، آنها از همدیگر و خانوادههایشان توقعهای زیادی دارند که با محقق نشدنشان تصمیم میگیرند از ازدواج صرفنظر کنند؛ متاسفانه امروز شاهد این هستیم که جوانها میخواهند رویاهایشان را با فرزندانشان محقق کنند و برای آنها یک زندگی اشرافی بسازند که این هم خودش معضل بزرگی است.
حریرچی با اشاره به هزینههایی که درگذشته نبود اما امروز تبدیل به یک مد شده است، ادامه میدهد: فرزندآوری در گذشته یک پروسه عجیبوغریب و پرخرج نبود؛ اولاً اینکه خانوادهها از فرزندانشان حمایت میکردند؛ مادربزرگها نقش بسیار مهمی در بزرگ کردن بچهها داشتند، کمتر بچهای با واژه مهدکودک آشنایی داشت؛ اما حالا سزارین مد شده است که خودش هزینه زیادی روی دست خانواده میگذارد، به علاوه وقتی بچه به دنیا میآید از یک سالگی اتاق مجزا با امکاناتی بیشتر از نیاز یک کودک در اختیار او میگذارند؛ مدرسههای غیرانتفاعی هم مد دیگری است که بین پدر و مادرها مرسوم شده است؛ مجموع این هزینهها و سختگیریها، فرزندآوری را به موضوعی بسیار سخت تبدیل کردهاست در حالی که در گذشته اینطور نبود.
این استاد دانشگاه علامهطباطبایی در اشاره به اینکه حمایت و تشویقهای دولتی تمایل به فرزندآوری را افزایش میدهد، میگوید: قشر متوسط شدیداً سعی دارد سبک زندگیاش را شبیه به قشر مرفه جامعه نشان دهد و همین نمایشها بچهها را پرتوقع میکند که نیازهایشان از سبد خانوار بیشتر است با این احوال مشوقهای دولتی، مرخصیهای طولانی زایمان، حقی که ماهبهماه به مادر پرداخت شود، آموزش رایگان و تعادل بین معاش و درآمد میتواند خانوادهها را ترغیب به فرزندآوری کند؛ البته در سیاستگزاریهای کارآمد و صحیح جمعیتی، این مشوقهای دولتی باید تبدیل به حق و حقوق شهروندان شود.
ارسال نظر