آیا برف شیره واقعاً خواص داروئی دارد؟
خوردن برف از تجربه هایی است که شاید هر انسانی حداقل یکبار باید آن را در طول زندگی خود امتحان کند.
یکی از خوراکیهای سنتی و خوشمزه ایرانی که در بسیاری از شهرهای ایران از گذشتگان و بزرگان به ارث رسیده خوراکی خوشمزه برف با شیره است که با انواع شیره انگور یا شیره خرما یا حتی شربت قابل خوردن است. اگر شما تا به حال میل نکردید پس منتظر یک زمستان زیبا باشید تا برف فراوان ببارد و از قسمت تمیز آن جدا کنید درون ظرف مورد نظر ریخته و روی آن شیره بریزید و امتحان کنید.
مادر بزرگهای قدیمی میگفتند؛ اگر کسی برف شیره بخورد تا سال دیگر مریض نمیشود و سرما نمیخورد! بعضیها هم میگفتند برف اول و دوم را نباید خورد برف سوم مناسبتر است، شاید میخواستند از برف خوردن بچهها جلوگیری کنند تا در اثر رفتن به میان برف و تماس با برف سینه پهلو نکنند و یا شاید نکتۀ بهداشتی نهفته در آن را دریافته بودند. زیرا برف اول آلودگیها و گرد و خاک هوا را به همرا ه دارد. اما امروزه که هر ده دوازده سالی یکبار برف میبارد دیگر نمیتوان ریسک کرد و بارش اول را از دست داد.
از حرف قدیمیها که بگذریم آیا این خوردنی واقعاً خواص داروئی دارد؟
خوردن برفی که از آسمان میبارد دارای لذت فراوان است که باعث ضد عفونی کردن دهان و گلو و دستگاه گوارش میشود. شاهد این ادعا حبوباتی هستند که با آب باران و برف رشد میکنند. این حبوبات در مقابل آفات گیاهی مقاومت بیشتری دارند و بعد از برداشت هم کمتر خراب میشوند. پس خوردن برف میتواند به سلامت بدن کمک فراوانی بکند، حتی میتوان برفها را آب کرد و در ظرفهای در بسته برای مصارف سالانه نگه داری و ذخیره نمود.
شیره که آب انگور پخته شده و غلیظ شده است، نیز دارای مواد قندی (گلوکز) فراوانی است (به بیماران دیابتی توصیه نمیشود) که در روزهای سرد برفی باعث بالا رفتن سوخت و ساز بدن و گرمای بدن میشود و از این طریق مقاومت بدن در برابر سرما بالا میرود.
برفها زمانی شماره داشتند برف اول، برف دوم و برف سوم
البته می توان گفت همان برفهای اول مهمتر بودند که نشانه فصل زمستان و البته نشانه برکت آسمان و ذخیره آب برای تابستان بودند. برف سوم مخصوص «برف و شیره» بود، چون آن را با برف سوم درست میکردند. قدیمیها عقیده داشتند برف اول خاک و غبار هوا را جمع کرده است. برف دوم را هم باقیمانده همان برف اول میدانستند ولی برف سوم دیگر تمیز بود.
برف و شیره اختصاص به اقلیم و منطقه خاصی در ایران نداشت. برف در همهجای عالم از یک ماده درست شده است اما شیره به کشاورزی بستگی دارد. برف و شیره را بیشتر از همه با شیره انگور یا خرما و گاهی با شیره هر میوه نرم و شیرین مانند خرمالو درست میکردند.
برف را از روی خاک برنمیداشتند. تختهای چوبی حیاط، بامهای سفالی و هر جایی که از گرد و خاک دور بود محل جمعآوری برف بود. بعضی وقتها هم برای برفی که قرار بود بیاید، در جای خلوتی سفره پارچهای پهن میکردند. مثل مهمانی که قرار است برسد و به پیشواز آن میروند. انگورها تابستان چیده شده بودند و شیره سیاهرنگ و بهشدت شیرینی از آنها باقی مانده بود و اگرچه رسم و آیین خاصی برای برف و شیره وجود نداشت، مادرها و مادربزرگها همین برف و شیرهخوردن را تبدیل به مراسمی برای دور هم جمعشدن میکردند. شاید هم در سنتهای باستانی ایران نشانهای از پاکشدن یا کسب سلامتی در این کار باشد. انگار که برف پلیدیها را میشوید و میبرد. انگار سعی میکردند برفی که سرد و سهمناک است را به شکل خوراکی خوشایندی در بیاورند و از این راه بر آن غلبه کنند. شاید هم یک سرگرمی ساده و شادی کوچکی بود که در زندگی روزانه به آن احتیاج داشتند.
ارسال نظر