سنت هایی که خوشبختانه فراموش شده اند
در قدیم تمدن هایی وجود داشته است که امروزه دیگر در زندگی روزمره ما وجود ندارد. این سنت ها می تواند شیوه پوشیدن لباس و یا آداب زندگی و هر چیز دیگری باشد و البته بعضی از سنت هایی که از بین رفته اند بسیار خوب بودند و بعضی از سنت ها که از بین رفته اند وقتی با آنها مواجه می شویم و بسیار خوشحال هستیم که دیگر وجود ندارند.
بعضی از سنت ها شامل موجود در آن زمان میشد برای زیبایی انسان ها بود ولی بعضی از آنها هدف زیبایی نبوده است و با سیاست موجود آمیخته بودند و نشانه برای هر جایگاه و طبقه ای از افراد می دانستند.
در گذشته افراد لباسهایی می پوشیدند که اگر امروز وادار به پوشیدن آنها بشویم قطعاً دیگران به ما میخندند.
در این مقاله از سلام نو مورد های قدیم را که امروزه از بین رفته اند را بیان میکنیم .
دامن هابل
هابل در لغت به معنای بستن پای حیوانات می باشد در قدیم برای آنکه حیوانات نتوانند فرار کنند پای آن ها را می بستند در اوایل قرن بیستم این مد به زنان راه پیدا کرد برای آن که زنان تند راه نروند و گامهای بزرگی برندارند این دامن را به پا میکردند دامن هابل که طراح آن یک فرانسوی به نام پل پواقه بود به بیان خودش تلاش کرده است لباس راحت تری را برای زنان طراحی کند اما در واقع خلاف آن کرده است و به تحقیر زنان پرداخته است و این نوع از پوشش نشان می دهد که در گذشته چه دیدگاهی نسبت به زنان داشته اند.
دندان های سیاه
در اوایل سلطنت تودورها شکر به سختی تهیه می شد و همگان در دسترس نداشتند زمانی که الیزابت اول بر تخت نشست شکر در بازار موجود بود اما قیمت آن بسیار زیاد بود ملکه الیزابت اول علاقه بسیاری به شیرینی داشت به همین دلیل دندان هایش همیشه سیاه و فاسد بود مراقبت نکردن از دندان هایش موجب شد زنان فکر کنند که این یک مد به حساب میآید و کسانی که میزان زیادی شیرینی در آن زمان که بسیار گران است میخورند کار بسیار مهم و درخور مد انجام داده اند و زنان تلاش کردند خود را در بین افراد مرفه نشان دهند پس دندان های خود را سیاه می کردند .
پوشش مبالغه آمیز
در زمان های قدیم و درست در زمانی که الیزابت به سلطنت راه پیدا کرده بود مردم علاقه های بسیاری به پوشیدن لباس های آستین گشاد در قسمت بازو پیدا کردند به همین دلیل پارچه های اضافه داخل لباسشان را پر میکردند و مردان هم در قسمت شکم لباسشان پارچه های اضافه میگذاشتند تا شکم خود را بزرگتر از حد معمول نشان دهند زیرا در آن زمان ها شکم بزرگ داشتن نماد خوشبختی و مرفه و کامیابی بود .
کلاه گیس معطر
قطعاً شما هم در زمینه کلاه گیس در زمان شنیده اید اما شاید ندانید که به دلیل مریضی سیفلیس مردان کلاهگیس میگذاشتند.
یک نویسندهای به نام شلدن جی واتس در کتاب اپیدمی و تاریخ مریضی قدرت و امپریالیسم نوشته است:در آن دوره تعداد زیادی از افراد در طبقههای متوسط و مرفه از مریضی رنج میبردند که باعث ایجاد بوی بد می شد و با کچلی متفاوت بود و آن دوره برای مقابله با این مشکل از نوع کلاه گیس بهره گیری می کردند که از موی بز یا انسان تهیه میشد و آن کلاه گیس را با اسطوخودوس و پرتقال معطر می کردند تا بوی بد از سر افراد بیرون نیاید و این نوع مد و پوشش توسط لویی چهاردهم متعارف شد و این به این دلیل بود که او هم از بیماری سیفلیس رنج می برد .
شلوار گشاد زنانه
در سال ۱۸۵۱ الیزابت اسمیت میلر فعال میانهرو حقوق اجتماعی بود شلوار گشادی که روی مچ جمع می شد و لباس کوتاه با شلوار جلیقه و دامن گشاد پوشید و زنان دیگر با مشاهده الیزابت از او پیروی کردند و به دلیل آزار و اذیتی که در آن زمانه نسبت به زنان شد این مد به زودی منسوخ گردید.
ماکارونی
در سال ۱۷۰۰ میلادی مد عجیبی در بین مردم رواج پیدا کرد جوانان فرانسوی هم از مد های ایتالیایی خیلی پیروی می کردند و مقداری اغراق وارد سبک خود کردند. ماکارونی که یک غذای خوراکی نبود بلکه یک نوع کلاه گیس بزرگ و با یک کلاه خیلی کوچک و پر تزیین می شد همراه جوراب شلواری های رنگ روشن و کفش های فانتزی سگک دار و جلیقههای براق مورد استفاده قرار می گرفت به گزارش نیویورک تایمز مردان ماکارونی پوش برای خود زبانی را هم اختراع کردند که تلفیقی از ایتالیایی انگلیسی و فرانسوی بود.
دامن فنردار
در قرن نوزدهم در زیر دامن خانم ها دامنی که دارای فنر بود پوشیده می شد که معمولاً از موی اسب و چوب یا فلز تهیه شده بود و هدف آن این بود که دامن خانم ها پفک کند و لباس شاهانه به نظر برسد البته این لباس خطرات بسیاری را برای زنان به همراه داشت و زنان بسیاری در آن زمان به دلیل پوشیدن این لباس ها جان خود را از دست دادند زیرا در هنگامی که باد زیادی می وزید قادر نبودند فرار کنند و یا لباسشان در زیر چرخ های کالسکه گیر میکرد و در هنگام عبور از بین چهارچوب د ها نمی توانستند گذر کنند وقتی آتش سوزی اتفاق می افتاد آنقدر لباس عریض بود که نمی توانستند به راحتی فرار کنند در شهر سانتیاگو شیلی در سال ۱۸۶۰ سه هزاران نفر در آتشسوزی که در یک کلیسا رخداد و بیشتر افراد آن جامعه زنان بودند گیر افتادن و نتوانستند فرار کنند و در آتش سوختند
ارسال نظر