ماجرای اتهامات پسر آقای وزیر
نماینده اصفهان در مجلس با بیان اینکه ناظر سفرهای خارجی نمایندگان بودم گفت: سختگیر بودم و گفتم باید برای این سفرها استدلال کنید؛ در نهایت جلوی 200 میلیارد تومان از سفرهای غیرضروری مجلس را گرفتم.
حسن کامران دستجردی نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی میهمان این هفته برنامه «دست خط» بود.
بخشی از این برنامه به شرح ذیل است:
*میتوان به دولت به نوعی حق داد اگر شرایط این طور است.
نه، من ناظر سفرهای خارج 6 ماه بودم. جای یحییزاده، خدا رحمتش کند، آمدم. 200 میلیارد تومان سفر هزینه سفر را زدم. یکی از همکاران را گفتم چرا میخواهید با دامپزشکان بروید؟
*200 میلیارد؟
200 میلیارد تومان زدم. من ناظر بودم. نماینده اطلاعات، نماینده وزارت خارجه، نماینده دولت بودند. من سختگیر بودم و گفتم باید استدلال کنید برای چه میخواهید بروید. در همین جا طرف به من میگوید به من یورو بدهید. یک روز یقه یکی از همکاران را گرفتم و گفتم برای چه برای دامپزشکی میروید؟ باید دکتر دامپزشک برود و آن روحانی برود که ذبح شرعی درست شود. یعنی وقتی حاکم حاضر نیست برای خود سخت بگیرد حق ندارد شعار عدالت بدهد، شعار اقتصاد مقاومتی بدهد. شما مرد این نیستید که سر سفره ساده بنشینید. در سفره مجلس پنیر و انگور دیدهاید؟ غذای آنها باشد؟ در همین سلف مجلسیها یا در هیچ دولتی دیدید که پنیر و انگور بدهند؟ ما همواره فاصله گرفتیم. خدا لعنت کند کسانی که اشرافی را باب کردند و اشرافیت هنوز اصرار دارند. وقتی مرد این نیستند، بارها رهبری در سالگرد امام بیان کردند که اشرافیگیری ممنوع است و فرمودند زمینههای فساد همین اشرافیگری است.
*یک جواب دارند کسانی که متهم میشوند، میگویند آن کسی که خودش نان و پنیر میخورد که آن درآمد. چه کاری کرد؟
آن هم ظرف نداشته است. او سرباز که نشده است. داشتیم آدمهایی که رئیس بودند و در دنیا افتادند. این دنیا خراب میکند وقتی نظارت نمیکنیم. صبر میکنیم تا طرف در چاه میافتد و او را میگیریم. این سیستم ما قبلاً باید هشدار دهد که این بچه تو لوس است و چه کاره هست در جلسات حضور دارد؟ چه فرقی با بچه ده ما دارد که نخبه هم هست و باید التماس کند، آقای رئیس نخبگان را ببیند. من یک روز به یک وزیر گفت این پسر کارچاقکن است. اسم وزیر را بخواهید میبرم. گفت نه اینطور نیست. گفتم بارها سراغ من آمده است و راهش ندادم. روزی یکی از حجتالاسلامها خواست رئیسجمهور شود دیدم آنجا هم نفوذ کرده است. گفتم این وضع درست نیست. گفت آقای کامران این همه بدبینی؟! حالا او را گرفتند.
پدر او چند وقت پیش آمده بود و میگفت من بازنشسته فلان جا هستم، جای خوبی هم بود. من گفتم پسر شما کار چاقکن است و من نمیتوانم این کار را کنم.
چند روز به رئیس بانکی گفتم پسری که اینجا آوردید 16 میلیون میگیرد، یک جوانک است چون پدر او معاون جایی است و دو قورت و نیمش هم باقی است. وقتی به او گفتیم چرا این همه ریخت و پاش میکنید؟ گفت اخراجش کنید. من به پدر او زنگ زدم و گفتم این را رسانهای میکنم. به این رئیس بانک میگویم این پسر که لوس است و تازه آمده، بچه شهید را آوردید که خون داده و روی خون او ریاست میکنیم، میگوید من نمیدانم کدام شرکت است. شما بیخود کردید رئیس شدید. آقا فرمودند بانکها بنگاهداری نکنند. این هم میخورد، هم میبرد.
*آن پسر معاون بانک است که 16 میلیون میگیرد؟
در شرکت آنها است. یک بار در مجلس گفتم به درک که آبروی آنها میرود. آبروی نظام نرود. بیخود کرده است، دزدی ژیگولی است. شما با چه بینه شرعی ثروت پدرت 2 ریال بوده حالا 20 ریال شده است؟ در این مجلس گفتیم از کجا آوردید؟ هنوز در کمیسیون قضائی خوابیده است. همین طرحی که از کجا آوردید، بگویند ارث پدر کامران بوده و فلان مقدار اضافی است.
*طرح داده بودید؟
بله. در کمیسیون است. دولت هم آورده بود. در کمیسیون قضائی خوابیده است. چرا خوابیده است؟ خودم روی همین مجلس تفحص گذاشتم. آقای رئیس اجازه نداد.
*درباره سفرهای خارجی؟
نه. یکی روی دیوارهای مجلس که چرا مناقصه نداریم؟ مناقصه وقتی نیست، یعنی دزدی است. باید مناقصه بدهند و خلقالله بدانند. گفتند امنیتی است و از این کشک و ماستهایی که درمیآوریم. کجای این امنیتی است؟
ارسال نظر