10 رمان خارجی که قبل از مردن باید بخوانید!
وقتی آن را به چشم یک شاهکار دست میگیرید و مدام توقع یک چیز فوق العاده را دارید، متاسفانه رمان همین طور هی ناامیدتان میکند و ناامیدتان میکند تا وقتی که به فصل آخر برسید و آن جاست که...
ما برای شما فهرست خرید آماده کرده ایم، یک فهرست کتاب 20 تایی. در این فهرست، ما ده رمان برتر، پنج مجموعه داستان برتر و پنج کتاب ایرانی پیشنهادی خودمان را انتخاب کرده ایم. این فهرست 20 تایی و آن ده رمان و پنج مجموعه داستان برتر را بنده نگارنده (احسان رضایی) و سید جواد رسولی انتخاب کرده ایم. ممکن است کسان دیگری انتخابهایشان چیزهای دیگری باشد ولی این انتخاب ماست و سلیقه ما، این را گفتیم که بعدا دعوایمان نشود.
مرشد و مارگریتا/ نشر نو
کتاب با صفحه مکالمه دو شاعر روس در پارکی در مسکو شروع میشود که دارند به عادت کمونیستهای آن زمان به باورهای خدا پرستانه ایراد میگیرند.
شیطان که دست بر قضا در آن روز در مسکوست به میان حرفهای آنها میرود و میگوید بالاتر از همه دلیلهای اثبات وجود خدا که آن دو ردشان میکنند، یک دلیل ساده تر وجود دارد و آن این که «خدا هست». دوشاعر روس به شیطان میخندند و ماجراها شروع میشود.
شاعران روس کشته میشوند، پلیس و کاگ ب سرگردان میشود. مارگریتا حاضر به فداکاری میشود، تئاتر مسکو حادثه آفرین میشود، عده زیادی دیوانه میشوند...
درس اصلی این کتاب در واقع همین است که «به شیطان نباید خندید.»
داستان با سه خط داستانی پیش میرود و در انتها هر سه خط به طرز حیرت انگیزی به هم میرسند.
داستان در دل ماجرای خودش، خیلی آرام و زیر پوستی فضای پلیسی حکومت استالین فوق العاده از داستان تصلیب مسیح پیامبر (ع) – که البته با روایت کتاب مقدس تفاوت دارد و به روایت اسلامی ماجرا شبیه است – را هم میتوانید بخوانید. پونتوس پیلاطس این کتاب، همواره منتظر است تا مسیح او را ببخشد.
وداع با اسلحه/ انتشارات نیلوفر
باید این کتاب را بخوانید تا بفهمید چرا همینگوی داستان نویس بزرگی است. هنر او در این کتاب، در این نکته است که همینگوی چیزی رمانتیک را به شکلی غیر رمانتیک روایت میکند.
ماجرای این کتاب که در اصل ماجرایی است که بر خود نویسنده رفته، داستان یک راننده آمبولانس جوان به اسم هنری است که جنگ جهانی اول را در شمال ایتالیا تماشا میکند. در آغاز کتاب او به عشق اعتقادی ندارد و جنگ برایش چیزی سرگرم کننده و بی خطر به حساب میآید که معلوم نیست روزنامهها چرا آن قدر بزرگش میکنند اما درست در پایان یک سال (سال 1917، زمان وقوع داستان) هنری کاملا عوض شده است. پرستاری که موقع بستری شدن او در بیمارستان دلش را برده بود، کشته شده است و حالا هنری به جهان طور دیگری نگاه میکند. اما این اتفاقات پی در پی چنان نرم و روان و عادی روایت شده اند که این کار فقط از همینگوی بر میآید، توصیفهای ساده، جملات کوتاه، بدون هیچ تجزیه و تحلیل خاصی.
دقیقا همان صفت «نرم» برای نوع روایت کتاب مناسب است که در ترجمه دریابندری هم به طرز حیرت انگیزی فوق العاده از آب در آمده (این اولین ترجمه دریابندری بوده). باید خودتان کتاب را بخوانید تا بفهمید چه میگویم.
خداحافظی طولانی/ انتشارات روزنه کار
چندلر این خاصیت را دارد که هیچ وقت شما را نا امید نمیکند، یعنی تمام انتظاراتی را که میشود از یک رمان پلیسی خوب داشت، او یکجا به شما میدهد، معما، جنایت، سرنخهایی برای حدس زدن، کاراگاه، نکات ریزی که بعدا موقع بازگشایی معما یادت بیاید که آنها را جا انداخته ای و بالاخره مسابقه بین نویسنده و خواننده. چندلر و کارآگاهش فیلیپ مارلو همه اینها را دارند.
این کارآگاه بارانی پوش، حاضر جواب، شوخ و البته تنها، انگ کارآگاهی است. درواقع تصور کردن داستان با هر کارآگاه دیگری ( مثلا مایکهامر با آن اخلاق کینه ای و انتقام گیرش یا هرکول پو آروی مبادی آداب) بسیار دشوار است. فقط مارلوست که حاضر میشود به کسانی که قبلا به او ضربه زده اند هم کمک بکند. هر چند این تلخی در آخر کتاب به جا میماند که امید و تلاش مارلو برای این که دنیا جای بهتری شود، در برابر عمق تباهی انسانها حاصل چندانی نداشته و مارلو دوباره همان مرد تنهایی است که باید خیابانهای نیویورک را به تنهایی و با تاسف طی بکند.
گتسبی بزرگ/ انتشارات نیلوفر
این رمان بر خلاف باقی کتابهای این فهرست که از همان اول کار میخکوبتان میکند، یک مشکل کوچک دارد، آن هم این که «گتسبی بزرگ» را شما اگر به عنوان یک داستان معمولی مثل هزاران داستان دیگر بخوانید اذیتتان نمیکند ولی وقتی آن را به چشم یک شاهکار دست میگیرید و مدام توقع یک چیز فوق العاده را دارید، متاسفانه رمان همین طور هی ناامیدتان میکند و ناامیدتان میکند تا وقتی که به فصل آخر برسید و آن جاست که یک باره مات و مبهوت شکوه این داستان خواهید شد.
برای این که نمک آن غافلگیری از بین نرود، انتهای داستان را تعریف نمیکنیم و همین قدر میگوییم که جی گتسبی با اسم واقعی جیمز گست، پسر جوان جاهطلب، بی دانش، رمانتیک و ماجراجویی است که بعد از شرکت در جنگ جهانی اول توانسته با درجه افسری برای خودش میان اشراف نیویورک جایی دست و پا بکند اما هنوز هم از درون غمگین است و نمادی به حساب میآید از نسل جوانهایی که از طرف بقیه درک نمیشوند و به قول نویسنده کتاب متعلق به «نسل از دست رفته» ( یک چیزی معادل همان «نسل سوخته خودمان») است. کافی است دل به دل کتاب بدهید و با آن جلو بروید و خودتان را توی شخصیت گتسبی ببینید و الی آخر.
ناتور دشت/ انتشارات نیلا
«ناتور» یعنی نگهبان، یعنی مواظب. اسم داستان هم از این جا آمده که هولدن کالفید- قهرمان داستان- آرزو دارد یک روزی بتواند خواهر نه ساله اش فیبی و باقی بچهها را ببرد در یک دشت وسیع و بگذارد آنها هر چقدر میخواهند بازی کنند و خودش هم نگهبانی باشد در کناره دشت که نگذارد بچهها توی دره بیفتند. احتمالا از همین آرزو میتوانید بفهمید هولدن 17 ساله - پسر بچه ای که از مدرسه اش در رفته و از همه چیزهای گند جامعه آمریکا بدش میآید- دقیقا چه جور موجودی است و داستانی که تک گویی بلند همچین آدمی باشد، چه جور داستانی است.
بله، ناتور دشت کتاب تلخی است، اما این تلخی از آن نوعی است که برای همه ما آشناست، تلخی تاسف خوردن و معصومیت از دست رفته کودکی. هولدن برای این آن قدر افسرده است که دارد از دنیای کودکی فاصله میگیرد و آن دره ای که هولدن نمیخواهد بچهها تویش سقوط کنند دره خطرناک و کثیف دنیای آدم بزرگهاست. شک نکنید که ناتور دشت یک شاهکار است، شاهکاری که سالینجر خواسته با آن نبوغش را به رخ بقیه بکشاند.
ارباب حلقهها/ نشر نی
سه گانه استاد تالکین را باید پدر جد همه داستانهای فانتزی و آثاری مثل هری پاتر و نیروی اهریمنیاش و دیوید گمل و دران شان و کریستوفر پائولینی و دلتورا و بقیه به حساب آورد. داستان کلی کتاب را احتمالا همه از طریق نمایش فیلمهای اقتباسی پیتر جکسون از روی کتاب میدانید: «یک مبارزه خیر و شر دیگر».
اما نکته مهم در جزئیات کتاب است که این مبارزه ازلی و ابدی را با چنان جزئیات حیرت آوری تعریف کرده است که شما نمیتوانید نمونه و مشابه دیگری برای آن پیدا کنید. فقط خواندن فصل اول داستان (فصل اول از جلد اول: یاران حلقه) برای پی بردن به این نکته کافی است. این فصل که معمولا خیلیها به خاطر عجله شان برای زودتر شروع کردن داستان، آن را نمیخوانند اسناد خیالی داستان را در کتابخانههای مختلف معرفی میکند. لا به لای همینها میتوانید نظرات تالکین درباره کتاب و کتابخانه و داستان را هم بخوانید و مطمئن شوید که لقب «استاد» بیشتر از هر کس دیگری برازنده اوست.
رگتایم/ انتشارات خوارزمی
داستان «رگتایم» داستان آمریکای قبل از جنگ جهانی است، داستان این که چطور یک وقتی امید و آرمانی وجود داشت و بعد همه چیز تباه و تمام شد. این کتاب از همان دسته آثاری است که به آنها میگویند «سهل و ممتنع». یعنی وقتی میخوانیش فکر میکنی خودت هم میتوانی عینش را بنویسی و وقتی به نوشتن میرسی، میبینی نمیشود.
داستان در نیویورک میگذرد. از سال 1900 شروع میشود و با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول- یعنی سال 1917- تمام میشود. کل داستان از ماجراهای تاریخی واقعی و تو در تویی میگذرد که سه خانواده از سه نژاد مختلف (سفید پوست، سیاه پوست و زرد پوست یعنی چینی مهاجر) هستند و یک جوری کل جامعه آمریکا را نمایندگی میکنند. داستانهای این سه خانواده از هم جداست و در واقع کتاب چند بار شروع و تمام میشود. اما در عین حال داستانها به هم ربط پیدا میکنند و در فصل آخر هم همه به هم میرسند، جایی که داستان تمام میشود و این سوال برای خواننده پیش میآید که تاریخ ما را میسازد یا ما تاریخ را؟
بازمانده روز/ نشر کارنامه
داستان از همان عنوان کتاب شروع میشود؛ «بازمانده روز». غروب و چند مدتی که از روز مانده، هم حسرت روز رفته را با خودش دارد و هم امید به استفاده از مدت باقیمانده را. این دقیقا حال و روز آقای استیونز- پیشخدمت با وفای لرد دارلینگتن- است که عمری به خاطر کارش از همه چیز حتی عشقش گذشته و حالا که اربابش مرده و دارد با آقای فارادی – یک آمریکایی شوخ طبع- کار میکند فرصتی پیدا کرده تا سفری شش روزه به غرب انگلیس برود تا ضمن دیدار از مناظر مطبوع بتواند عشق قدیمش را هم بعد از 30 سال ببیند و از او خبری بگیرد.
داستان در واقع یادداشتهای استیونز در طول همین سفر است. او در طول سفر به یاد گذشتههایی میافتد که آنها را نابود کرده؛ چیزهایی که از دست داده و به خصوص آدمهایی که گم کرده است. در دل داستان البته نکات زیاد دیگری هم مطرح میشوند؛ مثل ماجراهایی از اوضاع و احوال سیاسی بریتانیا به خصوص در زمان جنگ جهانی که استیونز از طریق پذیرایی در مجالس اربابش شاهد آنها بوده، اما اصل داستان همین غم منتشر است.
سلاخ خانه شماره 5 / انتشارات روشنگران
«بیلی پیلگریم در بعد زمان چند پاره شده است.» جمله اول کتاب خلاصه کل داستان است. باورتان میشود؟ ونه گات کتابی نوشته است که یک بار داستان را در جمله اول کتاب گفته، بعد در فصل اول کتاب این کار را تکرار کرده و بعد در فصلهای دوم تا آخر یک بار دیگر داستان را گفته و باور کنید که این کارها را آن قدر هنرمندانه انجام داده که شما درحین خواندن اصلا متوجه این تکرارها نمیشوید.
از ونه گات در ایران کتابهای مختلفی ترجمه و چاپ شده است، با این حال «سلاخ خانه شماره 5» طرفداران بسیار بیشتری دارد. این هم به خاطر تقدم زمانی ترجمه این کتاب است که در واقع باب آشنایی ما را با عمو کورت باز کرد و هم به خاطر تم کتاب که درباره جنگ جهانی دوم و موضوعی ملموس است (باقی کتابهای ونه گات چنین موضوعی ندارند، به اضافه این که ونه گات خودش در جنگ جهانی دوم در گیر و در واقع اسیر بوده و همین به ملموس تر شدن داستان کمک کرده) و بالاخره این که انسجام داستان و پیوند عجیب خطوط مختلف داستانی در این کتاب به قدری زیاد و محکم است که شک نکنید، نمیتوانید کتاب را زمین بگذارید.
خداحافظ گاری کوپر/ انتشارات نیلوفر
شما میدانید مغولستان خارجی کجاست؟ حتما میدانید! منتها ممکن است به این ناکجا آباد خودتان یک اسم دیگری داده باشید. این اسم را «لنی» روی ناکجا آباد خودش گذاشته. لنی یک جوان آمریکایی است که برای فرار از جنگ ویتنام به صورت غیر قانونی به سوئیس آمده و آن جا دارد برای خودش اسکی بازی میکند و عاشق تنهایی است. او دوست دارد کمتر کسی زبان انگلیسی بلد باشد و فکر میکند که عشق کار آدمها را تمام میکند و از وابستگی بدش میآید و از پلیس بدش میآید. از خیلی چیزهای دیگر هم بدش میآید؛ فقط اسکی کردن را دوست دارد و عکس گاری کوپر را توی جیبش دارد و هر از چند گاهی آن را در میآورد و نگاه میکند و میگوید که مرگ گاری کوپر، مرگ معصومیت و مردانگی و خیلی چیزهای دیگر بوده.
خودش هم برای فرار از دردسر همیشه دروغ میگوید و یک پا هولدن کالفیلد است، منتها بیشتر از هولدن جمله قصار توی چنته اش دارد و هنوز نمیداند روزگار چه بازی ای قرار است به سرش بیاورد و آشنایی با جس کارش را تمام میکند. عشق از همه چیز محکم تر است و جس را که میخواسته سر لنی کلاه بگذارد دوباره پیش او میکشاند و آن وقت دیگر لنی به مغولستان خارجی هم فکر نمیکند و خیلی چیزهای دیگر و خیلی حرفهای دیگر و...
ارسال نظر