درمان اختلال وسواس در کودکان

اختلال وسواس در کودکان معمولاً به دلایلی از جمله وراثت و روش‌های نادرست تربیتی والدین شکل می گیرد. در کودکان مبتلا به وسواس؛ احساس کثیف بودن، ترس از مواجه با میکروب‌ها، احساس تنهایی، ترس از گم شدن، باورهای عجیب، افکار مزاحم و... بیش از سایر کودکان دیده می شود.

درمان اختلال وسواس در کودکان

 اگرچه یکی از علل انتقال وسواس به کودکان ژن‌ها هستند اما باید بدانید الگوهای عملی و مشاهده، مهم‌ترین مسیر و روش برای انتقال رفتارهای وسواسی به فرزندان است. در واقع یادگیری علت اصلی وقوع وسواس در کودک است. شاید بگویید او چنین رفتارهایی را مشاهده نکرده اما باید بدانید که هر نوع رفتار وسواسی و حساسیت در محیط پیرامونی کودک می‌تواند وسواس را در او پدید بیاورد حتی با رفتارهایی متفاوت؛ بنابراین پیش از هر چیز باید این رفتارهای وسواسی را در اطراف او بشناسید و از بین ببرید.

از سویی دیگر باید بدانید که کودک پنج ساله تصور درستی از رفتار بیمارگونه و حساسیت بیجا ندارد و مقاومت زیادی در نهی کردن او مشاهده خواهید کرد. پس باید هرگونه اقدام از جانب شما به ‌صورت غیرمستقیم باشد.

گاهی می‌توانید در مقدار بسیار کم موارد حساسیت او را ایجاد کنید و با ایجاد حواس‌پرتی برای او، غیرمستقیم حساسیتش را از بین ببرید و یا گاهی خود شما با ایجاد این زمینه‌ها به او یاد دهید که حساسیتی نشان نمی‌دهید؛ مثلاً مقداری دستتان را آغشته به غذا کنید و او شاهد عدم واکنش شما باشد؛ و یا کودکانی را در حال گل بازی ببیند.

وسواس در کودکان می تواند باعث ایجاد ترس، استرس، خواب ناکافی، افسردگی، احساس خجالت و شرمندگی، بی قراری، مشکلات اجتماعی، میل به تنها بودن، کندی در انجام تکالیف و افت تحصیلی شود.

بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان استفاده از روش‌های رفتاردرمانی است. توصیه جدی می‌شود که حتماً فرزندتان را چند جلسه نزد روان‌شناس کودک و نوجوان ببرید چراکه درمان کودکان دارای روش‌های خاص خود است. بر طبق این روش‌ها، ابتدا رفتاردرمان‌گر، کودک را تشویق می‌کند تا افکار و آیینهای وسواسی خود را به‌ طور دقیق و جزءبه‌جزء شرح دهد تا او بتواند اجزای کلیدی این رفتارها را شناسایی کند. آنگاه از او می‌پرسد که انجام دادن کدام‌ یک از رفتارهای وسواسی‌اش ضروری نیست و آیا می‌تواند بدون آن‌که نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرف‌نظر کند.

در این مرحله درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعی می‌کند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مواردی دچار اشتغالات ذهنی وسواسی شود که به دلایل نامفهومی مدام آن‌ها را تکرار می‌کند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی افکار وسواسی کودک را متزلزل کند تا حدی که رفته‌رفته بتواند گام‌های مؤثری برای حذف این‌گونه رفتارها بردارد.

گروه دیگری از رفتار درمانگرها سعی می‌کنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه می‌تواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام می‌دهد، تغییر دهد. برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او می‌خواهند که دست‌هایش را کثیف کند(مثلاً گل‌آلود، چرب، خمیری، ماسه‌ای و…) و سعی کند بدون آن‌که چندین بار دست‌هایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید. در این روش، تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است و این‌که او بتواند به خود بقبولاند که خمیر نوعی وسیله بازی برای کودکان است که از مواد بهداشتی درست‌ شده است و لزومی نیست در حین خمیربازی چندین بار دست‌هایش را بشوید.

برای درمان وسواس در کودکان بهترین زمان زمانی است که همه‌ی اعضای خانواده درگیر حل مشکل شوند. کودکانی که برای درمان خود از این‌گونه شیوه‌ها استفاده می‌کنند، نیاز به حمایت، همکاری و مشارکت تمام اعضای خانواده‌ دارند.

در حقیقت، درصد بهبودی کودک بدون همراهی خانواده خیلی کم می‌شود، زیرا شیوه‌های درمان اغلب با قدری اضطراب و نگرانی توأم هستند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضای خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود کودک را به تأخیر می‌اندازد.

وقتی شما قصد درمان و بهبودی کودک را دارید، باید از هرجهت او را مورد حمایت خود قرار دهید. شما باید بتوانید کمترین بهبودی کودک را تشخیص دهید و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهید. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه‌دارند تا او بتواند مشکلات و سختی‌های درمان را راحت‌تر تحمل کند. خانه‌ای پرتنش و اضطراب هیچ‌گاه نمی‌تواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه‌های درمانی مقابله نماید.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها