ریشهها و پیامدهای طلاق
خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، پایه و اساس ساخت اجتماعی محسوب میشود. واژه خانواده مجموعه ای گسترده از ساختار ها، شکل ها و وظایف را در بر می گیرد که در هر کشوری متفاوت است.
با وجود نقش و اهمیت خانواده در طول تاریخ، طلاق رویه و جنبه دیگر از این واقعیت است که هیچ فرد، گروه و جامعه ای اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه از اثرات و پیامد های آن مصون نیست. به همین سبب جا دارد که خانواده را نه به عنوان عاملی ایستا و تغییر ناپذیر بلکه همانند هسته ای تحول یابنده در نظر بگیریم که انعطاف پذیری و انطباق پذیری چشم گیری دارد.
پژوهشی که در خصوص واکاوی پدیده طلاق، ریشه ها و پیامد های آن، توسط تیم پژوهشگران متشکل از رویا طاهری بنچناری( دانشجوی دکتری جامعه شناسی)، حسین آقاجانی مرساء(دانشیار جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) و علیرضا کلدی(استاد جامعه شناسی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی) با جامعه آماری 55 نفر از زنان مطلقه و در حال طلاق شهر تهران انجام شده، نشان می دهد:« خانواده عرصه ای بسته نیست بلکه نهادی است که همواره از دگرگونی های کل جامعه تاثیر می پذیرد و در عین حال توانایی پایداری در برابر رویداد ها و دگرگونی ها واثر گذاری برآن ها را نیز دارد.»
در این پژوهش آمده است:« همزمان با تحولات اجتماعی دهه های گذشته در سطح جهانی، نهاد خانواده نیز با تغییرات و چالش هایی روبرو شده، انگاره های اجتماعی و ساختار های جوامع سنتی دچار دگرگونی های عمیقی شده است، نظام های هنجاری با چالش های بنیادینی روبرو شده و در نهادهای گوناگون اجتماعی رفتارهای جدیدی پدید آمده است.»
« جامعه ایران همچون بسیاری جوامع در حال توسعه، چند دهه است که قدم در راه مدرن شدن گذاشته و اثرات این مدرنیته نوپا را بر کلیه ساختار ها و نهاد های خود تجربه می کند. نهاد خانواده هم از این جریان مستثنی نبوده و در این مسیر با چالش های بسیار روبرو شده است. شاید اولین اثرات مدرنیته بر نهاد خانواده، تغییر ساختار گسترده آن به خانواده هسته ای بوده است اما این ساختار جدید نیز به تدریج متناسب با الزامات و مقتضیات جامعه مدرن، دچار تحولاتی شده است که وضعیت آن را نسبت به شرایط چند دهه گذشته به کلی متمایز ساخته است. مواجهه با تمدن غرب و گسترش شهرنشینی جدید و نتایج آن به ویژه در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، موجب تغییرات عمده در شکل خانواده و خصوصا تیپ شهری آن شده است، خانواده به سوی دگرگونی نگرش ها، ارزش ها ، روابط و نقش ها پیش می رود.»
در این پژوهش محققان می گویند:« طلاق یک فرآیند چند مرحله ای است که نه تنها بر نحوه ارتباط افراد خانواده تاثیر می گذارد، بلکه کل جامعه را درگیر مشکلات جدی، عمیق و جبران ناپذیری می کند. طلاق یکی از انواع گسیختگی های خانوادگی است که به دلیل رابطه آن با انواع آسیب های اجتماعی مثل تغییر نگرش نسبت به تداوم زندگی، رشد همباشی ها، فرار، روابط نامشروع، رواج زندگی مجردی، روسپی گری، اعتیاد، جرم، بزهکاری و ...مورد اهمیت است.»
یافته ها نشان می دهد:« طلاق به هر دلیلی که اتفاق افتد هم برای فرد و هم برای جامعه پیامد هایی را به همراه خواهد داشت، برای زن و مرد مشکلات اقتصادی، روانی، عاطفی، اجتماعی ایجاد می کند و نیز سبب جامعه ای ناپایدار و ناسالم می شود؛ چرا که داشتن جامعه سالم در گرو داشتن انسان هایی سالم است و جامعه چیزی جز افرادی که آن را ایجاد می کنند، نیست.»
در ادامه این پژوهش در خصوص سست شدن بنیان خانواده ها و پیدایش طلاق آمده است:« چشم داشت های غیر واقع بینانه زوج ها از خوشبختی، از بین رفتن قبح طلاق، کاسته شدن از عشق اولیه، سوء تفاهم، بی اطلاعی، تفاوت در شناخت و آگاهی از وظایف و نقش ها، توقعات بیان نشده، افکار خودانگیخته و خاموش، کاهش وابستگی عاطفی زن و شوهر به یکدیگر، تعصب و اهمیت دادن به خواسته های خود، تاثیر مسائل اقتصادی و بدبینی و ذهن خوانی غلط برخی از عوامل ناسازگاری و طلاق است.»
در این پژوهش در خصوص پیامد های حاصل از طلاق آمده است:« تغییر ساختار خانواده به مثابه پیامد وضع موجود، داغ ننگ، افت تحصیلی و اخلاقی و عاطفی فرزندان، احساس طرد و حاشیه نشینی، احساس خسران از زندگی زناشویی و فرد گرایی از پیامد های حاصل از طلاق است.»
این پژوهش در شماره دوم بررسی مسائل اجتماعی ایران منتظر شده است.
ارسال نظر