چگونه فرزند اول خود را تربیت کنیم؟

هیچ شخصی خالی از اشکال نیست بدین دلیل که هیچ انسانی کامل نیست. والدین هنگامی که دارای اولین فرزند خود میشوند حس میکنند که خودشان و فرزندشان کاملاً منحصربه فردند در حالی که باید بدانند روند رشدی متعادل بچه ها روندی است که در همه یکسان است

چگونه فرزند اول خود را تربیت کنیم؟

کودکان بر اساس اینکه فرزند چندم خانواده هستند رفتار متفاوتی از والدین می بینند که این رفتار ها دلایل مشخصی دارد.

زمانی که فرزند اول خانواده به دنیا می‌اید پدر و مادر بسیار خوشحالند و فرزند خود را بهترین و استثنایی ترین بچه میدانند . این حس به علل مختلفی بوجود می‌اید که اولین آن به علت بی تجربگی آن ها در روند رشد بچه ها است. والدین چون در جریان ریز اتفاقاتی که طی رشد فرزند می افتد پیش از این نبوده اند تصورشان بر این است که تنها فرزند آن ها دارای این رفتار است، برای همین فکر میکنند که فرزندشان منحصر به فرد است.

علت دوم این است که معمولاً والدین می خواهند بهترین والدین باشند. زن و شوهری که هنوز بچه دار نشده اند هر موقع کودکی را در حال گریه می بینند یا هنگامی که کودکی را در حال انجام رفتار ناشایستی می بینند با خود میگویند که عجب والدین بی مسوولیتی دارد، من که به هیچ وجه نمی گذارم فرزندم اینگونه شود.

در حالی که خیلی از اتفاق ها و رفتار ها برای همه کودکان و جزء روند رشد آنهاست. آن ها در اول با خود میگویند من کاری می کنم که فرزندم بهترین باشد و در تربیت وی مثل سایر پدر و مادرها رفتار نمی کنم، در صورتی که ماهیت پدر و مادری یک چیز است:تربیت و پرورش روحی و جسمانی تمامی جانبه فرزند.

هیچ شخصی خالی از اشکال نیست بدین دلیل که هیچ انسانی کامل نیست. والدین هنگامی که دارای اولین فرزند خود میشوند حس میکنند که خودشان و فرزندشان کاملاً منحصربه فردند در حالی که باید بدانند روند رشدی متعادل بچه ها روندی است که در همه یکسان است( اما اختلاف های بسیار اندکی با هم دارند که به مسایل گوناگون مربوط میشوند ولی بطور کل میتوان از یک روند طبیعی نام برد) این دانش با چیزی غیر از مطالعه و مشاوره با اشخاص کاردان صورت نمی گیرد. شما بعنوان والدین باید بدانید که فرزندتان چه موقع به پزشک نیاز دارد و چه موقع به عنوان مثال یک دل درد ساده دارد و اینها در اولین فرزند نیاز به مطالعه و توجه فراوانی دارد به دلیل آن که شما کاملاً بی تجربه هستید.

فرزند اول بودن ,شخصیت فرزند اول , ویژگی فرزند اول

چگونگی تربیت فرزند اول

والدین به اولین فرزند خود توجه بیشتری میکنند و با وی بیش تر حرف میزنند ، در مقابل از وی توقع و انتظارات بیشتری هم دارند فرزندان اول و دوم از نظر شخصیتی با یکدیگر متفاوتند. بعضی از این اختلاف ها به علت شیوه تربیتی مختلفی است که والدین درپیش می گیرند و قسمتی هم به خود کودکان مربوط است.

اولین فرزند یک زن و شوهر بطور طبیعی نوعی تجربه برای والدین جدید است، ترکیبی از غریزه و ازمون و اشتباه

احتمالا این مسئله سبب شود، والدین در بسیاری از موارد به کتاب مراجعه کنند و طبق قانون های کتاب پیش بروند. به همین علت این احتمال وجود دارد که بچه بسیار کمال گرا بار بیاید و سعی کند نظر پدر و مادرش را جلب کند.

ولی زمانیکه پدر و مادر تصمیم بگیرند فرزند دوم داشته باشند به علت تجارب زیادی که در فرزند اول کسب نموده اند شیوه دیگری اتخاذ میکنند . اگرچه این امکان وجود دارد که به فرزند دوم کم تر توجه شود زیرا 2 فرزند در رقابت برای جلب توجه والدین هستند. آن ها از فرزند دوم نمی خواهند کمال گرا باشد ولی وی ناخواسته در رقابت با فرزند بزرگتر در این موضوع قرار می گیرد.

گاهی در نقش موش آزمایشگاهی است: پدر و مادر در برخورد با اولین فرزند تجربه کافی ندارند و باتوجه به ذوق و شوقی که برای به دنیا آوردن او از خود نشان می‌دهند گاهی شیوه های درست تربیتی را برای بچه اجرا نمی کنند و بعدها که با مشکلات تربیتی فرزندشان روبرو میشوند ، تلاش میکنند شیوه هایی را اموزش دیده و در منزل اجرا کنند.

فرزند اول می خواهد بهترین باشد: وی می خواهد در هر چیزی بهترین باشد و در کسب کردن دل بزرگ ترها استاد است. وی کم تر علاقه ای به بازی با همسالانش دارد. اگر تولد 6 سالگی اش، 6 نفر از دوستانش را دعوت کنید، احتمالا نیم ساعتی در گوشه ای کز میکند . درست است که آن ها دوست های صمیمی وی هستند ولی او ماهیت محتاط بودن خود را در درونگرایی موقتش اشکار میکند ، ولی زمانیکه با محیط جدید اشنا شد، احتیاطش فروکش میکند .

والدینی که با فرزندان اول خود مشکل دارند میتوانند با رعایت نکات زیر به موفقیت هایی در این زمینه دست یابند.

فرزند اول بودن ,شخصیت فرزند اول , ویژگی فرزند اول

شخصیت فرزنداول

اول از همه والدین باید باورشان را تغییر دهند. آن ها باید بدانند هر چه قدر باکفایت باشند تجربه کافی ندارند و امکان دارد اشتباه کنند. اگر با این دید به تربیت فرزندانشان بپردازند مدام دقت کافی را در رفتارهایشان به خرج می‌دهند . ولی اگر فکر کنند کاری را که میکنند درست است همیشه حق بجانب هستند و هیچوقت صدای فرزندشان را که در حال اعتراض است نمی شنوند.

دوم اینکه بدانند هیچ اعتراضی از طرف فرزند بیجا نیست و باید آن را ریشه یابی کنند و جای اعتراض را در رفتارشان نگذارند. به عنوان مثال اگر فرزندشان معترض است که چرا به وی ازادی نمی دهید از وی سوال کنید که منظورش از ازادی چیست و در چه زمینه هایی ازادی می خواهد و بعد با نظارت غیرمستقیم تان بر ازادی های وی بیفزایید.

مدام یادتان باشد زندگی یعنی تجربه و هر کس که دارای تجربیات بیشتری باشد بیش تر زندگی کردن را آموخته است. اما شما باید بدانید هر تجربه ای برای چه سن و چه شرایطی است و اینکه برخی از تجربیات هزینه های زیادی دارند که به تجربه کردنشان نمی ارزند. ولی با تمام اینها نباید فرصت آموختن را از فرزندان خود بگیرید.

همیشه اول دوست فرزند خود باشید بعدا مراقبش، چرا که کودکان بیش ترین رفتار ها را از دوست های خود می آموزند. پس اگر شما بتوانید یک دوست و یک مشاور خوب برای فرزندتان باشید بیش تر از یک مراقب و محافظ به وی کمک نموده اید .

چنانچه اشتباهی کردید و بعدها متوجه شدید که رفتارتان خطا بود از فرزندتان عذرخواهی کنید. اصلاً اشکالی ندارد که والدین از فرزند خود معذرت خواهی کنند، بلکه با این کار وی را شرمنده کرده و این جسارت را به وی می‌دهند که وی هم از رفتار های بد خود معذرت خواهی کند.

به جای اینکه خطاهای فرزندتان را بشمرید و وی را تحقیر کنید و حتی خطاهای خواهر و برادران کوچک تر از خود را هم تقصیر وی بدانید با این دلیل که آن ها هم از تو الگوبرداری میکنند ، از کارهای خوب او در میان خواهر و برادرانش تعریف و او را تشویق کنید.

یادتان باشد همانقدر که خشنودی والدین از فرزند مهم است خشنودی فرزندان هم از والدین آن ها مهم است.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها