بعد از طلاق با چه مشکلاتی مواجه میشویم؟
ازدواج مجدد به خصوص با فرزندان نیز بعد از طلاق مشکلات زیادی ایجاد می کند داشتن فرزند طرف مقابل و ادغام فرزندان با یکدیگر، اختلاف نظرها و حضور نامادری و ناپدری در خانه جدید ممکن است مشکلات عدیده ای با خود به همراه آورد.
کمتر کسی است که بعد از طلاق بتواند زندگی عادی و روزمره خود را از سر گیرد. لااقل مدتی از نظر روانی، اجتماعی و ... درگیر خواهد بود. پیامدهای اجتماعی، روانی، امنیتی، مالی، عاطفی، جنسی و ... زیادی با وقوع طلاق در انتظار افراد است. در این مطلب قصد داریم به مشکلاتی که زن و مرد بعد از طلاق تجربه می کنند، اشاره کنیم.
طلاق پیامدهای منفی دارد که می تواند برای هر دو جنس، ولی به طور متفاوت مشکلاتی ایجاد کند. پیامدهای اجتماعی، روانی، امنیتی، مالی، عاطفی، جنسی و ... زیادی با وقوع طلاق در انتظار افراد است. در این مطلب قصد داریم به مشکلاتی که زن و مرد بعد از طلاق تجربه می کنند، اشاره کنیم. با این امید که همه افراد هنگام ازدواج با درایت بیشتری همسر خود را انتخاب کنند تا بتوانند زندگی شان را حفظ کنند. کمتر کسی است که بعد از طلاق بتواند زندگی عادی و روزمره خود را از سر گیرد. لااقل مدتی از نظر روانی، اجتماعی و ... درگیر خواهد بود. برخی از مهم ترین مشکلات بعد از طلاق از جنسی هستند که در ادامه می خوانید.
حس گناه
بحث مهمی به نام احساس گناه وجود دارد که تقریبا در همه افرادی که از همسرشان جدا شده اند، دیده می شود. حس گناه ممکن است نسبت به خود یا فرزند باشد. احساس گناه نسبت به قربانی شدن فرزندان در این رابطه که خوشبختی آنها دستخوش تغییر خواهد شد و آینده از نظر ازدواج، تحصیل و ... دچار مشکل می شوند، وجود دارد.
از طرفی فرد احساس گناه نسبت به خود دارد که چرا وارد این رابطه شده است. گاهی لجبازی هایی از سوی مرد مشاهده می شود که اجازه دیدن فرزندان را از خانم می گیرد. چنین حرکتی از نظر عاطفی برای زنان مشکلات زیادی ایجاد می کند و احساس گناه را چند برابر خواهد کرد. مادری که نمی تواند حس مادرانه خود را ابراز کند و به دلیل شرایط نامساعد از فرزندان خود دور افتاده، دچار مشکلات زیادی می شود.
ترس از آینده
مبهم شدن و ترس از آینده برای هر دو جنس نیز مشکلی است که بعد از طلاق دیده می شود. البته این حالت بیشتر در زنان مشهود است. مثلا این که در مورد مسائل اقتصادی چه کار باید انجام دهند؟ یا اگر فرزند و فرزندانی هم وجود داشته باشند، چگونه قرار است از آنها نگهداری شود؟
دوگانگی نقش
نگهداری از فرزندان به صورت تک والدی کار دشواری است. مردان و حتی زنان نمی توانند به تنهایی از پس فرزندان بربیایند. مردان باید زمان بیشتری را برای حل مسائل اقتصادی و معیشتی خانواده بیرون از خانه به سر ببرند. هر دو جنس نقش خاصی برای فرزندان ایفا می کنند. هیچ کدام قادر نیستند نقش دیگری را برای فرزند بازی کنند.
دوگانگی نقشی است که مرد یا زن بعد از طلاق باید به اجبار بازی کند. یعنی وقتی پدر دور است، مادر باید نقش پدر را برای فرزندش بازی کند و برعکس. چنین کاری عملا ممکن نیست و بسیار دشوار است. مثلا وقتی پدر فرزند را تقبل می کند، چگونه می تواند هم ماموریت کاری خود را انجام دهد و هم به غذا و درس و مشق فرزندش رسیدگی کند؟
ناامیدی و افسردگی
ناامیدی و افسردگی از شکست در یک رابطه که زمان زیادی برای آن صرف شده نیز یکی از مسائل مهمی است که بعد از طلاق برای هر دو طرف اتفاق می افتد.
قطع ارتباط عاطفی
قطع ارتباط عاطفی با جنس مخالف نیز یکی از آسیب هایی است که در طلاق افراد دیده می شود. ممکن است ازدواج دوباره تکرار نشود و در این موقع احتمال شکل گیری رابطه های خارج از عرف وجود دارد که زمینه را برای مشکلات بعدی مهیا می کند. مردان ممکن است اصلا تمایلی برای ازدواج بعدی نداشته باشند و با پیدا کردن دوست و ... بخواهند نیازهای جنسی خود را برطرف کنند ولی زنان عمدتا سعی دارند مردی را پیدا کنند تا مسائل عاطفی آنها را پوشش دهد.
وقتی برای برطرف کردن نیازهای عاطفی دوستی اتفاق می افتد، ناخودآگاه روابط زناشویی هم برقرار می شود که راه را برای فساد اخلاقی هموار می کند. گاهی هم ازدواج های شتاب زده صرفا برای جلوگیری از تنهایی دیده می شود که این نوع از ازدواج ها می تواند موجب طلاق بعدی شود و تبعات آن هم برای افراد بسیار سنگین است.
حس تعارض
مورد بعدی احساس تعارضی است که بعد از طلاق برای هر دو جنس اتفاق می افتد. مثلا زن یا مرد بعد از طلاق به خوبی های یکدیگر فکر می کنند. گاهی هم تنفری نسبت به هم پیدا می کنند و فقط مشکلات و بدی ها را مرور می کنند. دو نظر متضاد این کشمکش ذهنی را پدید می آورند که آیا واقعا طلاق درست بوده یا نه؟ چون زن یا مرد نمی توانند این دو وجه را یکپارچه کنند.
اختلال در مدیریت خانواده
اختلالی که در مدیریت زندگی ایجاد می شود نیز می تواند به تغییرات روانی شدیدی در هر دو طرف منجر شود. درگیری های لفظی خانوادگی، اقتصادی و ... باعث می شود افراد روحیه خود را از دست بدهند. فرض کنید مرد مهریه سنگینی پرداخت کرده یا قرار است پرداخت کند. این موضوع فشار مالی زیادی روی دوش مرد خواهد گذاشت. این که فرزندان قرار است کجا بمانند و با کدام والد زندگی کنند نیز فشار زیادی به هر دو طرف وارد می کند. مدیریت چنین شرایطی کار بسیار دشواری است و این حس را به طرفین طلاق می دهد که زندگی کاملا از دست آنها خارج شده است.
اختلال در الگوگیری فرزندان
الگوگیری فرزندان هم دچار اختلال می شود. همان طور که می دانید پسرها از پدر خود الگو می گیرند و دخترها از مادرشان. وقتی مادر حضانت فرزند را بر عهده می گیرد و فرزند پسری هم دارد، همانندسازی پسر با پدری که حضور ندارد دچار اختلال خواهد شد یا فرض کنید دختر با والد پدر زندگی می کند. قطعا چنین دخترانی هنگام رسیدن به سن بلوغ دچار مشکل خواهند شد.
دختران مسائل بلوغ خود را با پدر مطرح نمی کنند. اگر هم مطرح کنند، کاری از دست پدر بر نمی آید. در یک خانواده از هم گسیخته بعضی از یادگیری ها، به خصوص یادگیری های جنسیتی به خوبی مسیر خود را طی نمی کند. فرزندان نیز از این موضوع شاکی هستند و اغلب آنها از این که یک والد وجود ندارد، ابراز نارضایتی می کنند. مسائل مربوط به دوران نوجوانی پسرها را پدرها و مسائل مربوط به دوران نوجوانی دختران را مادرها می دانند. فرزندان سعی می کنند مسائل عاطفی خود را با مادر بازگو کنند.
دشواری ازدواج مجدد
ازدواج مجدد به خصوص با فرزندان نیز بعد از طلاق مشکلات زیادی ایجاد می کند داشتن فرزند طرف مقابل و ادغام فرزندان با یکدیگر، اختلاف نظرها و حضور نامادری و ناپدری در خانه جدید ممکن است مشکلات عدیده ای با خود به همراه آورد.
حتی گاهی دیده می شود فردی که سابقه طلاق دارد، اگر حرف حقی هم بزند این طور قلمداد می شود که اشتباه می گوید و چون نتوانسته با همسر قبلی زندگی کند حتما مشکلی دارد.
افزایش دخالت خانواده ها
در جامعه ما خانم ها بیشتر از آقایان از طلاق آسیب می بینند. خانواده ها در ایران به دخترها با دید دیگری نگاه می کنند. آنها در این موارد سعی می کنند دختری را که طلاق گرفته، حفاظت کنند. در واقع تصمیم گیری از سوی والدین و برادرها گاهی باعث دخالت در امور زندگی دختر می شود. این که مکان زندگی او را تعیین یا هنگام رفت و آمد، او را کنترل کنند و ... باعث می شود قدرت حرکت و ورود به زندگی اجتماعی از یک زن سلب شود. زنی که سال ها زندگی به سبک خودش داشت، دوباره باید به گذشته برگردد و از سبک و سیاق خانواده خود اطاعت کند.
تنهایی آزار دهنده
تنها زندگی کردن خانم ها نیز آزار دهنده است. تنها ماندن در یک خانه یا آپارتمان ممکن است باعث ناراحتی، ترس و ... شود. همچنین هزینه تنها زندگی کردن و اجاره یا خرید یک جا برای خانم هایی که شاغل نیستند، بسیار دشوار است. چه کسی قرار است از نظر مالی خانم مطلقه را حمایت کند؟ طبیعی است که چنین فردی باید دوباره به خانه پدری خود برگردد. حال اگر فرزندی هم داشته باشد، مشکل بیشتر است و در واقع حریم خصوصی او تخریب خواهد شد. حتی دیده می شود که خانواده پدری ممکن است از نظر مالی اصلا توانایی پذیرش فرد دیگری را نداشته باشند و دختری که طلاق گرفته بر آنها تحمیل شود.
عاطفه قوی تر؛ مشکلات روانشناختی و جسمانی بیشتر
احتمال ابتلای خانم هایی که عاطفی تر و حساس تر هستند به مشکلات روانشناختی و جسمانی بیشتر می شود. مشکلات روانشناختی و جسمانی در تعاملات و ارتباطات بعدی خانم در محیط خانه و جامعه مشکل ایجاد می کند.
دشوار شدن تفریح برای خانم ها
تنها بودن خانم ها در تفریحات او هم اثرگذار است. فرض کنید خانم تنها قرار است به شهر دیگری سفر کند. در کشور ما معمولا هتل ها از پذیرش خانم تنها امتناع می کنند. حتی اگر بتواند اتاقی هم رزرو کند، شرایط ایمنی مکان برای یک خانم مورد سوال است.
کاهش فرصت ازدواج
فرصت ازدواج بعد از طلاق کاهش می یابد. در جامعه ما فرصت ازدواج برای دخترها بسیار پایین آمده و سن ازدواج نیز بالا رفته، چه رسد به خانمی که طلاق گرفته و فرزندی هم دارد. فرصت ازدواج برای چنین افرادی به شدت پایین می آید.
دیدگاه عامیانه و آزار دهنده مردم
دیدگاه مردم نسبت به مرد یا زن طلاق گرفته منفی است، ولی نسبت به خانم ها بیشتر است. اگر از خانواده شروع کنیم، می بینیم که زنان فامیل سعی می کنند چنین خانمی را از جمع هایی که همسران شان در آن حضور دارند، دور کنند. بدین معنا که ممکن است خانم مطلقه قصد سوئی داشته باشد. این دیدگاه منفی برای مردان هم ممکن است وجود داشته باشد ولی برای زنان بیشتر است.
افزایش افسردگی و ناامیدی
مردان هم ممکن است به دلیل فشار مالی و اقتصادی ناشی از طلاق، ناتوانی و درماندگی در کنترل فرزندان و ... دچار ناامیدی و افسردگی شوند. اصولا مردها کمتر در مورد این مسائل با دیگران صحبت می کنند و حتی تمایلی هم به مشاوره ندارند و همین موارد می تواند از نظر روانی و جسمی تاثیر منفی داشته باشد.
افزایش میزان بدبینی
بدبینی در هر دو جنس بعد از طلاق مشاهده می شود ولی این عارضه در مردان شدیدتر است. در خانه ای که خانم حضور ندارد، کسی که محور عاطفی خانواده است، خاموشی چراغ خانه رخ می دهد و خانه سرد و بی روح است.
افزایش میزان بروز سوگ
در هر دو جنس ممکن است سوگ اتفاق بیفتد و هر دو در طلاق آسیب می بینند، ولی این آسیب بیشتر متوجه خانم هاست. به همین دلیل است که در مشاوره ازدواج تاکید می شود دو نفر یکدیگر را به خوبی بشناسند تا جلوی چنین پدیده های نابسامان و مخربی برای بنیان خانواده گرفته شود.
منبع: هفته نامه سلامت
ارسال نظر