تحلیل نامه سعید جلیلی با حضور مهدی مطهرنیا و حمیدرضا ترقی
خروج از برجام آری یا نه؟
آنچه جلیلی مبنی بر خروج از برجام و غنیسازی ۹۰ درصدی میگوید میتواند یک رویکرد انقلابی باشد. اما آیا این گام هم مانند گامهای گذشته فقط هزینه برای ملت به دنبال خواهد داشت؟ آیا اجماع بین المللی در جهت برخورد با ایران را فزونی نخواهد بخشید؟ این پرسشهای اساسی مطرح است.
خروج از برجام آری یا نه؟
امیرحسین جعفری
در هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه سعید جلیلی در نامهای ۲۰۰ صفحهای به رهبری خواستار خروج ایران از برجام، غنیسازی ۹۹ درصد و سپس مذاکره با آمریکا شده است.
پس از چند روز گمانهزنی سرانجام نگارش چنین نامهای از سوی اطرافیان جلیلی تکذیب شد و این فرضیه مطرح شده است که دولت و وزارت خارجه با ایدههای سعید جلیلی مخالف است. زیرا در شرایطی که وزیر خارجه خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا شده است چنین ایدهای مذاکرات را با بنبست محکمتر و سختتری مواجه میکند. به جهت بررسی این موضوع با مهدی مطهرنیا و حمیدرضا ترقی گفتگو کردیم.
نخست با مهدی مطهرنیا، استاد روابط بین الملل، درباره این نامه و اهمیت چنین دیدگاهی در میان اصولگرایان گفتگو کردیم. مطهرنیا در آغاز گفت:
در رابطه با مسئلهی برجام نگرشهای گوناگونی را میتوان ردیابی کرد. به هر ترتیب باید بپذیریم که پروندهی هستهای ایران اکنون مرکز ثقل اثرگذاری و اثرپذیری در جامعهی ما و روندهای سیاسی آینده قرار گرفته است. این پرونده اگرچه یک پرونده ملی است اما به یک پرونده جنایی برای آینده تبدیل شده است به گونهای که بسیاری از کنشگران سیاسی این پرونده و نحوهی برخورد با آن را موثر بر آیندهی کشور میشناسند.
گروهی از افراد با دیدگاههای انقلابی آن را نقد میکردند و با رویکرد رادیکال اما با تعابیری انقلابی هرگونه مذاکره بر اثر فشار آمریکا و نظام بینالملل بر ایران در پروندهی هستهای را سازش و حتی خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی دانستند. رهبری انقلاب اسلامی آشکارا اعلام کرده که مذاکراه با آمریکا سم و مذاکره با این دولت یعنی ترامپ سم بدتری است. امروز در میان مذاکرات بین الملل در قالب ۱+۵ یا ۱+۱+۴ که در آن به طور مستقیم با آمریکا مذاکره میشود آمریکایی قرار دارد که مذاکره با آن سم تلقی شده است.
آنچه که جلیلی گفته و یا منتصب به او شده در ادامه گفتمان انقلابی است. او میگوید باید از برجام خارج شویم و این گزاره انقلابی دانسته میشود چرا که دوستان انقلابی و حتی دولت حاکم با طرفدارانش ظریف و شرکا را تیم مذاکره کننده سازشگر و مخالف با آرمانهای انقلاب میدانند و برجام را ترکمنچای و شایستهی آتش زدن در مجلس شورای اسلامی دانستند.
حتی رهبری معظم انقلاب بعد از جریان برجام آن را مشروط به انجام شروطی دانست که هیچوقت عملیاتی نشد و بر خلاف عهدنامه ۵۹۸ که بنیانگذار جمهوری اسلامی مسئولیت آن را بر عهده گرفت برجام هیچگام به طور رسمی و مستقیم مورد تایید قرار نگرفت.
ایران بارها پس از تنشهای ترامپ حرفهایی مبنی بر خروج از برجام زده است و بارها فرصت خروج از برجام را در یک محکمهی مردم پسند دارا بوده است. مانند ترور فخریزاده و مصوبه مجلس و گامهای پنجگانه خروج از برجام و در نهایت روی کار آمدن دولت انقلابی رئیس جمهور رئیسی، ولی باز هم ایران به میز مذاکره بازگشته است. با وجود اینکه ایران خواستار برداشتن همهی تحریمها بوده اما برداشتن یک تحریم از ۱۵۰۰ تحریم ذوق زدگیهای خاصی را به نمایش میگذارد. مسئله این است که آیا آمریکا حاضر به برداشتن تمامی تحریمهاست؟ تعهدات بین المللی و ضمانتنامه عدم خروج آمریکا از برجام داده میشود؟ آیا اگر ایران به برجام برگردد باید اورانیوم غنی شده را انبار کند و..؟ اگر کمتر از برجام و حتی خود برجام در مذاکرات وین بدست آید آیا آتش زدن برجام در مجلس شورای اسلامی و اتهام سازشکاری به روحانی و ظریف و شرکا اتهام مقبولی دانسته خواهد شد؟
آیا حافظه تاریخی مردم این همه رنج و زحمت ناشی از این برخوردها را فراموش خواهد کرد؟اینها پرسشهاییست که در افکار عمومی مطرح است و پاسخ به آن ساده نیست. آنچه جلیلی مبنی بر خروج از برجام و غنیسازی ۹۰ درصدی میگوید میتواند یک رویکرد انقلابی باشد. اما آیا این گام هم مانند گامهای گذشته فقط هزینه برای ملت به دنبال خواهد داشت؟ آیا اجماع بین المللی در جهت برخورد با ایران را فزونی نخواهد بخشید؟
این پرسشهای اساسی مطرح است و آنچه جلیلی گفته نشان دادن گفتمان انقلابی است اما آیا این گفتمان انقلابی میتواند هزینههای خطرناکتر از گذشته را تحمیل کند؟
اصولا جلیلی تا چه حد مهم است؟
مطهرنیا در ادامه گفتگو درباره نقش جلیلی و خط فکری او در تاثیرگذاری بر دولت توضیح داد:
او نماینده رهبری نظام جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت ملی به عنوان عالیترین مقام تصمیم گیرنده در رابطه با برجام است و دستگاه دیپلماسی فقط مجری تصمیمات این نهاد است.
او در مقام نمایندگی رهبری میتواند در شورای عالی امنیت ملی بیان کنندهی گفتمان انقلابی باشد و لذا نمیتوان جلیلی را نادیده گرفت.
او در دو دوره پیاپی به عنوان یکی از نامزدهای اصلی گفتمان انقلابی در صحنهی انتخابات بوده است. او در عین حال که نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی بود مذاکره کننده ارشد این کشور در دورهای بخصوص نیز بوده است.
او در دولتی که گفته میشد احیا کنندهی انقلاب اسلامی بوده است جای علی لاریجانی را در شورای عالی امنیت ملی برای مذاکره با غرب در پروندهی هستهای میگیرد، این سوابق را نمیتوان نادیده گرفت.
به سراغ حمیدرضا ترقی رفتیم، او اصوگرای سنتی و از فعالان موتلفه است که با همین گفتگوی کوتاه مشخص کرد اصولگرایان سنتی درباره برجام چگونه فکر میکنند.
ترقی در آغاز درباره نامه یک هفتهی پیش جلیلی به مستقل گفت:
من البته اطلاع دقیقی از نامه آقای جلیلی ندارم و به نظر من برجام اگر فایدهای برای این ملت داشته باشد و نقشی در سرنوشت این کشور داشته باشد و بتواند منافع ملی را تضمین کند پرداختن به آن میصرفد.
اما وقتی به جز ضرر چیزی برای این ملت نداشته باشد طبیعتا دلیلی ندارد که ایران در داخل چنین توافقی باقی بماند. اصل برای ما حفظ منافع کشور است، هدف اصلی نوشتن توافق برای لغو تمامی تحریمها بوده و فعالیت هستهای ایران هم به حالت عادی بازگردد و در وضعیت صلح آمیز ایران هم بتواند مثل دیگر کشور های جهان به مقاصد خود برسد. اما تاکنون نفعی برای ما نداشته و فقط خسارتبار بوده است.
سپس از ترقی پرسیدیم خط فعلی دولت در مذاکرات احتمالا به همان برجام برسد. در این صورت تا چه حد امکان دارد نظرات طیف جلیلی در مذاکرات دست بالا را داشته باشد؟
اولا این مشکل الان مشکل آمریکاییها و طرف مقابل ماست که نمیتوانند تضمین کافی بدهند. ما دنبال یک تضمین هستیم که اگر کسی بخواهد وارد این توافق شود نتواند به راحتی از توافق خارج شود و زیر تعهدات خود بزند، مانند رفتاری که آمریکاییها در دوران ترامپ کردند. ثانیا تعهدش باید تضمینی داشته باشد که دولتها پایبند به آن باشند، اگر اینگونه که آمریکاییها رفتار میکنند ما نیز میتوانیم تمام صحبتهای دولت قبل را کنار بگذاریم. یعنی بگوییم آن دولت با شما توافقی کرده و این دولت دیگر قبول ندارد.
اگر قرار است این دولت مثل دولت قبلی پذیرای برجام و تعهدات آن باشد طرف مقابل نیز باید تعهد دهد به برجام متعهد باشد.
ارسال نظر