ارزیابی فریدون مجلسی از چشمانداز توافق وین:
اسرائیل در تندرویها ذینفع است
به جهت بررسی مذاکرات وین گفتگو کردیم با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل که مشروح آن را میخوانیم:
تحلیل شما درباره دور جدید مذاکرات وین چیست؟ بهنظر شما ارتباط با چین تاثیری بر رفتار غربیها در این مذاکرات گذاشت؟
راجع به بخش اول سوال باید بگویم که بیش از همه احساس نیاز ایران به استقرار اقتصادی خودش در جهان و محروم شدن از حضور جهانی و دسترسی به منابع بانکی، محروم شدن از صادرات و واردات آزاد (در آغاز این مذاکرات موثر بود.)و این تفکر را برانگیخت؛ که کسانیکه مسئولیت رفاه و آسایش مردم در اختیارشان است باید به این موضوع بیاندیشند که چگونه در این منطقه تنها کشوری که تورم آن به این اندازه وحشتناک است، نرخ ارز تا ده برابر افزایش یافته، ما را شبیه به ونزوئلا کرده است. با توجه به اینکه ما ثروتمندترین کشور منطقه با بیشترین منابع و بیشترین زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی هستیم باید بتوانیم بیش از این به رفاه و آسایش دست یابیم، (همه اینها) ما را به این فکر وامیدارد که چرا باید به اقتصاد بخور و نمیر (قانع شویم؟) به اینکه صرفا بتوانیم به مقاومت ادامه دهیم، اینکه بتوانیم هزینههای جنگهای دیگران را بپردازیم و محرومیت بکشیم، این تفکرات قطعا از لحاظ داخلی در دور جدید مذاکرات تاثیرگذار بوده است. از لحاظ خارجی هم بهصورت مستقیم میتوانم بگویم، این نقشه راه بین ایران و چین باعث نگرانی خاصی در اروپا نمیشود چون ایران نیم درصد اقتصاد جهان را تشکیل میدهد در حالیکه ایران یک درصد جمعیت، یک درصد جغرافیا و ۵ درصد منابع مختلف طبیعی جهان را در اختیار دارد اما با این اقتصاد نحیف و نیم درصدی مبادلات آن با چین در حداکثر شرایط یک دهم مبادلات چین با آمریکا بود و با همین حدود به اروپا رسید، یعنی اهمیت بازار چین، برای آمریکا و چین به مراتب بیشتر از ایران است.
منتهی در اینباره اطمینانی حاصل شده که چین به عنوان یک قدرت ممکن است تحریمهای بانکی ایران را اعمال کند اما وقتی با اختیار بسیار میتواند به نفت درسترسی پیدا کند و این نفت را برای آینده ذخیره کند، از لحاظ رقابتهای آینده موجب نگرانی اروپا و آمریکا شده و شاید ایران از امکانات رقابتی بیشتری برخوردار شود و این حداکثر مسئلهایست که میتواند ما را به فکر وا دارد.
مسئله اصلی آنها صلح در منطقه است؛ منطقهای که بزرگترین مرکز اقتصادی و آیندهی توسعه در جهان است اما به دلیل تنازع گروههای سلفی مختلفی که به بهانهی اسلام بیش از همه خودشان را میکشند و جوامع را به تخریب کشاندهاند و امکان دسترسی به بازارهای جهانی را از بین بردهاند، امکان کشورهای خاورمیانه را برای توسعه منع کردهاند، باعث شده است آنها بخواهند به خصوص بعد از لطمهای که از کرونا دیدهاند در جهانی فارغ از التهاب روابط برقرار کنند.
فراموش نکنید خاورمیانه نزدیکترین و ثروتمندترین بازار به اروپاست و به همین سبب بسیار نسبت به تحولات منطقه علاقهمند هستند و برای خود حق قائلند که در ساحل مدیترانه حضور داشته باشند و در این شرایط اروپا مایل است با دادن امتیازاتی رضایت نظام ایران را جلب کند که به قدرتی که در نتیجه توسعه اقتصادی ایجاد میشود، بیشتر بیاندیشد.
این اندیشه در کلیت حاکمیت ایران اثر گذار بوده و بخشهایی که با تنش آفرینی به چین ضربه وارد کردهاند مثل ایران هم که عدهای حضور دارند به این التهاب دامن بزنند و دشمنی با غرب را مثل یک اتفاق ناموسی و اصل مذهبی در بیاورند و در نتیجه ایران را تحت حمایت چین قرار دهند. چین فقط یک مشتری است که مایل است با بهره برداری از این شرایط ارزان بخرد و گران بفروشد. وگرنه معامله با چین خود به خود بسیار هم سودمند است اما به شرطی که در صحنهی رقابت آزاد با سنجش بین بازارهای مختلف باشد و ارزانترین و بهترین جنس را بتوانیم بخریم و در بازار رقابت جهانی بفروشیم و خود را اسیر انحصارها نکنیم.
در صورت شکست این دور از مذاکرات نتایج آن برای کشور چه خواهد بود؟
اگر قرار بود شکست بخورد اصلا بیخود مذاکرات را شروع کردند. این مذاکرات معمولا در صحنهی آخر بازی صورت میگیرد، یعنی نیازها باعث میشود طرفین طی راه و روشها ارتباطاتی را برقرار کنند و قواعدی تعیین میشود. این جلسات برای پرداختن به جنبههای سیاسی دو طرف تشکیل میشود تا به راه حلی دست یابند که تفاهم را به توافق تبدیل کنند. بنابراین تفاهم کلی وجود دارد و مورد تایید دولت بعدی هم هست وگرنه اروپاییها حاضر نیستند با دولتی که سه ماه از آن باقی مانده مذاکره کنند که نتیجه آن در اختیار دولت بعدی باشد، اروپا هم اکنون در حال مذاکره با حاکمیت است و با این تصور که طرف مذاکره با آنها دولت گذرا و مهمان نیست بلکه کل حاکمیت است بنابراین شانس موفقیت زیاد است و اگر چناچه موفقیتی حاصل نشود نه تنها برای این دولت بلکه برای دولت آینده هم مشکل جدی درست میشود.
اگر بخواهیم به توسعهی هستهای ادامه دهیم، میتواند به برخوردهای شدیدتر و شیطنتهای اسراییل منجر شود چون اسراییل حاضر نیست این تفاهم حاصل شود و آنها در ادامه این تندرویها ذی نفع هستند و منفعت آنها با منفعت اصولگرایان افراطی یکی است و هر دو از این بحران سود میبرند.
اگر با آمریکاییها ارتباطات سیاسی مستقیم داشته باشیم و توافقات به نتیجه برسد، آن وقت ادبیات معنایی حاکمیت در مبارزه با آمریکا دچار اخلال میشود؟
خیر مردم اینقدر به منافع خودشان فکر میکنند و اینقدر از اینکه ایران به عرصهی بین المللی بازگردد خوشنود خواهند بود که آن حرفهای غیرتی برای آنها هیچ ارزشی نخواهد داشت. مردم با رای ۲۴ میلیونی به همین دولتی که کلید به آنها نشان داد به آن کلید رای دادند. آن کلید، کلید عقلانیت و توافق بود که متاسفانه به آن تعهدات عمل نشد، اگر از داخل سیستم به این مسائل پی ببرند مردم فقط خوشحال میشوند و استقبال خواهند کرد. اما اینکه بین ایران و آمریکا مبارزه و دشمنی ریشهای باشد، من چنان چیزی نمیبینم برای اینکه ایران و آمریکا در فاصلهی دور و باکمترین ارتباطات اقتصادی و سیاسی مشکلی بین خودشان ندارند که بازدارنده باشد. مشکل اساسی این است که ما از آغاز، آمریکا را به عنوان حامی کمپ دیوید هدف دشمنی قرار دادیم و آمریکاییها هم متقابلا آغاز به رفتارهای خصمانه کردند. در این مذاکرات تهدید نابودی اسراییل باید بررسی شود و حل مسائل اعراب و اسراییل به آنها واگذار شود و جمهوری اسلامی هم مانند گذشته از موضع عربها حمایت کند. آن موقع مشکلی برای دشمنی وجود نخواهد داشت. ضمنا مردم نیز میدانند که آمریکا قویترین و توانمندترین قدرت اقتصادی و صنعتی جهان است و دیگر کشور ها بعد از او هستند و مردم مایلند ایران به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشد بخصوص در شرایطی که دو میلیون ایرانی در آمریکا یک بازار بالقوه بزرگی برای صادرات کاالاهای ویژه ایرانی خواهند گشود. این قطعی است که اقدام علیه آن بازار و اقدام علیه آن بازاری که با ۵۰۰ هزار جمعیت ایرانی در کانادا که دو درصد جمعیت آن کشور است ضربه بزرگی به اقتصاد ایران میزند. همینطور در بازارهای چین و روسیه و اروپا و خاورمیانه و بازگشت به روابط عادی با کشورهای منطقه میتواند ایران را قدرتمندتر از همیشه کند.
آیا این تحولات وین در صورت به نتیجه رسیدن در انتخابات تاثیری خواهد گذاشت؟
خیر. روی انتخابات تاثیری نمیگذارد چون نتیجه انتخابات که مشخص است و بنابراین وقتی نتیجه قطعیست چرا تاثیر بگذارد؟
اینها بهانه است و از سوی کسانی به آن پرداخته میشود که میدانند نتیجه انتخابات در اختیار خودشان است و همان نتیجه است که آن را در مجلس شورای اسلامی دیدیم و دوباره این تجربه تکرار میشود.
حضور آقای لاریجانی در سیاست خارجی یک پیام انتخاباتی است؟
نمیدانم! برای اینکه باید دید آقای لاریجانی جزء آن تصمیمی که اتخاذ شده قرار دارد یا خیر، اگر در آن تصمیم قرار دارد او یا شریعتمداری و سعید محمد و.. میتوانند رئیس جمهور باشند و بنظر نمیرسد این تصمیمات ربطی به انتخابات داشته باشد و اصلا بهنظر نمیرسد کمپین انتخاباتی خاصی ایجاد شود.
نکته آخر
آرزومند هستم منافع ملت با به نتیجه رسیدن این مذاکرات و حل یک مشکل پوچ و بیحاصل و بسیار آسیب رسانی که طی این سالها بدون کوچکترین دستاوردی ایران را به این وضعیت رسانده حل شود و باعث شود تورم و کمبودها جای خودش را به فراوانی و رفاه و توسعه اقتصادی ببخشد.
ارسال نظر