محترم رحمانی فعال حقوق زنان در گفتگو با مستقل آنلاین مطرح کرد:

چرا زنان رئیس مجلس نمیشوند؟

احزاب سیاسی به وارد کردن زنان در لیستها علاقه ای ندارند
چرا زنان رئیس مجلس نمیشوند؟

در انتخابات مجلس یازدهم، زنان تنها 18 درصد داوطلبین ورود به مجلس یازدهم را تشکیل می‌دادند. در مجلس کنونی و مجلس پیش رو تنها 6 درصد نمایندگان زن هستند. این آمار در کشورهایی چون افغانستان، پاکستان و هند به بالای 20 درصد می‌رسد. در پارلمان افغانستان از مجموع 249 نماینده، 69 نفر آنها زن هستند. بر اساس یک سنت دیرپا جامعه به دو حوزه عمومی و خصوصی تقسیم شده است، در این میان سهم زنان مشارکت حداکثری در حوزه خصوصی و محدودیت حداکثری برای ورود به عرصه‌های عمومی‌تر بوده است. این سنت دیرینه در کشورهای پیشرفته و با شکل‌گیری جنبش زنان به حاشیه رانده شده است. اما موانع برای مشارکت حداکثری زنان در عرصه‌های مختلف جامعه در ایران چیست؟

«محترم رحمانی»، سالیان طولانی فعالیت سیاسی داشته اما در سالهای اخیر در حوزه زنان و محیط زیست نیز بطور جدی کار میکند. با او درباره مشارکت سیاسی زنان و موانع آن و همچنین دلایل نشیب و فراز این مشارکت، گفتگو کردیم. گفتگوی ما را بخوانید: 

اگر یکی از معیارهای مشارکت سیاسی زنان در ایران را، تعداد زنان حاضر در مجلس قرار دهیم آیا سطح مشارکت زنان در سیاست قابل قبول است؟

 مشارکت سیاسی زنان در ایران به تقاضای ۳۰ درصدی خود نرسیدند که هیچ، رد صلاحیت‌ها نیز باعث شد که سطح مشارکت زنان کاهش یابد. برخی از زنان ترجیح دادند که از انتخابات مجلس فاصله بگیرند. احزاب سیاسی در ایران هم در جذب خانم‌ها مشکل دارند حتی برخی از احزاب را باید متقاعد کرد که خانم‌ها را هم در لیست انتخاباتی خود قرار دهند. احزاب سیاسی ایران به وارد کردن زنان به فضای سیاسی تمایل چندانی ندارند.

پیش از برگزاری انتخابات از سرلیستی یک زن اصلاح طلب و حتی ریاست او بر مجلس سخن به میان آمد. فضای سیاسی ایران آمادگی پذیرش چنین امری را دارد؟

خانم‌ها در ایران جنبش شکست خورده‌ای به نام "جنبش زنان" دارند. اکثر زنان فعال مجبور به ترک وطن شده‌اند و یا در حصر و زندان هستند. زنان در ایران با وجود هزینه‌های بالا و سنگینی که پرداخت کردند، با قدرت حاکم فاصله دارند. به دلیل مشکلات داخلی برای جنبش زنان، ریاست مجلس حتی برای آقایانی که نگاه نزدیک به زنان دارند و قائل به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند، بعید است چه برسد به خود زنان. نمی‌توانیم مدعی شویم که زنانی با توانایی ریاست بر مجلس وجود ندارند، قطعا زنان با صلاحیت برای ریاست جمهوری، ریاست مجلس و اداره هر وزارتخانه‌ای در کشور وجود دارند، اما اینکه چنین چیزی امکان عملی دارد یا خیر بحث دیگری است. در فضای ایران به این زنان فرصت داده نمی‌شود که به مدیریت سطوح بالا برسند. نمونه بارز آن خانم طالقانی است که همیشه برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می‌کرد و کاملا توانایی ریاست بر مجلس را داشت.

برخی، مشکلات زنان را از مشکلات جامعه جدا می‌کنند و پیگیری مطالبات زنان را اولویت مسائل جامعه نمی‌دانند. نظر شما در این‌باره چیست؟

در تاریخ جهان همواره مطالبات زنان به تعویق افتاده است. در برخی از کشورها تنها فعالیتی که برای زنان صورت گرفت، اقدام حقوقی بود. یعنی برای آن‌ها حقوقی قائل شدند که بتوانند در فعالیت‌های سیاسی و حقوقی مشارکت داشته باشند. بعد در یک دوره متفکرین سوسیالیستی معتقد بودند که حقوق زنان در اولویت نیست و ابتدا باید شرایط اقتصادی جامعه فراهم شود و بعد ناخودآگاه برابری ایجاد می‌شود. بعدتر جنبش‌هایی ایجاد شد که می‌گفتند زنان مستقلا و به عنوان یک هویت مستقل باید خودشان را مطرح کنند. ایده‌ها و تفکرات متفاوتی در این زمینه وجود دارد، برخی مطالبات زنان را به آینده موکول می‌کنند و می‌گویند الان زمانش نیست اما واقعیت این است که زنان جدا از پیگیری منافع ملی و تمرکز بر مسائل ساختاری و کلان باید حقوق خود را پیگیری کنند. زنان می‌توانند به طریقی که ساختارهای جامعه و منافع ملی خدشه‌دار نشود، منافع خود را در عرصه‌های مختلف تا حصول نتیجه پیگیری کنند و ما می‌دانیم که برای زنان بین به دست آوردن حقوقشان و شرایط موجود در کشور چقدر فاصله وجود دارد.

آیا حضور زنان در مجلس می‌تواند به حل معضل کودک‌همسری کمک کند؟ اصولا وقتی احزاب سهمیه زنان را در لیست خود کاهش می‌دهند آیا از بقای معضلات حوزه زنان دفاع می‌کنند؟ نظرتان درباره حضور زنان در قدرت چیست؟

یک زمانی ما تفکر سیاسی و جناحی‌مان را وارد یک پدیده اجتماعی می‌کنیم و زمانی هم پدیده اجتماعی را به صورت جداگانه می‌سنجیم. اینکه بخواهیم طرز تفکر خاصی را وارد مسائل زنان کنیم بله درست است الان زمان پیگیری مطالبات نیست و ما باید ایده‌آل‌های کلانمان را پیگیری کنیم اما وقتی معضلات اجتماعی را می‌بینیم، می‌توانیم چنین برخوردی کنیم؟ در رابطه با کودک همسری در قزوین طرحی در روستاها اجرا شد و نهایتا مشخص شد که پدیده کودک همسری چنان تبعات گسترده‌ای دارد که مستقیما به طلاق یا وجود ارتباطات خارج از خانواده برای هر دو طرف، منجر می‌شده است.

در بحث مخالفت با تعیین سهمیه برای زنان باید گفت وقتی زنان در مسائل سیاسی حضور ندارند از دو حالت خارج نیست یا بی‌تفاوت هستند یا ضد سیاست‌های غالب هستند و فرصت حضور ندارند. وقتی زنان در پارلمان حضور ندارند تا حرف خود را بزنند و تقاضا و تحقیقاتشان را ارائه کنند، مطالبات زنان معوق می‌شود. گاهی حامی یک جریان سیاسی هستیم، تفکر ما اصولی دارد و مسائل را بر طبق آن اصول تحلیل می‌کند، گاهی هم ما با پدیده اجتماعی مواجه می‌شویم و می‌بینیم این پدیده به آسیب و بحران می‌رسد اما باید هر تفکری که داریم و طرفدار هر نحله فکری که هستیم آسیب را در جامعه ببینیم. حضور فعال زنان در هر جامعه‌ای باعث پویایی آن جامعه می‌شود و بحران‌های جامعه را کمتر ‌کند. چطور ممکن است یک کشور بدون زنان آگاه و فعال به توسعه پایدار برسد؟ زنی که در جامعه نقش‌های مختلفی را ایفا می‌کند چطور می‌تواند بپذیرد که کنار زده شود؟

محدود کردن مشکلات زنان در دایره مسائلی نظیر ازدواج، طلاق، فرزندآوری و ... به چه معناست و چرا بخشی از مسئولین مشکلات حوزه فردی زنان را اصیل‌تر از مشکلات حوزه اجتماعی می‌دانند؟

مسائل زنان همان مسائل کشور است اما بررسی این مسئله بستگی به فکر افراد و جناح‌ها دارد و باید توجه کرد که فضا برای طرح همه مسائل جامعه فراهم نیست.

برخی معتقدند مشکل اصلی این است؛ در شرایطی که ساختار خانواده در ایران با بحران مواجه است باید ساختار خانواده را به هر طریق ممکن حفظ کنیم. در دهه ۷۰ مسئله حفظ ساختار خانواده مطرح شد و راه حل این بود که مشکلات باید از طریق گفتگو حل شود، امروزه که مسئله بحرانی‌تر شده، راه‌حل‌ها نباید شخصی و کوتاه‌مدت باشد بلکه لازم است از دید کلان و با نگاه به تجارب کشورهای دیگر، جدی‌تر و مطابق با شرایط امروز بحث و بررسی شود. طرح‌هایی که سال‌های اخیر در رابطه با خانواده اجرا می‌شود مطابق با شرایط و نیاز امروز جامعه نیست.

از آنجا که زنان اصل و اساس آموزش و توسعه را تشکیل می‌دهند باید در زمینه‌های مختلفی همچون محیط زیست، بهداشت عمومی، آموزش و پرورش و کشاورزی و تغذیه نقش و تاثیرشان پذیرفته شود. حوزه زنان تقاضا و مطالبات کشوری و بین‌المللی دارد، مسائل زنان کلان است و نیاز دارد که مردان ایرانی هم به مسئله زنان از بُعد توسعه‌ای نگاه کنند. ما باید بتوانیم با الگوهای دقیقی عرصه را برای حضور زنان فراهم کنیم تا زنان در مسایل جامعه و عرصه سیاسی مشارکت داشته باشند و با تعمیق این مشارکت کم کم از پرداختن به مشکلات حوزه فردی زنان دور شویم.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها