ماجرای سیلی خوردن مسعود کیمیایی
مستقل آنلاین: راز زن صیغهای آقای کارگردان پس از سالها فاش شد.
به گزارش مستقل آنلاین به نقل از 9صبح، مسعود کیمیایی در کنار داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی و عباس کیارستمی بیشترین سهم را در به راه افتادن موج نو در سینمای ایران داشت.
وجه مشترک این جوانان تحصیلکرده که به نوعی دیگر از سینما - سینمای متفکر و هنری در برابر سینمای رایج سرگرم کننده و پر از رقص و آواز - فکر میکردند، موفقیت در دومین فیلمشان بود.
مسعود کیمیایی سال ۴۹ رضا موتوری را ساخت و سال ۵۰ داش آکل شاهکار جاودانه صادق هدایت و سپس برای فیلم بعدیاش به سراغ یک نویسنده بزرگ دیگر رفت. محمود دولتآبادی که فیلم خاک با قصه اوسنه بابا سبحان از این نویسنده مشهور ساخته شد.
قبلاً از این قصه نمایشنامه نوشته و روی صحنه هم رفته بود. خود دولت آبادی نیز با توجه به علاقه زیادی که به سینما و بازیگری داشت، در آن تئاتر نقشی را ایفا میکرد و بدش نمیآمد در نسخه سینمایی خاک نیز بازی کند!
ورود بچه محل کارگردان به سینما
گروه برای فیلمبرداری عازم دزفول شدند. بیابانهای اطراف جان میداد برای لوکیشن قصهای که روایت میشد . قصه اسلام و مصیب، دو برادر که مقابل ظلم ارباب ده و زن خارجیاش و مباشر بدجنس (جلال) حاضر به تمکین و سکوت نیستند. در مورد وجه تسمیه قصه و شباهتش به مسائل روز و اتفاقات بعدی هم باید جداگانه نوشت!
در این فیلم کیمیایی برای اولین بار رفیق دوران کودکی و بچه محل خود را وارد کار کرد. او از بیگانه بیا میخواست این کار را بکند اما موقعیت لازم برای تحمیل نظر خود به تهیه کننده را نداشت. در داش آکل هم میخواست و نتوانست تا اینکه در سومین تلاش بالاخره موفق و فرامرز قریبیان از آمریکا برگشت تا کنار بهروز وثوقی قرار گیرد!
چندی قبل برنامهسازان لسآنجلسی، به طور خاص مسعود اسداللهی، کارگردان فیلم همسفر، مسعود کیمیایی را به اسم خطاب قرار داده و از او خواستند به وضعیت شهرزاد رسیدگی کند.
بازیگر قدیمی که سکانس مشهور رقص و آواز فیلم قیصر را بازی کرد، با نقش ثریا رفیق منصور آب منگل که قیصر برای پیدا کردن او سراغش میرفت.
فقط تعداد معدودی از نزدیکان میدانستند که چرا این درخواست از کیمیایی شده و این ماجرا حتی در همان زمان وقوع هم یک راز مگو بود!
کیمیایی با این خانم ازدواج موقت کرد. سپس در ابتدای دهه ۵۰ با گیتی پاشایی خواننده و آهنگساز ازدواج رسمی کرد که حاصل آن پولاد و گیلداست که در آلمان زندگی میکند.
اما شهرزاد حاضر به قبول واقعیت و دست کشیدن از قضیه نشده بود! بنا به ادعای مسعود اسداللهی این خانم که حالا در یکی از روستاهای اطراف کرمان در بدترین شرایط ممکن زندگی میکند، روزی فیلمبرداری فیلم خاک را یک تنه تعطیل کرد!
زمانی که گروه در بیابانهای اطراف دزفول مشغول فیلمبرداری بودند ، ناگهان یک روز اتومبیلی از دور پیدا و پس از توقف خانم شهرزاد از آن خارج و بدون هیچ توضیحی و قبل از اینکه کسی بتواند عکس العملی نشان بدهد ، مستقیم به سمت کارگردان رفته و خیلی غیرمترقبه یک سیلی به گوش او زد!
همه چیز به هم ریخت، آن خانم با سر و صدا تهدید میکرد و کسی نمیدانست ماجرا چیست! نماینده تهیهکننده که دوست کیمیایی و ستاره بزرگ سینما بود ، کار را تعطیل و از طرف رفیق صمیمیاش مامور شد تا با این خانم صحبت کند. آن روز تا شب در هتل محل اقامت گروه، آقای بازیگر مشغول راضی کردن خانم شهرزاد بود تا دست از آبروریزی برداشته و به تهران برگردد. در عوض قول داد در اسرع وقت این مسئله را حل کند.
شهرزاد پس از این ماجرا برای همیشه از زندگی کیمیایی خارج شد و هزینه انتشار کتاب شعرش نیز به گردن ستاره بزرگ افتاد!
ارسال نظر