بازیهای ضعیف مهتاب کرامتی
مستقل آنلاین:مهتاب کرامتی باوجوداینکه همه آنچه یک سوپراستار باید داشته باشد را در چنته دارد، اما بهشدت از تبدیلشدن به چنین شمایلی دوری میکند. او همیشه خارج از حاشیه حرفهاش را پیگیری میکند و زمانی وارد میدان میشود که حضورش میتواند یک تغییر مثبت اجتماعی ایجاد کند.
به گزارش مستقل آنلاین به نقل از وقت صبح، ساناز رمضانی در نماوا نوشت: کرامتی از جایگاهش در صنعت سینمای ایران استفاده میکند تا با کنشگری در جامعه برای حقوق زنان و کودکان بجنگد.
او بهجای آنکه با اظهارنظرهای جنجالی در فضای مجازی حاشیه درست کند، به سراغ تهیهکنندگی صفرتا سکو میرود و مستندی را به مخاطبان ایرانی معرفی میکند که بارها بیشتر از هر پیام توییتری و اینستاگرامی، میتواند در جامعه کنشگری داشته باشد.
اما او هم همیشه در انتخابهایش اینچنین دقیق عمل نمیکند. در کارنامه کاری او، مثل هر بازیگر دیگری، اشتباهات زیادی دیده میشود. اشتباهاتی که گاهی به فیلم برمیگردد و گاهی به اجرا. در این یادداشت نگاهی میاندازیم به برخی از بدترین بازیها و انتخابهای مهتاب کرامتی.
۱ زنها فرشتهاند؛ شهرام شاهحسینی
یک انتخاب اشتباه. زنها فرشتهاند شمایلی از کرامتی ترسیم میکند که او همیشه سعی کرده است با آن مبارزه کند. یک بازیگر خوشچهره و گیشهای.
«زنها فرشتهاند» در قصه و روایت، هیچچیز جدیدی ندارد و با همان کلیشههای قدیمی خیانت سعی میکند بیننده را مجذوب کند. زنها فرشتهاند سعی میکند نقصش در قصه را با ماشینهای آخرینمدل و لوکیشنهای لوکس جبران کند.
کرامتی هم در این فیلم، بااینکه نقش اصلی را بازی میکند، اما هیچ فرصتی برای بازی کردن ندارد. در کنار امین حیایی زوج قابلباوری نمیسازد و نقشی فراموششدنی را اجرا میکند.
۲ رستگاری در هشت و بیست دقیقه؛ سیروس الوند
کرامتی با حضور در این ساخته الوند، هم در انتخاب نقش اشتباه میکند و هم از اجرا بازمیماند. کاراکتر او، درست تعریفنشده است و فیلم در عنصر درام بهشدت دچار مشکل است.
کرامتی هم در قامت چنین زنی نمینشیند. کرامتی در این دوره، هنوز نتوانسته شمایل آشنایش را بشکند و در قالب نقش فرورود. به همین دلیل هم نقش زن بدنام بههیچوجه قابلباور از آب درنمیآید.
باوجود این که رستگاری در هشت و بیست دقیقه میتوانست نقطه عطفی در کارنامه کرامتی باشد، او فرصتش برای ایفای این نقش متفاوت را از دست میدهد. او به درک درستی از جایگاه و موقعیت کاراکترش نمیرسد وعدم همخوانی ظاهر او با کاراکترش، و شیوه بازی بیروح و خطی او، به شکست میانجامد.
۳ آدم کش؛ رضا کریمی
به نظر میرسد که مهتاب کرامتی برای ایفای نقش در «آدم کش» تلاش زیادی کرده است. او بهراستی موقعیت کاراکتر را درک کرده و شرایط و بحران روحی او را به تصویر درمیآورد. اما مشکل اصلی آدم کش به فیلمنامه و ایده اصلی آن بازمیگردد.
آدم کش اساساً منطق دراماتیک ندارد و این بیمنطقی در درجه اول، دامن شخصیت کرامتی را که کنشهای درام حول شخصیت او میگذرد، را میگیرد. کاراکتر کرامتی، در مقایسه با نقشی که در روایت دارد، زمان زیادی روی پرده ندارد و همین موضوع هم، فرصت درخشش را بیشازپیش از او میگیرد.
۴ مرداد؛ بهمن کامیار
حقیقت این است که کرامتی در مرداد تا آنجا که مقتضیات فیلمنامه و نقشش اجازه میدهد، بازی قابل قبولی ارائه میدهد. مشکل، به همان مقتضیات فیلم بازمیگردد که مرداد را به یکی از بدترین انتخابهای مهتاب کرامتی تبدیل میکند.
مرداد با ریتمی کند و مقدمهای طولانی، قصهای کلیشهای را تعریف میکند و حتی در بازپرداخت همین کلیشهها هم عاجز است. بیننده اگر بتواند تا انتهای زمان فیلم (که اتفاقاً خیلی هم طولانی نیست) به تماشای اثر بنشیند، در همان موقع، فیلم و همه کاراکترهایش را فراموش میکند.
همانطور که گفتیم، کرامتی بازی بدی در مرداد ارائه نمیدهد. اما مرداد اساساً بازیگرانش را به چالش نمیکشد و کرامتی هم در یک نقش تیپیکال متوسط ظاهر میشود. بازی او شاید بد نباشد، اما وزنهای در کارنامه کاری او بهحساب نمیآید.
۵ ماجان؛ رحمان سیفی آزاد
ماجان نشان میدهد که کرامتی چقدر جسورانه حاضر است خودش را به چالش بکشد. اما متأسفانه این جسارت به نتیجهای نمیرسد. اساساً باور کردن مهتاب کرامتی در قامت این نقش سخت است.
انگار کرامتی خودش هم به این موضوع آگاه است که تا این حد به اغراق در اجرایش روی میآورد. نه محبتهای مادرانه ماجان قابلباور است و نه مظلومیت و معصومیت او در مقابل همسرش.
ماجان بااینکه ایده اصلی جذابی دارد، اما چندان قابل دفاع از آب درنیامده است. نقش مهتاب کرامتی، به پختگی نرسیده است و روابط او با همسرش برای بیننده قابلباور به نظر نمیرسد.
تأکید کارگردان برای نشان دادن تضاد میان کاراکتر ماجان و دوستش هم کمیک و غیرواقعی است و همین موضوع هم اغراق در بازی کرامتی را بیشتر موردتوجه قرار میدهد.
۶ جامهدران؛ حمیدرضا قطبی
جامهدران فیلمی است که حضور مهتاب کرامتی در آن کاملاً منطقی به نظر میرسد. یک فیلم سه اپیزودی در مورد دغدغهها و مشکلات زنان ایرانی. «جامهدران» قصهاش را در مورد دو زن از دو زمان متفاوت و دوطبقه اجتماعی و فرهنگی متفاوت روایت میکند.
کاراکتر کرامتی زن سومی است که این دو شخصیت را به هم پیوند میزند. زنی که شرایط اقتصادی مناسبی دارد، در زمانهای متفاوت نسبت به دو کاراکتر قبلی زندگی میکند، اما همان درگیریها را تجربه میکند.
فیلمنامه، آنقدر که به شخصیت دو زن دیگر میپردازد و قصه آنها را بسط میدهد، به کاراکتر کرامتی نمیپردازد. اما آنچه نقش او را در فیلم عقیم میکند، بازی سطحی اوست.
کرامتی در قامت نقش نمینشیند و با بازیاش ارتباطی که میان اجزای قصه وجود داشته را به صورتی دراماتیک درنمیآورد. مهمتر از همه کرامتی و کاراکترش نمیتوانند رابطهای با بیننده برقرار کنند و در میان قصه پرشور دو زن دیگر، کاراکتر او و سهمش در روایت گم میشود.
۷ رقص روی شیشه؛ مهدی گلستانه
یکی از بدترین انتخابها و اجراهای کرامتی، بیاغراق مجموعه نمایش خانگی «رقص روی شیشه» است. آنقدر حاشیه و جنجال این مجموعه را دربر گرفت که بهدرستی نمیتوان تشخیص داد که بازی بد کرامتی ماحصل نقش بدی بوده که برایش نوشتهاند، یا نقش رعنا آنقدر دستکاریشده است که نتیجه نهایی تا این حد ناامیدکننده است.
البته کرامتی تنها نیست. تمام مجموعه بازیگران رقص روی شیشه (که رویهم چندتایی سیمرغ هم دارند) بدترین بازیها را در این مجموعه ارائه میدهند.
بهرام رادان هنگامیکه از این پروژه جدا شد، درباره تغییراتی که در فیلمنامه نهایی اتفاق افتاده است سخن گفت. بااینحال، نقش کرامتی، میتوانست بهتر اجرا شود. مخصوصاً که چالشیترین و چندبعدیترین کاراکتر این مجموعه متعلق به او بود و به نظر میرسید که مانور اصلی این مجموعه، باوجود کاراکترهای زیادش، روی کرامتی و کاراکتر رعنا باشد
ارسال نظر