هفت بازیگر ایرانی که وزن کم کرده اند + عکس
لاغر شدن دغدغه بسیاری از مردم است. برخی بازیگران نیز به دلایل مختلف رژیم میگیرند. عده ای بخاطر نقشی که می خواهند ایفا کنند، بعضیها به دلیل سلامت جسمی و برخی از بازیگران به دلیل زیبایی این کار میکنند. در این مطلب، فردا نیوز بازیگرانی که در مدت کوتاهی لاغر شدن را به شما معرفی میکند:
بازیگری که با عمل جراحی ۹۷ کیلو وزن کم کرد!
رضا داوودنژاد از جمله بازیگرانی بود که لاغر شدن برایش دردسر ساز بود. وی درباره لاغریاش میگوید: با رژیم و عمل جراحی ۹۷ کیلو وزن کم کردم، من در زمان ازدواجم به ۱۸۷ کیلو هم رسیدم. الان ۱۱۵ کیلو هستم. اما این شایعههایی که شد مبنی بر این که من قرص لاغری مصرف کردم اصلا صحت نداشت؛ البته بسیاری از افراد بر اثر مصرف این قرصها دچار بیماری کبد می شوند. اما من به دلیل عمل اشتباهی که انجام دادم و باپیپس روده بود و وسعت زیادی داشت به این نقطه رسیدم.
کاهش وزن ۲۱ کیلویی باران کوثری
باران کوثری برای ایفای نقش در فیلم سینمایی عرق سرد در نقش یک فوتبالیست ۲۱ کیلوگرم از وزنش را کم کرد.
وقتی ظاهر بهاره رهنما برای خودش هم غریبه است
بهاره رهنما این هفته تصویری در اینستاگرام منتشر کرد و در توضیح آن نوشت: «بعد چهل کیلو کاهش وزن خودمم الان خصوصا تو عکسا برا خودم غریبه ام.»
کاهش وزن ۲۰ کیلویی ملیکا شریفینیا
ملیکا شریفینیا در سن ۳۰ سالگی حدود ۲۰ کیلو وزن کم کرد. وی رمز موفقیت خودش را در پشتکار برای لاغر شدن معرفی کرد.
بازیگری که در یک سال ۴۰ کیلو وزن کم کرد!
شهره لرستانی در این سالها علاوه بر نوشتن، شاخ غول را نیز شکسته است و در عرض یک سال، با ۴۰کیلو اضافهوزن خداحافظی کرده است. وی، کاهش وزن را پلی میداند برای رسیدن به اهداف نیمه تمام زندگیاش.
وقتی نقی مجبور به کاهش وزن شد
یکی از بازیگرانی که برای حضور در سریال و بازی در نقش مورد علاقه اش وزن کم کرد محسن تنابنده بود. تنابنده در سریال پایتخت، نقش نقی را بازی می کرد. او در این نقش کشتی گیری است که در ابتدا چاق است اما در طول سریال لاغر می شود چون باید به مسابقات برسد و مربی اش از او می خواهد که وزن کم کند. محسن تنابنده برای بازی در این نقش، در مدت کوتاهی ۱۱ کیلوگرم وزن کم کرد.
بازیگر ۱۴۵ کیلویی که مجبور به جراحی شد!
نعیمه نظام دوست که بخاطر چاقیاش چند هفته قبل عمل کرده بود درباره انگیزه خودش گفت: امسال سرکار سعید آقاخانی در مشهد بودم، یک ونی بود که ما باید مدام از آن پیاده و سوار میشدیم،سعید آقاخانی به من گفت چرا نمیتونی راه بری و بشینی، چی شده؟گفتم: نمیتونم و برای من واقعا سخت بود و این باعث شد که من قدری به خودم بیام. من اومدم گفتم این عمل را انجام میدم حتی اگه بمیرم.
ارسال نظر