چه بر سر شاهین شهرداری بوشهر میرود؟
وضعیت تیم فوتبال شاهین شهرداری بوشهر از خط قرمز گذشته و گویا این تیم عزمش را جزم کرده تا اولنی سوقط کرده به لیگ دسته اول باشد.
صعود تیم شاهین شهرداری بوشهر به لیگ برتر برای بندرنشینان که نابودی تیم با سابقه و اصلی شهرشان یعنی شاهین بوشهر اصلی را دیده بودند، بارقه امیدی بود تا دوباره به عشق فوتبال هفته ها را طی و به عشق تیم شهرشان ورزشگاه را پر کنند و با آن شور و حال عجیبشان روی سکوها که زبانزد هستند، نگاه ها را به سمت خود بازگردانند.
به عکس زیر دقت کنید:
این تصویر یک نمونه کوچک از روزی است که شاهین شهرداری بوشهر با هدایت عبدالله ویسی حکم صعود به لیگ برتر را گرفت. عکس ها و فیلم هایی در آرشیو تاریخ فوتبال ایران باقی ماند که نشان می دهد بوشهر آن شب تا صبح نخوابید اما حالا چه؟
از آن حال و روز خوب چه چیزی باقی مانده است؟ درست است که فقط 8 هفته از لیگ سپری شده اما همین زمان برای مشخص شدن سوء مدیریت کافی نیست تا مسئولانی که باید در مورد این تیم تصمیم بگیرند، سوزنی به شیوه اداره این تیم بزنند؟
روی سکوهای ورزشگاه مهدوی آیا از این شوروحال خبری هست؟ روز جمعه سکوهای ورزشگاه شهید مهدوی پر از هیاهو بود و التهاب اما نه برای هیجان خوب، نه برای تشویق از ته دل تیمی که همه تفریح و عشقشان در آن خلاصه شده، نه برای تشویق بازیکن و مربی محبوب بلکه پر از هیاهو بود بلکه برسد این همه اعتراض به گوش آنهایی که وضعیت این تیم را به این روز در آورده اند.
شاید وقت مناسبی برای انتقاد نباشد اما چندین نکته ساده و مهم در مورد این باشگاه هست که نمی توان به راحتی از آن گذشت؛
1- همین چند وقت قبل بود که فیفا، فدراسیون کشورمان را به دلیل نام های مشابه چند تیم با تیم هایی که منحل شده بودند، جریمه سنگین کرد. اولین چیزی که در مورد شاهین شهرداری بوشهر باید به آن اشاره شود، نام این تیم است. تیمی که هیچ ربطی به تیم باسابقه شاهین بوشهر ندارد اما شهرداری این شهر لابد برای کسب محبوبیت و ایجاد علاقه بین مردم، نام تیم خود را به عنوان شاهین شهرداری بوشهر ثبت کرد. نامی که شاید سازمان لیگ و فدراسیون باید پاسخ دهند چرا بعد از آن جریمه سنگین از سوی فیفا، رضایت دادند که روی این تیم باقی بماند.
2-وضعیت اداره این باشگاه به شکل قابل ملاحظه ای عجیب است. این باشگاه هنوز به صورت سرپرست اداره می شود. سعید مسیگر کسی که خودش بازیکن بوده و اکنون مربیگری می کند، به یکباره به عنوان مدیر موقت انتخاب شد. او سابقه مدیریتی قابل توجهی تا قبل از این در زمینه باشگاهداری نداشته و اینکه چه فعل و انفعلاتی باعث می شود تا به عنوان سرپرست انتخاب شود، هنوز جای سوال است.
مسئله دوم در مورد مدیریت این باشگاه است؛ یعنی جایی که اعضای شورای شهر به عنوان هیات مدیره حضور دارند. شاید تا اینجای کار حضور عضو شورای شهر خیلی مهم نباشد اما مسئله جایی دچار اشکال می شود که هر یک از اعضا نظرات و باورهای مختلف و متضاد خود را دارند. دخالت های گاه و بیگاه برخی اعضای هیات مدیره در امور داخلی تیمی که دارای سرپرست باشگاه و تیم فوتبال است، از اتفاقاتی است که هیچ مسئول بلند پایه ای در این تیم در موردش شفاف سازی نکرده.
قهرهای عبدالله ویسی در همان ابتدای کار و بعد از اینکه حضورش در ادامه فصل قطعی شد، گواه این داستان است. ندا عبدالله زاده عضو شورای شهر، بازیکن سابق تیم ملی فوتسال بانوان و یکی از اعضای هیات مدیره باشگاه همواره نامش به عنوان یک چهره جنجال ساز در این تیم مطرح بوده است. درباره نقش وی در حواشی ایجاد شده و به حاشیه رفتن این مجموعه، شائبه هایی وجود دارد که نیاز به پاسخگویی را ضروری می کند.
اطراف این تیم رها شده، جریاناتی وجود دارد که شاید بهتر باشد کمیته اخلاق فدراسیون هم به آن ورود کند. شاید بهتر باشد برای بررسی بهتر موراد، به صحبت های ویسی اشاره شود. روزی که او به شدت از بازیکنانش گلایه کرد و آنها را فاقد شرافت کاری خواند. همه این صحبت ها نمی توانست از روی عصبانیت و ناراحتی باشد. در پس پرده چه ناگفتههایی وجود دارد؟
3- عبدالله ویسی در کارنامه مربیگری خود روزهای خوب و بد زیادی دارد. او در مقاطعی یک مربی موفق بوده و در زمان هایی هم ناکام مطلق. ویسی همانقدر که شخصیت پرهیاهویی دارد، در نتیجه گیری و بستن تیمهایش هم خبرساز است. سرمربی که تیم استقلال خوزستان را در رقابت با پرسپولی برانکو قهرمان لیگ برتر کرد، همواره به استفاده از بازیکنان جوان و بی نام و نشان شهره بوده؛ اما همانطور که خودش چندی قبل اعتراف کرد، شاهین بوشهری که خودش به لیگ برتر آورد، از بازیکنان استخوان داری تشکیل نشده بود که بتواند با همان ها تاریخ سازی کند. تیمی لیگ یکی که با بی توجهی محض مسئولان این باشگاه بدون اینکه شرایط لیگ برتری شدن را پیدا کند، اکنون راهی مسابقات شده است. ویسی البته چند بازیکن را برای تقویت تیم در اختیار گرفت اما کدامیک توانسته اند مثمرثمر باشند. وی در برهه ای راهی سفر گرجستان شد تا این تیم را خالی از بازیکن خارجی نبندد اما کدامیک از این بازیکنان جذب شده در شان فوتبال ایران بوده اند؟ در واقع، عملکرد ویسی در بستن این تیم مورد تایید نیست و نمی تواند به راحتی از بار تیمی که خودش تایید کرده، در برود. اینکه باشگاه شاهین با مشکلات مالی روبرو بوده، به جای خود اما ویسی می توانست بازیکنان بی کیفیت را رد کند.
4- بعد از جدایی توافقی ویسی، مسئولان شاهین به جای اینکه هرچه زودتر برای انتخاب یک فرد واجد شرایط اقدام کنند، دست به انتخاب مهرداد کریمیان جوان زدند. مربی جوانی که هنوز ابتدای راه است و شاید در آینده بتواند پله های موفقیت را طی کند اما مسئولان این باشگاه روی چه اصولی هدایت تیم خود را به کسی سپرده اند که تجربه چندانی در مربیگری ندارد؟ آیا جبران امتیازهای از دست رفته اینقدر راحت است که حاضر شده اند اداره تیم باری به هر جهت باشد؟
شاهین با همین دست فرمان خیلی زود جزو اولین تیم هایی خواهد بود که کاندیدای سقوط است. هر چند مسئولان باشگاه صحبت از مذاکره با چند مربی را می کنند اما آیا برای سروسامان دادن به این شرایط، خیلی دیر دست به کار نشده اند؟ نمایش ضعیف این تیم مقابل پرسپولیس بیش از هر زمان دیگری حسرت را در دل هواداران بوشهری ایجاد کرد. آیا مسئولان این باشگاه همچنان می خواهند با تداوم این وضعیت، موجبات پسرفت این تیم را فراهم کنند؟
ارسال نظر