آقای کیروش لطفا از هانسی فیلیک یاد بگیرد
فوتبال ایران بعد از این حذف به مربی یا مدیری مثل هانسی فلیک نیاز دارد که بتواند وضعیت فعلی را آسیبشناسی کند.
بر خلاف مربیانی که بعد از شکست به رسانهها پشت میکنند و از پاسخگویی گریزانند، هانسی فلیک بعد از حذف آلمان گفتوگوی مفصلی با خبرنگاران تلویزیون کشورش داشت و درباره دلایل این ناکامی صحبت کرد. او به ضعف خط حمله و فرصتهای از دست رفته تیمش مقابل ژاپن و اسپانیا اشاره کرد که میتوانست سرنوشت این گروه را تغییر بدهد، ولی مهمترین بخش حرفهای فلیک آسیبشناسی فوتبال آلمان بود که سبک مربیگری و آموزش در این کشور را زیر سؤال برد و تأکید کرد که آنها باید به دنبال تغییر آن باشند. سرمربی سابق بایرن مونیخ بر این باور است که فوتبال آلمان فقط در بعضی پستها بازیکن میسازد و پستهایی وجود دارند که خروجی سیستم آموزشی در آنها کمبود دارد. احتمال برکناری فلیک با توجه به جام ملتهای خانگی سال 2024 پایین است و به نظر نمیرسد که اشاره به این مشکل با هدف تقویت موقعیت خودش باشد، بلکه نگاهی موشکافانه و دلسوزانه از سوی یک مربی طراز اول است که میتواند به فدراسیون راهکاری برای خروج از این وضعیت بدهد. این دومین دوره متوالی است که آلمان نتوانست از مرحله گروهی صعود کند و این نمیتواند اتفاقی باشد. فوتبال آلمان بعد از شکست سنگین در جام جهانی 1998 مقابل کرواسی تصمیم گرفت از سیستم آموزشی فرانسه، قهرمان آن دوره الگوبرداری کند و آکادمی باشگاهها را تقویت کرد که نتیجه آن تولید یک نسل جدید و قهرمانی در جام جهانی 2014 بود. این بار هم فوتبال آلمان به دنبال ریشهیابی این ناکامی است و تلاش میکند راههایی برای کم کردن فاصلهاش با تیمهای طراز اول فوتبال اروپا پیدا کند.
سکوت کیروش و فدراسیون
چنین رویهای اما در فوتبال ایران وجود ندارد و شاید برای همین است که صعود از مرحله گروهی برای تیم ملی به یک قله دستنیافتنی تبدیل شده. در روزهای بعد از حذف تیم ملی هم تحلیلها بیشتر درباره حواشی کماهمیت و تسویهحسابهای شخصی بوده.
اول از همه این ایراد به کارلوس کیروش وارد است که بعد از باخت حاضر به توضیحی نشد و مثل همیشه به پاسخهای کلی اکتفا کرد. این درباره فدراسیون فوتبال هم صادق است که خودش را هیچوقت پاسخگو نمیداند. مدیران فدراسیون که با تیم کاملی به دوحه رفته بودند، این روزها سکوت کردهاند و مشخص نیست که سفر آنها به جز تماشای مسابقات جام جهانی قرار است چه دستاوردی برای فوتبال ایران داشته باشد.
منتقدان تیم ملی هم این روزها بیشتر روی نکات سطحی انگشت میگذارند. پرداختن به ترکیب تیم ملی، تعویض زودتر یا دیرتر یک بازیکن یا خط زدن آن یکی از لیست نهایی مواردی است که آنها به آن اشاره میکنند. گروهی دیگر هم این شکست را فرصتی برای تسویه حسابهای قدیمی با کیروش میدانند یا تلاش میکنند موقعیت دراگان اسکوچیچ در فوتبال ایران را بدون توجه به اشتباهات قبلی و کیفیت مربیگریاش ارتقا بدهند.
نمیتوان از تصمیمات اشتباه کیروش در این تورنمنت گذشت و حتی طرفدارانش هم به آن اشاره میکنند. او آن مربی ریزبین و نکتهسنج جام جهانی 2018 نبود که توانست امید تیم ملی را در آن گروه سخت تا لحظه آخر زنده نگه دارد. با این حال ضعف تیم ملی در بازی سرنوشتساز روز آخر دلایل ساختاری دارد که فراتر از این موارد است.
هشدار بزرگ برای فوتبال ایران چند روز مانده به شروع جام جهانی بود که خبر رسید تیم ملی در میان 32 تیم بالاترین میانگین سنی را دارد. کیروش در زمان کم باقیمانده تا شروع مسابقات ترجیح داد به بازیکنان سابقش اعتماد کند، ولی از طرف دیگر تعداد بازیکنان باکیفیت لیگ برتر که میتوانستند به تیم ملی کمک کنند، انگشتشمار بود. تعداد نامهایی که منتقدان لیست کیروش به عنوان شایستههای جامانده اشاره میکنند به پنج نفر هم نمیرسد. محمد محبی و امید نورافکن که در روزهای آخر خط خوردند و اللهیار صیادمنش که پیش از جام جهانی مصدوم شد، شاید تنها بازیکنانی باشند که در حال حاضر بتوانند آوردهای برای تیم ملی داشته باشند. این هشدار بزرگی برای فوتبال ایران است که در چهار سال گذشته تولیدات باکیفیتی نداشته و جایگزینهای نسل فعلی شاید حتی نتوانند همین نتایج را تکرار کنند.
فوتبال ایران بعد از این حذف به مربی یا مدیری مثل هانسی فلیک نیاز دارد که بتواند وضعیت فعلی را آسیبشناسی کند. تحول فوتبال ایران تنها از مسیر ارتقای فوتبال پایه و بالا رفتن کیفیت لیگ برتر میگذرد، ولی اینها مواردی است که کمتر کسی به آن توجه دارد و دعواهای فوتبال ایران در جاهای دیگری است.
ارسال نظر