قدیر گلکاریان- استاد دانشگاه

دیپلماسی دسیسه را بشناسیم!

در دهه­ های گذشته مقوله «تئوری دسیسه سیاسی» (Conspiracy Theory) به عنوان گزینه‌ای برتر و متغیری موثر در تحولات بین‌المللی مد نظر قرار گرفته و در کارزار دیپلماسی به‌کار گرفته می‌شود. تئوری دسیسه از سوی سازمان‌ها و یا کشورهای رقیب مطرح شده ولی توسط آحاد جامعه توسعه می‌یابد.

در دهه ­های گذشته مقوله «تئوری دسیسه سیاسی» (Conspiracy Theory) به عنوان گزینه‌ای برتر و متغیری موثر در تحولات بین‌المللی مد نظر قرار گرفته و در کارزار دیپلماسی به‌کار گرفته می‌شود. تئوری دسیسه از سوی سازمان‌ها و یا کشورهای رقیب مطرح شده ولی توسط آحاد جامعه توسعه می‌یابد. دسیسه سازان سیاسی تلاش می‌کنند که با طرح مسایل مورد توجه و حساس جامعه، تحولات را به گونه‌ای تلقین نمایند که انگار در پشت پرده مسایلی هست که مردم از آن غافل مانده و یا چنان القاء می‌کنند که انگار دولت به خواسته جامعه اهمیتی نداده و فقط در پی تثبیت اقتدار خود می‌باشد. حال آنکه هیچ عقل سلیم حاکمیتی چنین خطایی را نمی‌کند. زیرا عدم توجه به اصل حاکمیت ملت، باعث می‌شود تا مشروعیت نظام زیر سوال برود.

ارزیابی شرایط کنونی کشورمان از این دریچه مؤید آغاز مراحل تئوری دسیسه سیاسی است. زیرا تمامی رسانه‌های طالب تغییر در هر شکلی در ایران مترصد فرصت‌هایی هستند که فانتزی‌های فکری و تمایلاتشان را اجرایی کنند. ایجاد فضای افسردگی سیاسی و اقتصادی می‌تواند در میان مدت نتایجی ناخواسته را در تعیین شرایط دیپلماسی خارجی کشور به‌بار آورد. تأکید تحلیل‌گران رسانه‌ها به برجسته کردن نام ایران در بحران‌های بین المللی و القای اینکه تمامی مشکلات کشور ناشی از زیاده‌خواهی سیاسی است و یا نظام در مدیریت سیاست داخلی و خارجی به هیچ‌وجه موفق نیست؛ یکی از نمونه‌های بارز در اجرای تئوری دسیسه سیاسی به‌شمار می‌رود.

در چنین میدان کارزار پیچیده و جنگ نرم افزاری بدیهی است که باید محتاط بود. سخنرانی‌ها، اظهار نظرهای خطبیان و مدیران باید کانالیزه و مدیریت شود و حتی برای سخنگویان دوره‌های کارشناسی اعمال گردد. زیرا هر اظهار نظری چنان به سرعت منجر به واکنش‌های متفاوتی در فضای دنیای مجازی می‌شود که ماشین دسیسه را تقویت کرده و ابزاری را برای ایجاد دسیسه فراهم می‌سازد. یک اتفاق ساده در کوچه و خیابان و یا اظهار نظر منطقی لوث شده و در دنیای مجازی حق در جبهه ناحق معرفی می‌شود. از این رو شایسته‌ترین و معقولانه‌ترین عمل آن است که در ابراز عقیده، ده‌ها بار اندیشید، اما یک بار سخن گفت.

اکنون کشور ما در شرایط ویژه قرار دارد. انگشت نهادن بر برخی حساسیت‌های فرهنگی، اعتقادی، آرمانی، ارکانی و از همه مهمتر مطالبات سیاسی و بی توجهی به آن‌ها و یا ایجاد فضای بسته و محدودتر، می‌تواند انسجام روانی و ملی را از بین ببرد.

بسیاری از تحلیل‌گران و به اصطلاح کارشناسانی که در رسانه‌های خارجی تنها برای پر کردن برنامه و خالی نماندن عریضه حضور دارند، دنبال فانتزی‌های فکری خود بوده و پیوسته از وقوع جنگ و شرایط سخت در کشور سخن می‌گویند. متأسفانه شاهد هستیم که رسانه‌های داخلی اعم از نشریات و یا تلویزیون نیز از همان زاویه پاسخگو یا در حال پاتک تلقینی است و صرفاً برای جذب مخاطب، بر آتش افروخته آن‌ها هیزم می‌گذارند. حال آنکه مناسبت‌ترین گزینه برای رفع تئوری دسیسه سیاسی، تحلیل مسایل به زبان ساده و قابل درک جامعه است.

رسانه‌های دیداری و نوشتاری ابزار اصلی در دفع دسیسه سازی است و می‌توانند روح احیاء نشاط و صلابت را با درج مقالات و یا سر تیترهای امیدوارانه به جامعه و پیکره اقتصاد کشور بدمند. باید مردم با تحلیل‌های کارشناسی یقین کنند که جنگی در کار نیست و شرایط کنونی مرحله‌ای از مراحل دیپلماسی آمریکاست. آمریکا در شرایط فعلی تلاش دارد که نقش قدرتمندانه خود را با به‌کارگیری دیپلماسی دو جانبه و چند جانبه (با اسرائیل، اروپا و کشورهای عربی) به عنوان فعال‌ترین کشور امنیت‌ساز نشان دهد. چنان در چالش هویتی و اعتباری‌ گیر کرده است که تنها با کسب موفقیت در یکی از بحران‌های جهانی که چین، ایران، کره شمالی؛ خواهد توانست خود را احیاء کند.

این را می‌دانیم که دشمن همیشه دشمن نمی‌ماند و دوستی هم در روابط و رقابت بین‌المللی پایدار نیست. اما ایران در شرایط کنونی به عنوان قدرتی است که آمریکا حضورش را برنمی‌تابد. ایران با حضور قدرتمندان در خاورمیانه، آمریکای لاتین و برخی مناطق توانسته است معادلات رقابت استراتژیک آمریکا را بر هم بزند. شرایط کنونی شاید سخت باشد ولی همین قدرتمندی برای نسل آینده سرمایه‌ای افتخارآمیز و ماندگار خواهد بود و زمینه توسعه کشور را در همه زمینه‌ها فراهم خواهد ساخت. گرچه سیاست ایزوله سازی ایران از چندین سال پیش آغاز شده ولیکن وقتی در جبهه دمکرات‌ها و برخی جمهوری‌خواهان بحث مصالحه با ایران مطرح می‌شود، نشان از پذیرش قدرت ایران و ناکارآمدی این مرحله از دیپلماسی است.

آمریکا با استفاده از شرایط تنش آلود ایران منتظر فرایند توطئه سیاسی در کشور است. در همین حال وجود تنش با ایران فرصت چاپیدن ذخایر ملی کشورهای عربی در قالب کمک‌های نظامی و تجهیزاتی را برای آمریکا فراهم ساخته است. گرچه آمریکا با مداخله در کشورهای مختلف در دهه‌های گذشته و باقی نهادن ویرانی‌ها این بار با حضور شرکت‌های آمریکایی برای بازسازی سعی دارد تریلیون‌ها دلار را به جیب بزند؛ ولی ایران شبیه به هیچکدام از آن کشورها نیست و آمریکا با رعایت روند مکانیزم‌های دیپلماسی، تمرینی جدی با ایران آغاز کرده است. از یکسو با برجسته کردن قدرت نظامی و تهدید به جنگ سعی دارد، تشویش لازم را در جامعه و به تبع آن در مسئولان ایجاد کند؛ از سوی دیگر از دپیلماسی مذاکره برای حل و فصل استفاده کند. تمایل به مذاکره و ارائه شماره تلفن نیز طرحی از همین روند محسوب می‌شود.

ایجاد فضای نگرانی، بی‌اعتمادی مردم به تدابیر حکومتی، ناامیدی به توانمندی‌های اقتصادی کشور، درز خبرهای جعلی در رسانه‌ها و کمک گرفتن از شبکه‌های تلویزیونی و القای «پایان خط!» برای مردم از جمله توطئه‌هایی است که می‌خواهد ایران را به مذاکره ناخواسته وادارد.

باید بپذیریم که در علم سیاست، مذاکره دیپلماتیک مکانیزمی شایسته و بایسته برای توفق و احقاق حق است. اما در حالی که رقیب هنوز از دیپلماسی زور و دسیسه بهره می‌برد، اعتماد به سلامتی میز مذاکره خوش خیالی است. با این حال باید تغییرات را هم رصد کرد! 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها