گفتگو با هومن جعفر کرمانی نقاش؛
میتوان مسیر جدید زندگی را از ۴۳ سالگی شروع کرد
هومن جعفر کرمانی هنرمند نقاش بیان کرد میخواستم با برگزاری نمایشگاه نقاشی به دیگران بگویم که در سن ۴۲، ۴۳ سالگی هم میشود مسیر تازهای را باز کرد.
هومن جعفر کرمانی هنرمند نقاش که نمایشگاه «تجربههای آب و رنگ» او تا ۶ تیر در گالری پاییز خانه هنرمندان ایران دایر است، در گفتگو با مهر درباره این نمایشگاه توضیح داد: من معماری خواندهام و یک شرکت معماری دارم، سه، چهار سال پیش که به سراغ این رشته رفتم هدفم این بود که از تنشهای روزمره دور باشم و نقطهای برای تخلیه داشته باشم.
قبلترش هم به دلیل فعالیتم در رشته معماری به شیوه آبرنگ علاقه داشتم اما فرصتی پیش نیامد که آن را به صورت جدی دنبال کنم. سه سال پیش که نزد استاد گلباز رفتم، کار آبرنگ را شروع کردم، البته هنوز هم در محضر او شاگردی میکنم، برای من به دلیل مشغلههایی که داشتم آبرنگ ژانری بود که زمان کمتری برای انجام کار از من میگرفت، بعدها فهمیدم با وجود اینکه زمان کمی میبرد اما ژانر بسیار سختی است چون در همه ژانرها شما فرصت اصلاح خطا دارید اما در آبرنگ اینچنین نیست. این را هم باید عنوان کنم در این سه سال به دلیل سحرخیز بودنم کمی درباره این رشته یاد گرفتم بهطوری که هر روز از ساعت پنج تا هفت صبح کار و تمرین میکردم.
وی با اشاره به اینکه آثار این نمایشگاه هم محصول زمانهایی است که از صبح زود کار میکرده است، گفت: من چند ژانر دیگر را در حد ابتدایی امتحان کردم اما آبرنگ این ویژگی را دارد که در همان زمانی که کار میکنید حس خوبی را به شما انتقال دهد.
همین بازی رنگ و آبی که اتفاق میافتد، این در هم رفتن رنگها که گاهی قابل کنترل نیست و مسیر پر پیچ و خمی که دارد، جذاب است. به نظرم آن لحظه آنقدر حس خوب و شادیآوری دارد که بدون اینکه نیاز باشد به نقطه خاصی از اثر برسید در طول این مسیر از آن لذت میبرید.
وقتی با آبرنگ کار میکنید، گاهی برای اینکه یک نقطه سفید را حفظ کنید باید زحمت زیادی بکشید و گاهی این نقطه سفید از دست شما درمیرود که این برای من تعریف زندگی کردن است؛ چون گاهی کنترل کردن و نگه داشتن نقاط سفید زندگی بسیار سخت است.
این هنرمند درباره تصویرگری طبیعت در این تابلوها بیان کرد: من زیاد سفر میکنم؛ بهطوری که شاید هشتاد درصد از این تابلوها حاصل مشاهده این سفرها در داخل و خارج از ایران بوده و اتود آن در طبیعت زده شده است. من به خاطر طبع خودم به دنبال آن لحظه خاص هستم؛ بهطوری که هنوز هم وقتی خواب میبینم تصاویر را به شکل آبرنگی میبینم.
وقتی هم به طبیعت میرفتم سعی میکردم زاویه و کنجی را انتخاب کنم و در آن حضور داشته باشم که از دل آن اتفاقی آبرنگی استخراج کنم. عمده طبیعتهای این نقاشیها هم به این صورت است که اتودش در همان زمان مشاهده زده شده، البته یکی از کارهای من هم اقتباسی است. آبرنگ ژانری است که نمیتوانید کپی کنید حتی وقتی کار خودتان را تکرار میکنید به دلیل پیچیدگی که دارد تبدیل به یک اثر دیگر میشود.
جعفر کرمانی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به پیوند نقاشی و معماری اظهار کرد: برای من آبرنگ بیشتر یک زیست درونی است تا یک زیست بیرونی چون علاقه به نقاشی در همه ما وجود دارد. البته پدر من هم نقاشی میکرد اما نه بهصورت حرفهای. معماری در هنر نقاشی به کمک من آمد، بهطوری که سعی کردم به کمک معماری، از ایرادهایی که نقاشان دیگر دارند به ویژه در پرسپکتیو و زوایا، عبور کنم.
وی توضیح داد: من خیلی اطرافیانم را به حضور و فعالیت در این مسیر تشویق میکنم. آدمهایی که کارهای روزمره میکنند وقتی به سن من یعنی سن میانسالی میرسند چیزی برای زندگی کردن کم دارند، این کمبود ورای زندگی عاطفی، کار، شغل و … است، چیزی است که باید از درون خودت باشد. هدف من هم از آمدن به سمت نقاشی این بود که ابتدا به خودم ثابت کنم میشود در سن ۴۲ سالگی هم این کارها را آغاز کرد و رسیدن به آن دور از دسترس نیست، البته من این ادعا را ندارم که به نقطه خاصی رسیدهام حتی در استیتمنت نمایشگاه هم نوشتهام که این نمایشگاه حاصل تجربههای رنگ و آب من است و ممکن است چند صباح دیگر شکل دیگری به خود پیدا کند.
جعفر کرمانی در پایان با بیان اینکه نقاشی را همچنان ادامه خواهد داد، توضیح داد: خیلی سعی میکنم از اینکه دیگران واژه «نقاش» را به من اطلاق کنند، فرار کنم ولی از آنجایی که بازخورد خوبی از این کار گرفتهام آن را ادامه میدهم و بیشترین هدفم این است که آدمها را تشویق کنم تا چنین مسیرهایی را برای خود برگزینند. ممکن است ژانرهای دیگر را هم امتحان کنم اما آبرنگ برای من تمام شدنی نیست، هنوز به جایی نرسیدهام که بگویم کار در این رشته دیگر بس است.
ارسال نظر