نگاهی به زندگی و آثار محمود دولتآبادی؛ نویسنده کلیدر و جای خالی سلوچ
محمود دولتآبادی از مهمترین نویسندههای معاصر ایران است که رمان دهجلدیِ کلیدر مشهورترین اثر اوست. برخی از آثار دولتآبادی به چندین زبانِ غربی و شرقی ترجمه و منتشر شده است.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: این نویسنده مشهور ایرانی متولد ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد سبزوار است. نام فامیلی او نیز از نام روستای زادگاهش گرفته شده است مادرش فاطمه نام داشت و پدرش عبدالرسول. او بعد از اتمام دوره مقدماتی از روستا به شهر سبزوار نقلمکان کرد و به کارهای گوناگونی مانند کفاشی، سلمانی و کارگری مشغول شد. محمود دولت آبادی سپس از سبزوار به مشهد رفت و در محیط فرهنگی هر مشهد با هنر و ادبیات و سینما و تئاتر آشنا شد؛ اما مشهد نیز برای عطش سیریناپذیر او کافی نبود. پس در سال ۱۳۳۸ به تهران نقلمکان کرد و پس از گذشت مدتی کوتاه توانست در تئاتر پارس کاری دستوپا کند.
محمود دولتآبادی و تئاتر
او در اوایل دهه چهل شمسی در کلاسهای آموزش تئاتر آناهیتا ثبتنام کرد و به بازیگری تئاتر پرداخت. در این دوره شاگرد ممتاز شناخته شد. در همین دوران برای امرارمعاش به کار در یک چاپخانه مشغول شد. او در کنار بازیگری او که ذوق ادبی نیز داشت بهتدریج نوشتن را نیز آغاز کرد. دولتآبادی در طی دهه چهل در چند نمایشنامه نوشته برتولت برشت و بهرام بیضایی و اکبر رادی ایفای نقش کرد؛ و پسازآن در «شبهای سفید» داستایوفسکی بازی کرد و بعد در نمایش «قرعه برای مرگ» اثر «واهه کاچا»؛
او همچنین در نمایشهای «شهر طلایی» عباس جوانمرد، «قصه طلسم و حریر و ماهیگیر» نوشته علی حاتمی، «ضیافت و عروسکها» نوشته بهرام بیضایی، سه نمایشنامه پیوسته «مرگ در پاییز» نوشته اکبر رادی و «تمام آرزوها» نوشته نصرت نویدی به ایفای نقش پرداخت و پسازآن در نمایش «راشومون» که کارگردانی آن را بعدها خود به عهده گرفت بازی کرد.
در سال ۱۳۵۳ مهین اسکویی، کارگردان تئاتر از خواست که در نمایش «در اعماق» اثر ماکیسم گورکی به ایفای نقش بپردازد. از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ تئاتر و داستاننویسی، همراه با هم ذهن دولتآبادی را تسخیر کرده بود؛ اما در این سال 1353 دولتآبادی تئاتر را برای همیشه کنار گذاشت و به دلبستگی اصلیاش یعنی نویسندگی پرداخت و آثارش را از سال ۱۳۴۱ در مجلات و یا بهصورت کتاب منتشر کرد.
فعالیتهای سیاسی محمود دولتآبادی
دولتآبادی پیش از انقلاب دارای سوابق مبارزاتی متعدد علیه رژیم شاه است و بارها به همین دلیل دستگیر و به زندان افتاد.
او پس از انقلاب نیز فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد اما خطمشی سیاسیاش به اصلاحطلبی تغییر کرد. دولتآبادی از جمله افرادی است که در کنفرانس مشهور برلین که حواشی زیادی را در پی داشت حضور یافته بود.
وی در طی انتخابات سال ۱۳۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود.
او همچنین در پی ترور قاسم سلیمانی در سال 1398 توسط نیروهای آمریکایی به حمایت از او پرداخت و او را «یکی از فرزندان شایسته ایران» نامید
اقتباس سینمایی از آثار دولتآبادی
تاکنون چندین فیلم بر اساس داستانها و فیلمنامههای دولتآبادی جلوی دوربین رفتهاند
مسعود کیمیایی فیلم خاک را بر اساس داستانی از دولتآبادی با نام آوسنه باباسبحان ساخت. دولتآبادی نیز نقدی بر فیلم با عنوان (بابا سبحان در خاک) نوشت و در آن مدعی شد که کیمیایی به داستان او وفادار نبوده است.
فیلم گوزنهای کیمیایی بر اساس داستانی از دولتآبادی
او همچنین در مصاحبهای اعلام کرد: «نمایشنامهای نوشته بودم به نام تنگنا، وقتی به زندان افتادم این نمایشنامه بدون اجازه من، به فیلم برگردانده شد؛ و نامش شد گوزنها آنهم بیهیچ اشارهای به نمایشنامه و نویسندهاش. از زندان که درآمدم فیلم را دیدم. موضوع، فضا و پرسوناژها همه از نمایشنامه (تنگنا) برداشته شده بود. از میان آنهمه دوست مطبوعاتی، فقط به محمدرضا اصلانی گفتم: آیا همچون اتفاقی را متوجه نشدید؟ چرا چیزی نگفتید؟ نپرسیدید داستان آن از کجا آمده است؟»
ماجرای محمود دولتآبادی و سریال سربداران
دولتآبادی در سال ۵۶ به درخواست محمدحسین پرتوی، برادر نصرت پرتوی، همسر عباس جوانمرد و دوست و همکار دوره تئاتر خود، طرح سریالی را برای تلویزیون ملی ایران نوشت با عنوان (سربداران)، پیش از او به سراغ بهرام بیضایی رفته بودند اما توافقی حاصل نشده بود. چندنفری هم در آن فاصله طرحهایی نوشته بودند که هیچکدام توسط تلویزیون تائید نشده بود. تا اینکه طرح دولتآبادی آماده و فصل اول آن نوشته شد. محمدحسین پرتوی به ضمانت خواهرش (نصرت) که قول داده بود مراعات امانتداری را بکند. نسخه زیراکسی فیلمنامه را بیهیچ قرارداد یا پیش پرداختی با خود به تلویزیون برد، مدتها گذشت، بالاخره خبر آوردند که تلویزیون با این موضوع که دولتآبادی سربداران را بنویسد مخالف است؛ و موضوع به دست فراموشی سپرده شد تا سال ۵۸. با پیروزی تلویزیون ملی ایران به تلویزیون جمهوری اسلامی ایران تغییر نام داده بود. بار دیگر محمدحسین پرتوی به سراغ دولتآبادی رفت و به اطلاع او رساند که قرار است سریال سربداران ساخته شود. محمدعلی نجفی هم بهعنوان کارگردان انتخاب شده است و از او دوباره برای همکاری دعوت شد؛ اما بعدها مشخص شد که به آقای نجفی هم گفتهاند که امکان همکاری با دولتآبادی وجود ندارد. دستنوشته دولتآبادی در کتاب جمعه چاپ شد و کیهان رهگذار نویسنده سریال شهر من شیراز در اوایل دهه 50 شمسی از انقلاب از تلویزیون پخش میشد نویسنده فیلمنامه سربداران شد.
کارنامه ادبی محمود دولتآبادی
دولتآبادی، کار داستاننویسی را با انتشار رمان «ته شب» در سال ۱۳۴۱ آغاز کرد. مشخصه دیگر آثار او عشق به پدر یا خاطره پدری است، ارادت به صادق هدایت، همدلی او با هدایت بهرغم تفاوت نگاهشان که بهخوبی در رمان سلوک وجه روشنتری به خود میگیرد، از دیگر مشخصههای آثار دولتآبادی است.
پس از «تهشب»، دولتآبادی «ادبار» را به همراه داستانهای «بند»، «پای گلدسته امامزاده»، «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته»، تحت عنوان مجموعه داستان «لایههای بیابانی» در سال ۱۳۴۷ به دست چاپ سپرد.
آثار بعدی دولتآبادی داستانهای «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته» است که از نظر فرمی با آثاری پیشین او تفاوت فراوانی داشت. در این اثر، حضور نویسنده بسیار کمرنگ به نظر میرسد و گفتگوها و کنشهای داستانی پیرنگ را جلو میبرد.
اثر بعدی دولتآبادی «بیابانی» است که نقطه عطفی در آثار دولتآبادی از نظر درونمایه اعتراضی به شمار میرود، داستان دیگری از ناکارآمدی تغییرات اجتماعی نوین آن دوران.
پسازآن، دولتآبادی اولین رمانش را با عنوان «سفر» منتشر کرد که از طرح داستانی چندان قوی برخوردار نبود و موردتوجه قرار نگرفت. این رمان درباره یک معضل اجتماعی است و با یک بحران آغاز میشود؛ از بیکار شدن شخصی به دلیل مقتضای دنیای جدید و ورود ماشین که این موجب این دردسرها شده است.
پس از این رمان دولتآبادی رمان «اوسنه بابا سبحان» را به چاپ رساند که از ساختار بسیار خوبی برخوردار بود. رمان با روایت باباسبحان شروع میشود و سپس به معرفی عروسش شوکت و بعد پسرهایش صالح و مصیب و سپس دیگر اهالی روستا میپردازد، در شبکهای از روابط اجتماعی مردم تکتک پا به صحنه داستان میگذارند.
رمان بعدی دولتآبادی «باشبیرو» بود که با آثار قبلی دولتآبادی تفاوت فراوانی دارد.
پسازآن دولتآبادی «گاوارهبان» را نوشت که رمانی کوتاهتر از «باشبیرو» و اما نه به قدرت «اوسنه بابا سبحان» بود.
داستان بعدی دولتآبادی، «مرد» بود که در سال ۵۱ نوشته شد ولی اما انتشارش دو سال طول کشید. داستان نسبتاً بلندی درباره مرد شدن یک پسر نوجوان، این اثر مانند دیگر آثار دولتآبادی داستانی درباره فقر است اما به بدبختی و فلاکت نمیپردازد و این موضوع کاملاً با سبک نویسندهای چون صادق چوبک متفاوت است. در حقیقت نگاه دولتآبادی به مردم عادی یا فرودست جامعه نگاهی آرمانی و حتی در مواقعی حماسی است.
اثر بعدی دولتآبادی «عقیل عقیل» نام داشت که برخلاف آثار پیشین او با معضل شروع نمیشود بلکه این فاجعه است که نقطه آغاز ماجراست؛ زلزله! در کانون این فاجعه عقیل قرار دارد که همه خانوادهاش را از دست داده جز دخترش شهربانو که با همراه به صحرا رفته بوده است و جز پسرش تیمور که در گناباد به سربازی رفته است. در «عقیل عقیل» این پدر است که پسر را گم کرده است اما در واقع تیمور تنها پسر عقیل نیست که همه کس و کار اوست؛ پس باز هم عقیل پدر گمکردهای بیش نیست.
پسازآن «از خم چنبر» را منتشر کرد که بسیاری معتقدند موضوع یا ماجرا در این داستان اهمیت ندارد. اثر دیگری که از دولتآبادی منتشر شد «دیدار بلوچ» سفرنامه کوتاهی بود درباره سفری که دولتآبادی به زاهدان و آن حدود داشته است. سفرنامه از مشاهدات وی از زاهدان آغاز شده و بعد همراه راوی به میرجاوه و زابل هم سری میزنیم. در این اثر برخی افکار و روحیاتی که دولتآبادی در جابهجای آثارش بهعنوان تفکری محوری در داستانهایش بروز داده است، در این اثر نمودی آشکار و مستقیم پیدا میکند.
اثر بعدی او «جای خالی سلوچ» بود. این داستان با غیبت سلوچ با جای خالی او آغاز میشود، پدر نقطه اتکا و اطمینان خانواده ناگهان نیست شده یا از بین رفته است.
رمان کلیدر محمود دولتآبادی
اثر بعدی دولتآبادی «کلیدر» بود، رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت که خود دولتآبادی بارها گفته است: «دیگر گمان نکنم که نیرو و قدرت و دلودماغم اجازه بدهد که کاری کاملتر از کلیدر بکنم. کلیدر از جهت کمی و کیفی، کاملترین کاری است که من تصور میکردهام که بتوانم و شاید بشود، گفت در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر است.»
کلیدر، رمانی عظیم و روستایی است در ۱۰ جلد و بیش از سه هزار صفحه که محمود دولتآبادی بیش از ۱۵ سال از عمرش را صرف نوشتن آن کرد و طولانیترین رمان فارسی به شمار میرود.
دولتآبادی، سپس جلد دوم روزگار سپریشده مردم سالخورده را نوشت که زندگی همه آدمهایی است که چون راوی دردمند این اثر زخمها را از این زمانه بیرحم بر جان خود احساس میکند؛ فقر، فقر، فقر.
اثر بعدی او سلوک بود که جنجالهای بسیاری را به پا کرد.
محمود دولتآبادی، در سال ۱۳۸۲ در نخستین دوره جایزه ادبی یلدا توانست جایزه یکعمر فعالیت فرهنگی را به خود اختصاص داد.
آثار ادبی محمود دولتآبادی
- جای خالی سلوچ (رمان)
- کلیدر (رمان)
- روزگار سپریشده مردم سالخورده
- تنگنا (نمایشنامه)
- هجرت سلیمان
- از خم چنبر
- مرد
- آهوی بخت من گزل (داستان)
- روز و شب یوسف
- ما نیز مردمی هستیم (گفتوگو)
- سلوک
- لایههای بیابانی
- عقیل، عقیل
- گاوارهبان
- ناگریزی و گزینش هنرمند (مجموعه مقاله)
- سفر (رمان)
- اتوبوس (رمان)
- آن مادیان سرخیال
- کارنامه سپنج (مجموعه داستان و نمایشنامه)
- ققنوس
- باشبیرو (نمایشنامه)
- دیدار بلوچ (سفرنامه)
- ته شب (داستان)
- آوسنه بابا سبحان (داستان بلند)
- موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی
- رد، گفت و گزار سپنج
- صحرای مشر (طنز)
ارسال نظر