نگاهی به ماجرای اجرای اخیر «علیرضا خمسه» در کانادا
در مملکتی که کمدیناش «علیرضا خمسه» باشد بعید نیست سگهایش هم پاچه بگیرند
اخیراٌ ویدئویی در شبکههای اجتماعی از اجرای کمدی علیرضا خمسه بازیگر فیلمهای کمدی ایرانی که در کانادا اجرا شده منتشر شد که واکنشهای زیادی برانگیخت.
هادی حقانی - دبیر سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: هر چند استندآپ کمدی در کشورمان پدیدهای است جدید اما سنت طنز و به ویژه هجو در ایران سابقهای به قدمت تاریخ دارد. بیشتر شاعران پارسیگوی اشعاری در هجو سرودهاند و شوخطبعی و طنز گزنده ویژگی بسیاری از ایرانیهاست، حتی عوام. در عین حال با وجود اینکه که بحران، طاقت عمومی شوخی در مردم جامعه را کاهش میدهد اما چیزی از مسئولیت اجتماعی شوخیکننده کم نمیکند. از همین رو است که هرگاه مسئلهای در برقراری ارتباط با شوخی بوجود میآید بخشی از علت را نیز باید در سمت شوخیکننده جستجو کرد. ماجرای اخیر استندآپ کمدی علیرضا خمسه این مشکل را بیش از پیش نشان داد. در فهم این پدیده که ماجرای اخیر آخرین مورد از این دست نخواهد بود ذکر چند نکته لازم است.
ذات استندآپ کمدی و شوخیهای مورد استفاده در آن، گزندگی است. کمدینهای مشهور جهان با هر چیزی شوخی میکنند. حتی با موضوعات تابو. مانند مسائل مذهبی، جنسیتی و نژادی. اما تفاوت ظریفی که میان این نوع شوخیها با نمونههای سخیف و برخورنده وجود دارد وجود هوشمندی و بینشی است که میتواند کمدین را سر بزنگاه غلطیدن به دام اهانت و پیش پا افتادگی نجات دهد.
کمدین در چنین مواردی خودش یک روانشناس و مردمشناس خبره است که هنگام وارد شدن به موضوعات حساس دانش کافی به موضوع شوخی و حتی موضوعهای پیرامونی دارد. کافی است نگاهی به اجراهای «جرج کارلین»، «ترور نوآه» یا «کوین هارت» به عنوان نمونههای درخشان استندآپ کمدی در جهان بیندازید. بسیاری از اجراهای این افراد سرشار از شوخیهای گزنده با اقلیتها، نژادها و جنسیتهاست. حتی کسانی مانند «لویی سیکی» از آن هم پا فراتر گذاشته و با زندگی خودشان و فرزندانشان شوخی میکنند. این هوشمندی و بینش آنجایی به کمک کمدین میآید که بتواند ضمن درک ظرف زمانه تفاوت میان لودگی و نمک به زخم پاشیدن را با انتقاد شوخطبعانه (هرچند بیرحمانه) متوجه شود.
البته نگارنده شخصا بر این باور است که باید بتوان با هر موضوعی شوخی کرد و لازم است طاقت و جنبه عمومی شوخیپذیری را از هر راهی که میشود تقویت کرد اما انتظار خندیدن به هر شوخی با هر سطحی از طنز نیز انتظاری بیجاست. شاید راز واکنشهای منفی گسترده به شوخی اخیر علیرضا خمسه با فرهنگ عمومی مردم کشورمان در همین نکته باشد.
درست در شرایطی که مردم کشور متحمل فشارهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی هستند مقایسه سگهای ایرانی و کانادایی از لحاظ خوشخلقی و آرامش که احتمالا قرار بوده کنایهآمیز باشد و در زیر متن خود به مردم جامعه اشاره کند نه تنها ایرانیها را نمیخنداند بلکه در هوشمندی گویندهاش تردیدی جدی ایجاد میکند. تصور کنید فردای سیل ابتدای امسال در کشور که افکار عمومی جریحهدار بود کسی در اجرای استندآپیاش با پیرزنی نحیف شوخی میکرد که همه وسایل زندگیاش را جریان خروشان سیل با خود میبرد. فارغ از سطح طنز شوخی، زمان اجرای آن نیز به خوبی نشاندهنده عیار پختگی گوینده است.
در نهایت موضوع اخیر «علیرضا خمسه» چند نکته را به خوبی نشان داد: حق شوخی کردن برای هر کسی حتی علیرضا خمسه فارغ از بیمزهگی یا بامزهگیاش محفوظ است، داشتن درک حداقلی از مسئولیت فردی و اجتماعی ظاهراً پیشنیاز مهمی برای سلبریتی شدن به حساب نمیآید و در عین حال هیچکس هم به صرف اجرای چند نقش کمدی، کمدین نمیشود.
به نظر شما حرف بدی زدند؟ برای من جای سئوال است ؟! آیا غیر از این است که ما ایرانیان پتانسیل شدید برای بروز خشم های فرو خفته مان داریم؟ خشم هایی که از سرخوردگی های اجتماعی ما نشات گرفته. از آموزش و پرورش تا محل کار، از شرایط نا مساعد کار و حتی جمع های دوستانه! آیا اگر کسی در شکل طنز به یادمان بیاورد که تا چه حد عصبی و حساس و زود رنجیم باید او را دلقکی بنامیم که از طنز چیزی نمی داند!
خمسه افتضاح کرد، مهاجرت به خودش مربوطه ولی توهین به مملکت آباء اجدادی به خاطرپول، واقعا تهوع آوره