مروری بر 10 فیلم انیمیشن برتر تاریخ سینما
سینمای انیمیشن از جذابترین و پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی در میان علاقهمندان سینماست. هم کودکان و هم بزرگسالان از طرفداران پروپاقرص فیلمهای انیمیشن هستند. نگاهی داریم به 10 فیلم انیمیشن برتر تاریخ سینما.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین:
راتاتوی / Ratatouille
- کارگردان: برد برد
- استودیوی تولیدکننده: پیکسار
- سال اکران: 2007
خلاصه داستان: این انیمیشن داستان رمی موشی که است در پاریس زندگی میکند و برخلاف بقیه اعضای خانوادهاش طبع غذای ظریفی دارد و میخواهد یک سرآشپز شود، ولی به خاطر نارضایتی خانوادهاش و تعصب آدمها ناگزیر است کارهای دیگری انجام دهد. او به داخل یک آشپزخانه فرانسوی راه پیدا میکند و با کمک یک آشپز جوان دستوپا چلفتی به رستوران رونق میدهد.
برد برد و جان پینکاوا سازندگان فیلم از کمپانی پیکسار در این انیمیشن بسیار جذاب و موفق داستانی جذاب را روایت میکنند که چون «راتاتوی» خوشمزه است. شخصیتپردازی پخته و جذاب، هوشمندی دیالوگهای هوشمندانه و ظرافتهای بصری، زمانبندی مناسب نوآورانه برای کمدی و مقدار کمی پیچیدگی فرانسوی با هم ترکیب شدهاند تا معجونی دوستداشتنی و غیرقابل مقاومت به تماشاگر عرضه کنند.
برای دانلود انیمیشن جدید میتوانید از این لینک استفاده کنید.
دیو و دلبر / Beauty and The Beast
- کارگردان: کرک وایز و گری تروسدل
- استودیوی تولیدکننده: دیزنی
- سال اکران: 1991
خلاصه داستان: فیلم داستان دختر جوانی است به نام بل که در دهکدهشان به خاطر کتاب خواندن به نظر همه آدم عجیبوغریبی میرسد. روزی گذر پدر پیرش به قصر یک دیو میافتد و بل برای نجات پدرش حاضر میشود بهجای او در قصر بماند و بهتدریج عاشق دیوی میشود که طلسم شده است.
کرک وایز و گری تروسدل سازندگان این انیمیشن محبوب هستند که بعید است کسی نام آنها را بداند چون در دیزنی این استودیوست که مهم است نه عوامل سازنده فیلم.
داستان فیلم برگرفته از داستان فرانسوی دیو و دلبر اثر ژنی ماری لی پرنس دی بیومونت است. فیلم سیامین انیمیشن بلند دیزنی است که بهنوعی کمال یک انیمیشن کامل و هنرمندانه است و حتی بیشتر از انیمیشنهای کلاسیک و قدیمیتر دیزنی وزن و اعتبار یافته است. فیلم پویاترین انیمیشنی است که تا آن سال ساخته شده و دوربین خرامانش حسی از نفوذ داخل آن جهان شگفتانگیز را به تماشاگر میدهد. سرعت تدوینش باعث شده بیشتر از همه انیمیشنهای قبلیاش روح زندگی در آن جاری باشد. آهنگ تیتراژش نیز بسیار موردتوجه قرار گرفت و بهسرعت سر زبانها افتاد.
وال- ای / WALL-E
- کارگردان: اندرو استانتون
- کمپانی تولیدکننده: پیکسار
- سال اکران: 2008
خلاصه داستان: روبات کوچک آشغالجمعکنی بعد از نابودی کره زمین ناخواسته راهی یک سفر فضایی میشود و تصمیم میگیرد که نوع بشر را نجات دهد.
اندرو استانتون از مشهورترین سازندگان انیمیشن در کمپانی پیکسار است که این بار انیمیشنی کاملاً متفاوت ارائه کرد. داستانی کم دیالوگ که در آیندهای دور اتفاق میافتد. فیلم به طرز نفسگیری باشکوه و به طرز اندوهگینی صمیمانه است. از نظر بصری بدون شک بهترین کار استودیوی پیکسار تا آن زمان محسوب میشود. سازندگان موفق شدهاند دو جهان متفاوت خلق کنند که به طرز شگفتانگیزی خلاقانه و نفسگیر است. این قصه عاشقانه درباره روبات بامزه و دوستداشتنی میتواند توجه همه اعضای خانواده در هر رده سنی را به خود جلب کند. فیلم همزمان شوخطبعانه، آیندهنگرانه و جسورانه و از لحاظ احساسی هم بسیار قدرتمند است.
در جستوجوی نیمو / Finding Nemo
- کارگردان: لی آنکریچ و اندرو استانتون
- استودیوی تولیدکننده: پیکسار
- سال اکران: 2003
خلاصه داستان: فیلم داستان یک دلقک ماهی و پسرش نیمو است که روزی اسیر یک تور ماهیگیری بزرگ میشود و پدرش سفری را در جستوجوی او آغاز میکند.
باز هم انیمیشن درخشان دیگری از کمپانی پیکسار که این بار داستان آن زیر دریا میگذرد؛ اما اگر هفتدریا را هم زیر پا بگذارید بعید است بتوانید داستانی زیباتر، بامزهتر و هنرمندانهتر از «در جستوجوی نیمو» پیدا کنید. این بار برخلاف بیشتر انیمیشنها که مادر نقش اصلی را بازی میکند پدر قهرمان و شخصیت اصلی داستان است. پیکسار با این انیمشین توانست هم بچهها و هم بزرگترها به یک اندازه میخکوب کند. شوخطبعی این انیمیشن آنقدر بکر و تازه است که از هرگونه سانتی مانتالیسم بیشازحد به دور نظر میرسد. انرژی بصری آن شگفتانگیز است. باوجوداینکه لوگوی دیزنی هم در تیتراژ این انیمیشن به چشم میخورد میکند اما هیچ شخصیتی شبیه کاراکترهای دیزنی در آن وجود ندارد و فیلمی کاملاً به سبک پیکسار است.
شهر اشباح / Spirited away
- کارگردان: هایائو میازاکی
- سال اکران: 2001
- استودیوی تولیدکننده: جیبلی
خلاصه داستان: چیچیرو دختر 10ساله عبوسی است که همراه با خانوادهاش به حومه شهر میروند و در جهانی سرگردان میشوند که الههها، جادوگرها و ارواح بر آن حکمرانی میکنند.
هایائو میازاکی بیتردید مشهورترین انیمیشنساز ژاپن، مدیر کمپانی انیمیشن گیبلی است. انیمیشن مشهور شهر اشباح ساخته او شاهکار تصویری درباره دختر ترسیده کوچکی است که سفری نفسگیر را برای شناخت خودش آغاز میکند و همه سرگرمی در همان سفر اتفاق میافتد. با وجود سورئالیسم بصری فیلم ماجرای چرخش هویت و پیغام اجتماعی/ بومشناختی فیلم آن را تبدیل به استعارهای از یک حکایت اخلاقی میکند. فیلم قواعد دنیای مدرن و واقعی را پشت سر میگذارد و هیولاها و جادوگرها و حیوانات عجیبوغریب را جایگزین آن میکند. این انیمیشن احتمالاً شبیه به هیچ انیمیشن دیگری نیست که پیش از آن دیدهاید و احتمالاً هرگز هم در آینده چیزی شبیه به آن نخواهید دید.
داستان اسباببازی / Toy Story
- کارگردان: جان لسه تر
- استودیوی تولیدکننده: پیکسار
- سال اکران: 1995
خلاصه داستان: فیلم درباره عروسکی به اسم وودی است که وقتی پسربچه صاحبش اندی صاحب یک آدمآهنی فضانورد به اسم باز میشود جایگاه خودش را در خطر میبیند.
جان لسه تر مغز متفکر کمپانی پیکسار با این انیمیشن انقلابی در صنعت انیمیشنها به پا کرد و اولین انیمیشنی را که همه صحنههایش بهوسیله گرافیک کامپیوتری طراحی شده بودند، ساخت.
داستان اسباببازی فیلمی است که باید بارها دید و دربارهاش باید صحبت کرد. نوعی افسون پوچ و گیجکننده در فیلم وجود دارد که به حس همدلی با راوی و شخصیت کمک فراوانی میکند. انیمیشنی که همزمان که بچهها را سرخوش میکند و والدینشان را سر ذوق میآورد. به طرزی خارقالعاده این اولین انیمیشن کامپیوتری که در تاریخ ساخته شده هوشمندانه، پیچیده، سرخوشانه و الهامبخش است. علاوه بر ابداعاتش در سبک و تکنیک ساخت، داستان بسیار جذابی هم دارد.
فانتزیا / Fantasia
- کارگردان: تیمی از کارگردانان دیزنی
- استودیوی تولیدکننده: دیزنی
- سال اکران: ۱۹۴۰
این سومین فیلم انیمیشن بلند ساخته شده توسط کمپانی دیزنی بود. فیلم از هشت بخش تشکیل شده است. گفتن خلاصه داستانی برای آن کار سادهای نیست چون هر بخش کاملاً مجزا و در حقیقت برای یک سمفونی نوشته و اجرا شده است. لئوپولد استوکوفسکی به همراه ارکستر فیلادلفیا این قطعات موسیقی را تنظیم و اجرا کردند. دیمز تیلور که خودش منتقد موسیقی و آهنگساز بود ابتدای هر انیمیشن قطعهی موسیقی و تصاویر مرتبط به آن را معرفی میکرد.
قطعهی اول از باخ است و شامل یک سری خطوط و تصاویر آبستره است. قطعهی چایکوفسکی تغییر فصلها را نشان میدهد به همراه رقصهایی از گلها، برگها، قارچها و ماهیها. در قطعهی پل دوکاس برمبنای شعری از گوته که سال ۱۷۹۷ منتشر شده میکی ماوس بهعنوان قهرمان بعد از مدتها جلوی دوربین میرود. او از جادوهای استادش استفاده میکند اما قادر به کنترل کردن آنها نیست. در قطعهی بهار استراوینسکی شاهد تاریخ بصری از ابتدای پیدایش زمین و موجودات زندهی آن هستیم. با سمفونی بتهوون سری به اسطورهها و سانتورها و الهههای عشق و طرب میزنیم. یک بالهی کمیک چاشنی قطعهی پونیچلی میشود. قطعات موسورگسکی و شوبرت پایانبخش این رؤیای شاهکار دیزنی هستند.
به نظر بسیاری از منتقدان این از بزرگترین شاهکارها دیزنی و انیمیشنی جاهطلبانه است. در ستایش موسیقی و هنر تصویرگران دیزنی. تلفیقی فوقالعاده که در حقیقت ترسیمی از هنر واقعی است.
کوکو / Coco
- کارگردان: لی آنکریچ
- سال اکران: ۲۰۱۷
- استودیوی تولیدکننده: پیکسار
خلاصه داستان: «کوکو» نام یک پیرزن دوستداشتنی است که دچار آلزایمر شده. نتیجهاش میگل عاشق موسیقی است اما در خانواده آنها موسیقی ممنوع شده چون روزی روزگاری پدر کوکو آنها را ترک کرده تا بتواند موسیقیاش را جهانی کند.
انیمیشن «کوکو» ساختهی لی آنکریچ یکی از مغزهای متفکر پیکسار کنار اندرو استانتون و جان لسهتر است. لسهتر تهیهکننده این انیمیشن بود که برندهی اسکار بهترین انیمیشن سال هم شد. انیمیشنی با رنگهای زنده، معرفی فرهنگ یک کشور غیر آمریکایی و پر از موسیقیهای درجهیک. یکی از قطعات موسیقی فیلم برندهی بخش بهترین ترانهی اسکار هم شد.
انیمیشنی در مورد اهمیت اینکه باید به دنبال رؤیای خودتان بروید و درعینحال فراموش نکنید که خانواده بزرگترین سرمایه آدمهاست. خانواده به معنای حمایت کامل است برای رسیدن به اهداف؛ و خانواده خوب شما را برای کسی که واقعاً هستید سرزنش نمیکند. زمان «کوکو» حدوداً یک ساعت و چهل دقیقه است که برای یک انیمیشن کمی طولانی به نظر میرسد اما مطمئن باشید حتی یکلحظه هم خسته نمیشوید. فیلم حتی یک سکانس اضافه هم ندارد؛ و بیشتر از آنکه انیمیشنی صرفا کودکانه باشد فیلمی خانوادگی است.
از لحاظ بصری انیمیشن «کوکو» واقعاً خوشساخت و غنی است و روایت تفکر برانگیزی هم دارد که بهشدت تأثیرگذار ازکاردرآمده است.
بالا/ Up
- کارگردان: پیت داکتر
- سال اکران: ۲۰۰۹
- استودیوی تولیدکننده: دیزنی
خلاصه داستان: رؤیای پیرمرد ۷۸ ساله بادکنک فروش به تحقق میپیوندد. او هزاران بادکنک را به خانه خودش وصل میکند و عازم «آبشار بهشت» در آمریکای جنوبی میشود. پسربچهای خوشبین به نام «راسل» بهطور اتفاقی با پیرمرد همسفر میشود. در این سفر پرماجرا یک سگ (هاپو) و یک پرنده کمیاب (توک دراز) با آنها همراه میشوند. در آمریکای جنوبی پیرمرد قهرمان دوران کودکی خود (چارلز مانتس) را ملاقات میکند و مشکلات و ماجراهای زیادی برای او به وجود میآید.
حالا دیگر آن تصویر هزاران بادکنک که به یکخانه وصل شدهاند و باعث پروازش میشوند تبدیل به یک شمایل معنادار شده است. ایدهی اصلی پیت داکتر فرار از زندگی بود زمانی که زندگی سخت و تلخ و آزاردهنده میشود. داکتر و یازده هنرمند دیگر پیکسار برای سه روز به ونزوئلا رفتند و تحقیقاتی انجام دادند تا طراحی حیوانات و طبیعت کاملاً واقعی به نظر برسد.
در نهایت «بالا» تبدیل به انیمیشن خوش آب و رنگی شد که بیش از ۷۳۵ میلیون دلار در گیشه فروش داشت. فیلم نامزد پنج جایزهی اسکار از جمله اسکار بهترین فیلم شد و بعد از «دیو و دلبر» دومین انیمیشن تاریخ سینماست که توانسته در این بخش هم نامزد شود.
«بالا» انیمیشنی هیجانانگیز، خندهدار و به طرز نیشداری ماجراجویانه است.
شیر شاه / The Lion King
- کارگردان: راجر الرز، راب مینکوف
- استودیوی تولیدکننده: دیزنی
- سال اکران: ۱۹۹۴
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره شیری به نام اسکار که است که درصدد به دست آوردن پادشاهی جنگل است (که این سمت به برادرش موفاسا رسیده و در آینده به پسر موفاسا، سیمبا میرسد) از برادرش که شاه و برادرزادهاش که جانشین موفاست کینه به دل گرفته و درصدد تصاحب قدرت اوست. اسکار موفاسا را میکشد و برادرزادهاش سیمبا را با مقصر جلوه دادن در قتل شاه، فراری میدهد. سیمبا در آینده بزرگ میشود و میآید تا انتقام تاجوتختش و البته پدرش را از اسکار بگیرد؛ و جنگل را از دست اسکار و کفتارها - که همپیمانان اسکار هستند- نجات دهد.
برای اینکه بدانید شیرشاه چهقدر انیمیشن مهمی است همین بس که امسال یکی از بازسازیهای دیزنی به این فیلم اختصاص پیدا کرد. فیلمی که در مقایسه با انیمیشنش چندان موردتوجه قرار نگرفت... انیمیشن کلاسیک دیزنی توانست یکبار دیگر نام این کمپانی را که کمکم میرفت زیر سایهی پیکسار و دریمورکز و انیمههای ژاپنی استودیوی گیبلی قرار بگیرد، زنده کند.
دان هان از مدیران دیزنی دربارهی ساخت انیمیشن «شیر شاه» به یاد میآورد که: «ما اول «شیرشاه» را به شکل یک پروژهی کوچک دیده بودیم چون در آن زمان استودیوی دیزنی باید خیلی کم ریسک میکرد.
قصهی فیلم درباره توله شیری بود که عمویش او را هدف قرار میدهد تا بکشد و صاحب تاجوتخت شود. همهچیز بر اساس آهنگی از التون جان ساخته شد. مردم وقتی ایدهی اصلی فیلم را میفهمیدند فقط میگفتند: «چی؟ قصه یک بچه شیر؟ خب موفق باشید!» اما ذائقهی تماشاگران بعد از نمایش فیلم آن را پسندید و احساساتشان را تحریک کرد.» واقعیت همین بود.
دیزنی کار روی دو پروژهی «پوکوهانتس» و «شیرشاه» را با هم شروع کرد. بیشتر انیماتورهای قدیمی و معتبر دیزنی سراغ «پوکوهانتس» رفتند چون معتقد بودند «شیرشاه» پروژهی شکستخوردهای است و سرمایهگذاری روی «پوکوهانتس» معقولتر است. آنهایی که کار روی پروژه را قبول کردند هم به داستانش خیلی مطمئن نبودند و به همین دلیل میخواستند بیشتر ازنظر بصری تواناییشان را نشان بدهند. آنها به کشیدن تصاویر حیوانات علاقهمند شده بودند. بیشتر انیماتورهای اصلی اولین کارشان بود. این انیماتورها شروع به مطالعهی عادت زندگی حیوانات واقعی کردند تا بتوانند کاراکترها و محیط را بر اساس آن طراحی کنند. وقتیکه انیمیشن تمام شد اولین تریلری که از آن بیرون آمد سکانس افتتاحیهی فیلم با آهنگ «چرخهی زندگی» بود. یکی از سکانسهایی که حالا در سینما تبدیل به کالت شده است.
ارسال نظر