27 نکته جالب درباره رمان جاودانه دن کیشوت اثر سروانتس که جالب است بدانید

دن کیشوت اثر سروانتس از عالی‌ترین و بزرگ‌ترین داستان‌های جهان است و به اعتقاد بسیاری بهترین رمان اسپانیایی نیز هست. مروری داریم بر 27 نکته جذاب درباره این اثر جاودانه ادبیات جهان.

دن کیشوت 2

سرویس فرهنگی مستقل‌آنلاین:

1- میگل دوسروانتس سآودرا Miguel de Cervantès Saavedra ـ (۱۵۴۷-۱۶۱۶) در شهر آلکالا از شهرهای اسپانیا چشم به جهان گشود. پدرش از طبیبان دوره‌گرد بود که از شهری به شهر دیگر می‌رفت. میگل خردسال در بیشتر این مسافرت‌ها همراه پدر بود. هرگز به مکتب نرفت و مانند ماکسیم گورکی مدرسه و دانشکده‌ای جز صحنه اجتماع ندید.

سروانتس نویسنده رمان دن کیشوت
سروانتس نویسنده رمان دن کیشوت

جوانی سروانتس خالق دن کیشوت

2- سروانتس جوانی جسور و شمشیرزن بود و به سیروسفر علاقه زیادی داشت. در سن بیست‌وسه‌سالگی به ایتالیا رفت و به خدمت سفیر پاپ در دربار فیلیپ دوم درآمد و با او به ایتالیا رفت. مدتی کوتاهی در خدمت سفیر بود و پس از آن به سربازی روی آورد. در جنگ با عثمانی رشادت بسیاری از خود نشان داد و در همین جنگ بود که دست چپش را از دست داد.

3- سروانتس مدتی تحت فرماندهی دون ژوان اتریشی خدمت می‌کرد؛ اما در سال ۱۵۷۵ هنگام مراجعت به اسپانیا به دست اعراب اسیر گردید و در الجزایر به زندان افتاد و به غلامی رفت. پس از یک سال بردگی دست به فرار زد، ولی توفیق نیافت، دوباره اسیر شد و مشقت و خواری بسیار کشید. پدر و مادرش چند کیسه زر برای بازخریدن او به الجزایر فرستادند که کافی نبود. پس از سعی به فرار نافرجام دیگری به نزد حسن پاشا والی الجزایر برده شد و او زرخرید فراری را از صاحبش خرید. چندی بعد سروانتس اسیر، نامه‌ای به وزیر خارجه اسپانیا نوشت و طرحی برای تسخیر الجزیره تقدیم داشت که مقبول نیفتاد. سرانجام بر اثر کوشش پدر و مادر و همراهی بازرگانان مسیحی ساکن الجزیره، آزاد شد.

4- سروانتس تلاش کرد که قلم خود را بیازماید و از راه نویسندگی امرار معاش کند. تا سال ۱۵۸۷ به نوشتن نمایشنامه‌هایی مشغول بود که خود، آن‌ها را «قابل‌ستایش» می‌دانست، ولی در حقیقت ارزش چندانی نداشتند. (سروانتس به استعداد نظامی خود هم بیش‌ازحد می‌بالید و حتی استعداد خود را در این زمینه بیش از نویسندگی می‌دانست.) شعر هم می‌سرود ولی به گفته لوپ دو وگا، نمایشنامه‌نویس معروف معاصر سروانتس، «در تمام اسپانیا شاعری به بدی سروانتس دیده نشده است».

5- در سال ۱۵۸۴ رمانی به نام گالایتا نوشت که برای او کسب شهرتی کرد. درباره این کتاب گفته‌اند که: «هرچند از فصاحت و روانی نثر دوران رنسانس برخوردار است، تصنعی در نهاد آن است که رئالیسم پر غنا و درخشان سروانتس را دچار خفقان می‌سازد. (Encyclopedia Britannica)». خود سروانتس نیز بر این نکته واقف بود و درباره کتاب خود می‌گفت: «چیزی برمی‌انگیزد ولی به نتیجه‌ای نمی‌رسد.»

6- سروانتس که دریافته بود نمی‌تواند از برکت قلم خود نانی به دست آورد، به شهر «سویل» رفت (۱۵۸۷) تا کاری پیدا کند. شغلی که به او محول گردید رسیدگی به امور خواربار یکی از نواحی بود، ولی این کار هرگز وی را دلگرم نکرد. پس از چندی عریضه‌ای به پادشاه نوشت و با یادآوری خدمات و فداکاری‌های خود درخواست کرد که شغلی در مستعمرات اسپانیا در امریکا به او واگذار کنند. در پاسخ او نوشتند که «بهتر است در جایی که به خاک وطن نزدیک‌تر باشد کاری بجوید.» بیکاری و استیصال، زندگی ناسازگار او را ناسازگارتر ساخت. در حدود سال ۱۵۹۰ دچار چنان تنگ‌دستی و مذلتی گردید که برای خرید لباس مجبور به قرض کردن شد.

نقاشی پابلو پیکاسو از دن کیشوت
نقاشی پابلو پیکاسو از دن کیشوت

سروانتس طرح رمان دن کیشوت را در زندان ریخت

7- سروانتس پس از پنجاه‌سالگی به نوشتن «دن کیشوت» پرداخت. طرح این رمان را در زندان ریخته بود. در ژانویه 1605 قسمت اول دن کیشوت منتشر شد و به‌محض انتشار مورد استقبال فراوان قرار گرفت به‌طوری‌که در همان سال اول انتشار 6 بار تجدید چاپ شد.

میان جلد اول و دوم دن کیشوت ده سال وقفه افتاد

8- قسمت دوم دن کیشوت ده سال پس از انتشار جلد اول منتشر شد یعنی در سال 1615. قبل از سروانتس نویسنده دیگری به این گمآن‌که سروانتس پیر دیگر توانایی نوشتن قسمت دوم را ندارد کتابی را به‌عنوان قسمت دوم دن کیشوت منتشر کرده بود.

9- سروانتس در پایان قسمت دوم دن کیشوت این پهلوان نحیف را کشت تا شخص دیگری باز هوس نکند جلد دیگری به داستان او اضافه کند. نخستین قسمت دن کیشوت در سال 1612 به انگلیسی و در سال 1614 به فرانسوی ترجمه شد. سروانتس به اوج شهرت رسید اما این شهرت ثروتی را برای او به ارمغان نیاورد و نویسنده این شاهکار همچنآن‌کهنه سربازی پیر و فقیر باقی ماند.

10- در «دائره‌المعارف بریتانیا» نوشته شده است که: «محبوبیت آنی دن کیشوت بیشتر ناشی از تنوع حوادث آن و غنا و فراوانی کمدی و مضحکه‌های آن و شاید هم ناشی از تازیانه‌هایی بوده که در این کتاب بر تن معاصران برجسته و ممتاز فرود آمده است؛ غم نهفته و بی‌سروصدای آن، انسانیت عظیم آن و انتقاد نافذی که در آن از زندگی شده است، به‌کندی مغتنم شمرده شد.»

11- «دن کیشوت» انتقادی هجایی و طنزآمیز از بیهودگی‌ها و ابتذالات نظام پهلوانی است که در عصر سروانتس روبه‌زوال می‌رفت. در آن دوران اسپانیا امپراتوری عظیم و ثروتمندی بود. طبقه حاکمه از اشراف و نجیب‌زادگان تشکیل می‌شد، اما بازرگانآن‌که از برکت دادوستد با مستعمرات ثروت بسیار اندوخته بودند روز به روز نفوذ و اقتدار بیشتری می‌یافتند. ثروت بازرگانان محور اجتماع بود و ازاین‌رو نجیب‌زادگان و شوالیه‌ها که یکی به اصل و نسب و دیگری به زور بازوی خود تکیه داشت، به‌تدریج جای خود را در عرصه اجتماع تنگ‌تر می‌دیدند. سروانتس، هنرمند بزرگ، نمی‌توانست این تحولات اجتماع را ندیده بگیرد. او که عمری را در نابسامانی و نامرادی و فقر و مشقت گذرانده بود، هرگز به دامان تیره یاس و بدبینی پناه نبرد و کتابی نوشت که قرن‌هاست آدمیان را دل‌زنده و خندان نگاه داشته است.

دن کیشوت 6

هدف سروانتس از نوشتن کتاب دن کیشوت

12- سروانتس هدفش را از نوشتن دن کیشوت چنین بیان کرده است: «من نیز منظوری جز این نداشتم که مردم را از داستان‌های عجیب‌وغریب و لوچ و بی‌معنای پهلوانی بیزار سازم و چون انتشار کتاب واقعی دن کیشوت ضربتی مرگبار بر این نوع داستان‌سرایی خورده است اکنون افتان‌وخیزان می‌رود و بی‌شک از این ضربت سهمگین که بر سرش خورده است به‌یک‌باره خواهد افتاد آمین!»

دن کیشوت در میان پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ

13- سروانتس با نوشتن کتاب دن کیشوت، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا را خلق کرد. از زمان انتشار این رمان در اوایل قرن 17 تا به امروز، دن کیشوت همواره در لیست کتاب‌هایی که به بیشترین زبان‌های دنیا ترجمه شده‌اند، قرار داشته است. این کتاب در لیست «برترین کتاب‌های تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ» نیز حضور دارد.

14- این رمان دوجلدی در ظاهر، طولانی به نظر می‌رسد، اما با وجود تعداد صفحات زیادش، هیچ‌وقت خسته‌کننده نمی‌شود. فصل‌های آن عموماً کوتاه هستند و هر یک از ماجراجویی‌های «دن کیشوت»، مانند داستانی کوتاه روایت شده‌اند. به همین دلیل، هر وقت برای ادامه‌ی کتاب به سراغ آن بروید، نیازی نیست فصل‌های پیشین را مرور کنید.

تندیسی از دن کیشوت سوار بر اسب به همراه خدمتکارش سانچو در میدان مادرید اسپانیا
تندیسی از دن کیشوت سوار بر اسب به همراه خدمتکارش سانچو در میدان مادرید اسپانیا

15- این رمان درباره مردی است که در 50 سالگی، ایده‌هایش ته کشیده و احتمالاً میل و انرژی‌اش برای زنده‌بودن نیز رو به پایان است! اینجاست که او تمام زندگی‌اش را وقف کتاب خواندن می‌کند. او روزهایش را با خواندن رمان‌هایی درباره‌ی شوالیه‌ها می‌گذراند تا این‌که به گفته‌ی «سروانتس»، بر اثر مطالعه‌ی زیاد و خواب کم، هوش و حواسش را از دست می‌دهد و به یکی از قهرمان‌های این رمان‌ها تبدیل می‌شود.

16- «سروانتس» از مضامین زیبایی در خلق این کتاب ممتاز بهره گرفته است. ماهیت دوستی و عشق، عقاید گوناگون، فضیلت و معرفت، تصورات و واقعیات به زیبایی هرچه‌تمام‌تر در این رمان دوجلدی گنجانده‌شده‌اند. یکی از اصلی‌ترین سؤالات برای خواننده‌ی این کتاب آن است که دن کیشوت دیوانه است یا عاقل؟ شاید بتوان به این سؤال با این مصرع از شعر مولانا پاسخ داد: «در راه طلب، عاقل و دیوانه یکیست.» در این اثر برجسته از ما دعوت می‌شود تا به ماهیت همه‌چیز از جمله جنون بیندیشیم.

17- «جرج واشنگتن»، نخستین رئیس‌جمهور آمریکا، در حال امضای قانون اساسی آمریکا نسخه‌ای از «دن کیشوت» را روی میزش داشت. همین نکته نشان می‌دهد که این کتاب نه‌تنها الهام‌بخش هنرمندان است، بلکه می‌تواند برای همه‌ی انسان‌ها آموزنده باشد.

دن کیشوت 5

درگذشت سروانتس

18- سروانتس یک سال پس از انتشار جلد دوم دن کیشوت در 68 سالگی در سال 1616 درگذشت.

19- بسیاری از رخدادهای این رمان از زندگی پرماجرای خود نویسنده الهام گرفته شده است. تجربیات سروانتس در مقام سرباز، زندانی، مأمور مالیات و کارپرداز در ناوگان اسپانیایی آرماندا برایش سوژه‌هایی ارزشمند فراهم آورد که رمان‌ها و شعرها و نمایشنامه‌هایش را بر اساس آن‌ها آفرید.

دن کیشوت 3

20- منتقدین تحسین‌شده‌ای چون «هارولد بلوم» و رمان نویسان پرآوازه‌ای چون «کارلوس فوئنتس» (خالق کتاب‌های «گرینگوی پیر» و «پوست انداختن») معتقدند «دن کیشوت» نخستین نمونه‌ی رمان مدرن است. بلوم، منحنی تغییرات در داستان را بررسی می‌کند و باور دارد این تغییرات به شخصیت اصلی و همراهش «سانچو پانزا» قوت می‌بخشد و همین نکته را عامل متمایزکننده‌ی دن کیشوت می‌داند. به نظر «فوئنتس» نیز، پرداخت‌های ظریف و دقیق این رمان در دیالوگ‌نویسی و شخصیت‌پردازی، به آن برتری می‌بخشند و این شاهکار هنری را از نمونه‌های پیشین جدا می‌کند.

21- میگل دو اونامونو فیلسوف مشهور اسپانیایی میراث دن کیشوت را چنین می‌داند: «دن کیشوت خودش را مضحکه کرد، اما آیا از غم‌انگیزترین مضحکه‌ها، مضحکه‌ی درونی، مسخره کردن خودش را در پیشگاه روح، خبر داشت؟ تصورش را بکنید که میدان مبارزات دن کیشوت، عرصه‌ی روحش باشد، تصورش را بکنید که او در دلش می‌جنگد که قرون‌وسطی را از چنگال رنسانس برهاند و گنجینه‌ی کودکی‌اش را محفوظ نگه دارد. تصور کنید دن کیشوت، دن کیشوت درونی و باطنی است و سانچو در کنار او سانچوی قهرمان و درونی است. در این صورت هیچ جنبه‌ی کمدی در این تراژدی می‌بینید؟...»

نظر گوستاو فلوبر در مورد دن کیشوت سروانتس

22- «گوستاو فلوبر» نویسنده مشهور فرانوسی هرگز علاقه‌اش به «دن کیشوت» را پنهان نکرد. او در نامه‌ای در سال 1852 نوشت: «همه‌ی ریشه‌هایم را در کتابی یافتم که در قلبم جای داشت، حتی پیش از آن‌که سواد خواندن داشته باشم؛ کتابی به نام دن کیشوت.»

دن کیشوت ترجمه محمد قاضی
دن کیشوت ترجمه محمد قاضی

بهترین ترجمه فارسی دن کیشوت

23- مشهورترین ترجمه‌ فارسی از دن کیشوت ترجمه محمد قاضی است که بی‌شک از روان‌ترین و سلیس‌ترین ترجمه‌هایی است که تاکنون به دست خواننده فارسی‌زبان رسیده است. محمد قاضی بیش از هر چیز در رعایت سبک نویسنده تلاش کرده است. (کافی است که خواننده سبک ترجمه داستان را با ترجمه مقدمه سروانتس و هم‌چنین با عباراتی که نویسنده در ضمن داستان نقل کرده است مقایسه کند و تفاوت سبک‌های نگارش گوناگون را بسنجد). آقای قاضی برای ترجمه خود بهترین ترجمه فرانسوی کتاب را که به تصدیق موریس باردن، دکتر در ادبیات فرانسه و استاد زبان‌های اسپانیایی و پرتغالی، همان ترجمه لویی و… یاردو، نویسنده و ادیب بزرگ فرانسوی، است به کار برده و توضیحات و حواشی موریس باردن را هم در جای خود نقل کرده است. ازاین‌رو، ترجمه حاضر علاوه بر زیبایی و روانی و وفاداری به متن اصلی، از کامل‌ترین ترجمه‌هایی است که تاکنون به فارسی درآمده است.

ابله داستایوفسکی از دن کیشوت الهام گرفته است

24- کتاب «ابله» یکی از مهم‌ترین رمان‌های ادبیات روسیه است. شخصیت اصلی این کتاب، «شاهزاده میشکین» است که تصور خوبی‌های او در ذهن نمی‌گنجد؛ اما جامعه به این شخصیت به دیده‌ی حقارت می‌نگرد. «داستایوفسکی» در خلق این شخصیت با مشکلاتی روبه‌رو بود و به همین دلیل، در انجام این کار از «دن کیشوت» الهام گرفت. به نظر داستایوفسکی، دن کیشوت کهن‌الگوی قهرمان در ادبیات است؛ شخصیتی که در عین خوب بودن، بیهودگی را به تصویر می‌کشد و می‌تواند همدلی مخاطب را برانگیزد.

25- «حقیقت درباره‌ی سانچو پانزا» داستان کوتاهی در کتاب «داستان‌های کوتاه کافکا» است. در این داستان، «کافکا»، سانچو پانزا را مردی آزاد و متین معرفی می‌کند که در سفرها همراه «دن کیشوت» بوده است.

26- کافکا در این داستان، نگاه تاریک خود را با داستان «سروانتس» می‌آمیزد و می‌نویسد: «سانچو پانزا، کسی که هرگز به کرده‌ی خود نبالید، توانست در طول سالیان، در ساعات شامگاه و شب، با بازگویی ماجراهای سلحشوران و راهزنان، شیطان خود را که بعدها نام دن کیشوت بر او نهاد، چنان از خود غافل کند که او در شر و شوری بی‌امان به جنون‌آمیزترین کارها دست یازد.»

دن کیشوت 4

تأثیر فراوان دن کیشوت سروانتس بر نویسندگان دیگر

27- تأثیرگذاری دن کیشوت به این آثار و نویسندگان محدود نمی‌شود. نویسندگان دیگری چون «فیلدینگ» (مؤلف کتاب «سرگذشت تام جونز کودک سرراهی»)، «گوته» (نویسنده‌ی کتاب «فاوست») و «میلان کوندرا» (خالق کتاب‌هایی چون «بار هستی» و «جاودانگی») نیز در زمره‌ی تحسین‌کنندگان این رمان قرار می‌گیرند. چنان‌که «ویلیام فاکنر» نیز باافتخار اعلام کرد حداقل سالی یک‌بار، دن کیشوت را می‌خوانده است!

 

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها