حقایقی جذاب درباره کتاب و سریال داییجان ناپلئون که جالب است بدانید + تصاویر
رمان طنز دایی جان ناپلئون یکی از موفقترین رمانهای چاپشده در سالهای اخیر و سریالی که بر اساس آن ساخته شد نیز بهترین سریال تلویزیونی ایرانی بهحساب میآید. مروری داریم بر حقایق جذابی درباره رمان و سریال.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین:
1- ایرج پزشکزاد (متولد 1306) حقوقدان، دیپلمات، طنزنویس و مترجم معاصر و مشهور ایران این رمان را در سال 1351 نوشت و منتشر کرد.
2- این رمان در نیمه دوم سالهای 40 بهصورت پاورقی در مجله فردوسی به چاپ رسیده بود و پس از آن نیز هفت بار تا پیش از نمایش مجموعه تلویزیونی آن و حداقل سه بار در حین پخش این سریال بهصورت کتاب چاپ شد.
3- کتاب پس از چاپ و موفقیت روزافزون که در میان عموم طبقات جامعه پیدا کرد و باعث شد که رادیوتلویزیون ملی ایران بر اساس رمان یک سریال تلویزیونی بسازد. این سریال با کارگردانی ناصر تقوایی ساخته شد. از آنجا که کارگردان، کاراکترها و شخصیتهای بهکار گرفتهشده در سریال آدمهای کارکشتهای بودهاند، فیلم این رمان نیز از محبوبیت زیادی برخوردار شد که این موضوع باعث شهرت هر چه بیشتر کتاب شده است.
زمینههای تاریخی رمان داییجان ناپلئون
4- زمینه تاریخی رمان فکاهی دایی جان ناپلئون به سالهای پس از جنگ جهانی دوم، یعنی زمان تغییرات بنیادین ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور میپردازد. این رمان داستان خانوادهای اشرافی را بازگو میکند که هریک از اعضای آن در جهت حفظ امتیازهایی که دوران آنها سپری شده است، بیهوده تلاش میکند. دایی جان بزرگترین عضو این خانواده، چکیده بیمارگونگی طبقهای است که با اندیشههای غیرواقعی در برابر واقعیت غیرقابلتحمل از خود واکنش نشان میدهد. کوشش او برای حفظ دنیای کهنه و در حال سقوط خود، وضعیتی تراژدی ـ کمیک ایجاد میکند.
داییجان ناپلئون دن کیشوت ایرانی
5- بسیاری از منتقدان، دایی جان ناپلئون را دنکیشوت ایرانی میدانند. بهراستی هم دایی جان و ملازمش مشقاسم، دنکیشوت و سانچو پانزا را به یاد میآورند. دایی جان با خواندن و نگهداشتن کتابهای ناپلئون در خانه و حتی وادار کردن تمام افراد خانواده به خواندن این کتابها عاشق ناپلئون است و در هیچیک از صحبتهایش از تعریف و تمجید و نقلقول نسبت به ناپلئون فروگذار نمیکند: «در چند قفسه کتاب او چیزی جز راجع به ناپلئون نبود. محال بود بحثی از علمی، ادبی، تاریخی، حقوقی و فلسفهای پیش بیاید و دایی جان به استناد یکی از کلمات قصار ناپلئون در آن دخالت نکند. طوری شده بود که اکثر افراد خانواده تحت تأثیر تبلیغات دایی جان، ناپلئون بناپارت را بزرگترین فیلسوف، ریاضیدان، سیاستمدار، ادیب و حتی شاعر میدانستند. ص ۱۴.» همینگونه دنکیشوت شخصیت داستان رمان معروف دنکیشوت نوشته سروانتس با تکیه بر داستانهای قدیمی و قهرمانان افسانهای خود نیز توهم اینکه میتواند یکی از آن پهلوانان باشد سر به کوه و صحرا میزند.
6- این سریال در خانه باغ تاریخی اتحادیه ساخته شده است. خانه باغی که پس از سریال به خانه دایی جان ناپلئون معروف شد و این اسم روی آن ماند. این خانه پس از سالها تخریب و تعرض در سال 1395 توسط شهرداری تملک شد تا یکی از معدود باغهای باقیمانده خیابان لالهزار احیا شود. وعدهای که هنوز محقق نشده است و پس از افتتاح نمادین این باغ توسط محمدباقر قالیباف شهردار درهای این باغ هنوز بسته است و ظاهراً عملیات مرمت آن هنوز ادامه دارد.
7- این محل، خانه اتابک اعظم بوده است که بعداً به اتحادیه فروخته شده و پس از فوت اتحادیه به ورثه او رسیده است. تالار بنای اصلی که در زمان اتابک ساخته شده و گویا کتابخانه اتابک بوده است، همان اتاق پذیرایی دایی جان است. بنای اصلی به سبک معماری اواخر سلطنت ناصرالدینشاه است. بعضی از خانهها به سبک معماری زمان احمدشاه و برخی به سبک معماری زمان رضاشاه است.
8- در اینکه سریال دایی جان، بهترین سریالی است که تابهحال در ایران ساخته شده، همگان متفقالقول هستند. مهمترین عامل، سهم مؤلف کتاب دایی جان ناپلئون، ایرج پزشکزاد است. به گمان بسیاری از صاحبنظران این اثر، نخستین و بهترین رمان طنزآمیز تاریخ ادبیات ایران است. این نویسنده، داستانهای طنزآمیز دیگری - مثل ادب مرد به ز دولت او، ماشاالله خان در دربار هارونالرشید و... - نیز تألیف کرده است؛ اما دایی جان ناپلئون از نظر کیفیت ادبی طنزآمیز، چندین سر و گردن از سایر آثار او بالاتر است.
موفقیتهای بینالمللی رمان داییجان ناپلئون
9- رمان دایی جان ناپلئون پس از چاپ به هشت زبان ترجمه شده و یکی از پرمخاطبترین و پرفروشترین رمانهای زبان فارسی است. مترجمی که دایی جان ناپلئون را به انگلیسی ترجمه کرده این کتاب را یکی از شاهکارهای طنز قرن بیست در ایران و حتی در دنیا میپندارد. مترجم روسی این رمان در یک بخش مقدمهاش که این مقدمه در آخر نسخه فارسی کتاب آورده شده مینویسد: در این رمان عوامل بسیار دیگری یادآور این جمله پایان داستان گوگول است که: «آقایان، زندگی در این دنیا چه ملالانگیز است!»
10- شخصیت دایی جان نماد تفکر فئودالی و آقاجان نماد تفکر تجددطلبی دوران پهلوی هستند. بهویژه تجددطلبیای که مظاهر اجتماعی غرب را بهطور سطحی و با زور نظامیان به جامعه ایران تحمیل کرده بود، بدون توجه به تفکر فلسفی دوران رنسانس که زیربنای تمدن مدرن غرب است، یعنی بسنده کردن به تعویض لباس و کشف حجاب که ظواهر تمدن مدرن غرب است، در این سریال بهخوبی به نمایش درآمده است. بهترین نماد این کپیبرداری از مظاهر تمدن غرب، شخصیت اسدالله میرزاست.
11- نقشهای کوچک این سریال را بازیگران بااستعداد تئاترهای لالهزاری، مثل ورشوچی، دودکار و پروین سلیمانی به عهده داشتند که نقشهای خود را به طرز درخشانی ایفا کردند.
12- دایی جان ناپلئون یک سریال کاملاً ایرانی است. از خانهای که دایی جان با سه خانوار دیگر در آن زندگی میکند گرفته تا رفتوآمدها، آدابورسوم، مهمانیها و حتی دیالوگهایی که ردوبدل میشوند پایبندی کامل خود را به فرهنگ و ادبیات ایران و ایرانی حفظ کردهاند. خانواده دایی جان و فامیل به هر بهانه دور هم جمع میشوند، وقتی دایی جان رهسپار "قم " میشود دایی سرهنگ آش پشت پا میپزند و باز به همین بهانه همه دور هم جمع میشوند، احترام به بزرگتر رکن اصلی روابط بین افراد است و دایی جان که بزرگ خانواده محسوب میشود برای همه محترم است داستان در بستر یک خانه باغ با معماری ایرانی شکل میگیرد که اندرونی دارد و زیرزمینهای متعدد و جویباری که آب را به باغچهها میرساند. شبهای خنک تابستان در تختهای چوبی زیر پشهبندهای توری بزرگ و سپید سپری میشود. لباسها و طراحی دکور این مجموعه با شما حرف میزنند.
همکاری پزشکزاد و تقوایی در ساخت دایی جان ناپلئون
13- فرایند ساخت سریال از همان ابتدا زیر نظر شخص نویسنده کلید خورده و بعدها ایرج پزشکزاد اذعان داشته علیرغم آنکه میترسیده نکند اثر دقیقه همان چیزی نشود که او در ذهن داشته اما "ناصر تقوایی " خوب از پس کار برآمده و حاصل کار توانسته رضایت او را جلب کند.
14- دایی جان ناپلئون گردهمایی تنی چند از شناختهشدهترین بازیگران سینمای ایران از جمله نصرت کریمی، پرویز فنی زاده، غلامحسین نقشینه و پرویز صیاد است که شاید نتوانید آثار آنها را بهراحتی پیدا کنید. بازیگرانی زبده و فراموش ناشدنی که تماشای بازیهای چشمگیرشان میتواند بهمثابه یک کلاس بازیگری برای علاقهمندان باشد و بهطور دقیق یاد میدهد تفاوت بین "تیپ " و "شخصیت " چیست و چگونه یک کار کمدی به معنای واقعی کلمه شکل میگیرد.
15- تقوایی آشنایی سادهای با پزشکزاد نویسنده کتاب «دایی جان ناپلئون» داشت و زمانی که قرار شد این فیلم را بسازد اصرار کرد که خود پزشکزاد نقش اسدالله میرزا را بازی کند، چون ویژگیهای این نقش را داشت، اما بعد بهطور اتفاقی «عبدالحسین نقشینه» را دید و از آنجا که او را نمیشناخت، برادرش را فرستاد تا او را دنبال کند و بعد برای این نقش از او دعوت کرد. زمانی که مشغول انجام تحقیقات کارهایی برای ساخت فیلم فرش ایران بود، ایرج گرگین از تلویزیون تماس گرفت و گفت تصویب کردهاند که فیلم «دایی جان ناپلئون» را از روی کتابی که پزشکزاد نوشته، من بسازم درحالیکه تقوایی از چاپ داستان «دایی جان ناپلئون» در مجله فردوسی بهصورت پاورقی، اصلاً خبر نداشت.
16- تقوایی برای نوشتن فیلمنامه از پزشک زاد دعوت کرد تا با هم همکاری کنند و خواست هر آنچه را حذف کرده یا نتوانسته بنویسد، به او بگوید، اما در هیچ موردی با او به توافق نرسید و پزشکزاد هم خواست خود تقوایی فیلمنامه را بنویسد. بااینحال بهترین آدرس را از شخصیتهای داستان به او داد.
17- ایرج پزشکزاد در بخشی از مقدمهای چاپ افغانستان این کتاب، خطاب به خوانندگان افغانستانی چنین مینویسد: «بهرغم اشتیاق، من بخت دیدار افغانستان را پیدا نکردهام و اکنون شادمانم که اگر خودم به این سعادت نرسیدهام، میتوانم به همت نشر زریاب با اغتنام موقعیت، داییجانم را روانه افغانستان کنم تا برخاک هر کوی و برزن این سرزمین ادبخیز و ادبپرور -که روزگاری گذرگه گرانمایگانی چون رودکی و فردوسی و عنصری و سنایی و ابوریحان و ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر از افتخارات فرهنگ و ادب فارسی بوده- به جانشینی من، بوسه بزند.»
ارسال نظر