به بهانه شایعه خودکشی مرتضی کلانتریان
خودکشی، رسانه و مسئولیت اجتماعی
«افسردگی» به عنوان یک بیماری جدی و مانند هر بیماری دیگری نیازمند درمان و توجه است. اصحاب رسانه و متولیان امر به عنوان افراد تاثیرگذار در سلامت روانی جامعه عموما خود نیازمند آموزشهای مفاهیم مرتبط با بهداشت روانیاند.
هادی حقانی - سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: پخش شایعه خودکشی مرتضی کلانتریان مترجم نامآشنا که به جهت ترجمههای درخشانش مورد احترام جامعه کتابخوان کشور بوده بهت و حیرت زیادی برانگیخت. این شایعه هرچند بعدا از سوی فرزند وی تکذیب شد اما به بحثهایی جدی در مورد بهداشت روانی جامعه و نقش رسانهها در آن دامن زده است.
در مورد حق فرد برای تصمیمگیری ادامه یا قطع حیات بحثهای تاریخی زیادی وجود دارد اما آن چه در این میان در کشور ما مغفول مانده مسئولیت اجتماعی متولیان امر رسانه و سیاستگذاران فرهنگی است. به عنوان یک نمونه به نحوه تنظیم خبر درگذشت پرویز کلانتریان در یکی از مهمترین رسانههای خبری کشور توجه کنید:
«فرزند کلانتریان خبر درگذشت وی را صبح امروز (یکشنبه) در سن ۸۷ سالگی تایید کرد. به گفته نزدیکانش وی بیماری خاصی نداشت؛ اما در روزهای اخیر به شدت ضعیف شده بود و این مساله او را رنج میداد. گفته میشود این نویسنده و مترجم، در روزهای اخیر به قدری ضعیف شده بود که نمیتوانست حتی پشت میز کار بنشیند و ترجمه کند. به احتمال زیاد، همین باعث شده است کلانتریان به زندگی خود پایان دهد.» ایرنا، 12 خرداد.
نکتهای که در خلال این خبر و سایر واکنشها به چشم میآید و تامل جدی اصحاب فرهنگ و رسانه را میطلبد بازنگری مفهوم «افسردگی» به عنوان یک بیماری جدی است که مانند هر بیماری دیگری نیازمند درمان و توجه است. اصحاب رسانه و متولیان امر به عنوان افراد تاثیرگذار در سلامت روانی جامعه عموما خود نیازمند آموزشهای مفاهیم مرتبط با بهداشت روانیاند. در روانپزشکی امروز هر گونه تمایل ذهنی به خودکشی جزء نشانههای اختلال افسردگی طبقهبندی میشود و بسرعت نیازمند مداخله پزشکی است. در کشورهایی که افسردگی یک بیماری و نه عوارض نوعی نگاه شخصی به زندگی پذیرفته شده این موضوع دائما در رسانهها تبلیغ میشود: « اگر به خودکشی فکر میکنید لازم است از متخصصین امر کمک بگیرید.» برای این امر خط تلفنی ویژهای در نظر گرفته شده که افراد درگیر با افکار خودکشی میتوانند در هر ساعت از شبانهروز با آن تماس بگیرند و از کمکهای تخصصی برخوردار شوند. در ایران نیز چنین شمارهای وجود دارد اما کمتر کسی از آن مطلع است. دلیل آن بیتوجهی جدی همگان از مردم عادی تا متولیان امر رسانه و مسئولین است. افسردگی با غم و رنج احتنابناپذیر ناشی از مشکلات فراگیر اقتصادی، شخصی و اجتماعی اشتباه گرفته میشود و حتی ممکن است در مواردی ناخواسته به عنوان نشانهای از عمق و تیزبینی تحسین و تایید شود.
کاش به این بهانه حرکتی جمعی در کشورمان آغاز شود که در آن تعارف را کنار بگذاریم. همه مسئولانه دست به دست هم دهند تا با استفاده از تمام ابزارها و تریبونها این پیام به همگان رسانده شود: «در هر جا و هر لحظه اگر به خودکشی فکر میکنید پیش از هر تصمیمی با شماره 123 اورژانس اجتماعی تماس بگیرید، درباره آن صحبت کنید و کمک بگیرید. ».
«اقدام به خودکشی» بحرانی است که با افسردگی متولد میشود اما در سکوت، پردهپوشی و ناآگاهی است که فرصت مییابد مانند یک بیماری مسری در جامعه گسترش پیدا کند و مقابله با آن نیز مانند هر بحران و آسیب اجتماعی دیگری در گرو آگاهیبخشی و فرهنگسازی مستمر است.
ارسال نظر