معرفی کتاب:
نشر ثالث در تازهترین کارش به نقاش مکزیکی پرداخت/ تب تند «فریدا» با ترجمه «فروغ پوریاوری»
نشر ثالث در تازهترین اثری که منتشر کرده، به «فریدا» نقاش مکزیکی پرداخته است.
نازنینزهرا محمدی- سرویس فرهنگی مستقل آنلاین: نشر ثالث در تازهترین و یکی از کاملترین اثری که به تازگی منتشر کرده، به زندگی شخصی و هنری نقاش مکزیکی پرداخته است. فریدا کتابی نوشته هایدان هرار است. هرار این کتاب را در سال 1982 چاپ کرد و شاید آنزمان هیچوقت فکر نمیکرد که از کتاباش فیلم هم ساخته شود.
فریدا کالو نقاش مکزیکی و یکی از زنان نامدار تاریخ هنر معاصر است. او بهویژه بهخاطر خودنگارههای هنرمندانهاش، مشهور است.
فریدا از پدری آلمانیتبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک) در خانهای که اکنون موز فریدا است موسوم به «خانه آبی» به دنیا آمد. پدر فریدا از هنرمندان عکاس مشهور مکزیک بود که پرترههای زیادی از کودکی فریدا گرفتهاست. سلفپرترههایی که فریدا از خود میکشید در واقع به نوعی تداوم عکسهای پدر است.
در هجده سالگی دانشجوی رشته پزشکی بود به علت تصادف شدیدی که داشت، نامزدش او را رها کرد و فریدا نیز با رها کردن رشته پزشکی، به هنر نقاشی برای رفع حالات درونیش رو آورد و این آغازی شد برای ورود او به دنیای نقاشی. نقاش خودساختهای که قلم را پس از تـصادف مرگبارش در هجده سالگی به دست گرفت و بر بوم کشید، زمـانی کـه سـه دندهاش شکسته بود. در آثار اولیهاش نشانی از درد نیست، اما چندی بعد درد و رنج یکی از مضامین آثارش میشود.
با سررشتهای که از علم پزشکی داشت، بعضی نقاشیهایش با دقت بسیار در کالبدشناسی بدن انسان کشیده شدهاند. در اغلب آثار فریدا رنج و صدمه متوجه بخش از گردن به پایینِ جسماش است که میتواند اشاره به آن تصادف سرنوشتساز جوانیاش داشته باشد.
در مرکز اکثر آثار فریدا، خود او را میبینیم که با تکنیکی استوار در ایجاد خطوط و نهادنِ رنگهایی که گویی کاملاً مطمئن بر جای خود نشستهاند و با چشمانی هشیار و لبهایی که انگار بدون هیچ درزی برهم نهاده شده و در سکوت ترسیم شدهاند، به مخاطب زل زدهاست.
مترجم کتاب فریدا، فروغ پرویاوری از جمله مترجمانی است که با ترجمه آثاری از نویسندگان اروپای شرقی، سهم بسزایی در شناساندن آثار نویسندگان بزرگ این منطقه در زبان فارسی داشته است. مثلا در کتاب «بعد از انقلاب» که یکی از بهترین ترجمههای اوست، آثاری از نویسندگانی همچون ایوان کلیما، میلان کوندرا، نادین گوردیمر، ریشارد کاپوشینسکی و… گردآوری شدهاند.
نشر ثالت در اولین روز از چاپ این کتاب در کمتر از سه ساعت پنج جلد از فریدا را فروخت. و پیشبینی میشود که این کتاب با مبلغ 110000 هزارتومان، در تیراژ 1100 نسخه جزو پروفشهای آبانماه آنها باشد.
متن زیر خلاصهای از مقدمه کتاب فریدا است.
پیشگفتار« فریدا»
(( فریدا کالو سال 1953 یکسال قبل از مرگ، اولین نمایشگاه بزرگ از آثار نقاشی خود را در زادگاهاش مکزیک در حالی برگزار کرد که لباس مکزیکی محبوبش را پوشیده بود و از آمبولانس با برانکارد به تخت رواناش انتقال داده شد و این آخرین حضور او در جمع بود.
این جشن گوشهای از زندگی حرفهای این زن استثنایی بود که او را به اوج رساند. کالو نماد یک نقاش و انسان بود و گواه آن شجاعت و شوق تزلزلناپذیر او در مواجه با درد جسمی، پافشاری بر صراحت و ایجاد شگفتی بود. عشق عجیب غریب فریدا در خلق صحنههای تماشایی نقابی بود در محافظت از شان و زندگی خصوصیاش.
او هنرش را با موضوع شورانگیزی آغاز کرد. زنی زیبا با بود با عیوبی که بر جذابیتش میافزود. چهره ساده، با ابروان یهم پیوسته و سایه سیبل که بالای لبش جا خوش کرده بود او را متفاوت نسبت به بقیه نشان میداد.
هوش و شوخطبعی فریدا و صراحت در کلامش برای همه نزدیکانش محرض بود. فریدا در زبان انگلیسی به روانی صحبت میکرد و مینوشت. کالو لباسهای پرزرق و برق مکزیکی را به لباسهای مارکدار ترجیح میداد.
او سومین همسر دیهگو ریورا (بزرگترین نقاش دنیا) شد و عجب زوجی شدند. فریدا ریز نقش و بیرحم و ریوار را عظیم الجثه و عجیبوغریب. فریدا باهوش و جذاب بود و معشوقهای زیادی داشت، چیزی که ریورا به آن اهمیت نمیداد اما به روابط او با مردها سختگیرانه برخورد میکرد.
حادثه تصادف در هجده سالگی فریدا باعث شد او با چند سقط جنین و سه کورتاژ از داشتن فرزند محروم شود که این موضوع بعدها در آثارش به وضوح دیده میشد.
کالو میگفت: «من واقعیت خود را نقاشی میکنم. فقط همین را میدانم که نقاشی میکنم زیرا محتاج نقاشیام، و همیشه هرچه در ذهنم میگذرد، بیهیچ فکر و ملاحظه دیگری بر بوم میکشم.» و همین حرف او گواه است که آثار او از بدیعترین و شورانگیزترین تصاویر در قرن بیستم باشد. فریدا با نقاشی از خود در حال خونریزی، گریستن و شکستن، ماهیت درد خود را به هنری صریح و درخورد توجه با شوخطبعی و خیالپردازی بدل کرده است.
آثار این نقاش کوچک بودند، حدود سی سانتیمتر که این عادی نبود. این مقیاس درخور سوژه او بود. تصاویر ذهنی را که میزان میکرد و از طریق فن بدیع واقعگرایی قانع کننده باعث شد تا آثارش موردپسند سوررئالیستهای نکتهسنجی قرار بگیرد.
با این حال ترفند کوچکی آثار فریدا جواب داد و این باعث شد تا مخاطب برای تماشای نقاشی که کوچک بود نزدیکتر برود و با دقت بیشتری به اثر و جزئیاتش نگاه کند؛ تا در آن متوجه لحظات گوناگون و اندوهباری زندگی فریدا شود.
سالها بعد در 1978 گالریا دولارازا نمایشگاه بزرگداشت آثار فریدا کالو را به همراه نمایش آثار 50 هنرمند دیگر برگزار کرد. فریدا در آن نمایشگاه بهصورت قهرمان سیاسی و انقلابی، زنی زجرکشیده، همسری عذاب دیده، زنی بیفرزند نشان داده شد. بسیاری او را زنی بهستوه آمده از مرگ اما گستاخ در برابر او میدیدند. از آن زمان تماشاگران فریدا افزایش پیدا کرد. آثار او به آلمان و آمریکا سفر کرد. در آثار کالو ماهیت به شدت شخصی و زنانه نگارهها و استقلال فکری او به چشم میخورد.
او در زمنیه هنری نه با همسرش ریورا رقابت کرد و نه سر تسلیم در برابر او فرو آورد. ریورا در نامهای به پیکاسو درباره فریدا گفته است: «نه دُرن، نه من و نه شما، هیچکداممان نمیتوانیم سری مانند سرهای فریدا کالو بکشیم.»))
ارسال نظر