مهدی مطهرنیا در گفتگو با مستقل از مذاکرات ایران و غرب میگوید:
برجام پایان یافته است
مطهرنیا میگوید: برجام پایان یافته است اما نام برجام به واسطهی وجود یک تاریخچهی معنادار باقیست. اگر منظور از برجام توافق هستهای ۲۰۱۵ است این توافق پایان یافته است.
برجام پایان یافته است
سرویس سیاسی
شواهد نشان میدهد مذاکرات دوحه در ابهام کامل به پایان رسیده است و سفر اخیر باقری کنی به مسکو و عمان گویای گشودن فصل جدیدی در مذاکرات است.
از سوی دیگر وضعیت بغرنج اروپا و آمریکا در زمینه انرژی پس از جنگ اوکراین باعث شده شرایط سخت جهان غرب ارتباطات آنها با برخی کشورهای تحریمی گذشته از جمله ونزوئلا و عراق را تغییر دهد و شاید با فرارسیدن زمستان و بحرانیتر شدن وضعیت انرژی اروپاییها در مقابل ایران تا حدودی کوتاه بیایند، اما هنوز نشانه دقیقی از این گشایش دیده نمیشود و همان روند فرسایشی در مذاکرات ادامه دارد.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با مهدی مطهرنیا کارشناس روابط بین الملل، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
برخی اخبار غیررسمی گویای تغییر مکان مذاکرات به عمان است؛ بنظر شما این تغییر مکانها از چه جهت است و چه تاثیری بر روند مذاکرات میگذارد؟
با توجه به آنچه که در موضعگیری ایالت متحد آمریکا و تهران میتوان دید اکنون تلاش میشود که جسد مذاکرات در مراسم ترحیمی گستردهتر به نمایش گذاشته شود. آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با ایران کنونی به مذاکراتی دست یابند که به نتیجه پایانی حتی در ارتباط با پرونده هستهای دست یابند. از این رو در یک حرکت معنادار و هدفمند زمینههایی را ایجاد میکنند که با گردش مذاکرات در مکانهای گوناگون نشان دهندهی تلاش بیپایان در جهت حفظ دیپلماسی باشد. البته که ایران آن را برنمیتابد و با موضعگیری خود در جایگاه ضعف یا مقاومت در برابر ایالات متحد آمریکا، زمینههای ایجاد فشار بیشتر یا توجیه و تفسیر فشار برای افکار عمومی را فراهم میسازد.
زمانیکه مذاکرات از وین به قطر و از قطر به عمان و شاید بعد هم به مسکو تغییر مکان دهند چه چیزی را در ذهن متبادر میکند؟ اینکه با وجود تمام تلاشها برای دستیابی به نتیجه از سوی آمریکا با تبلیغات وسیع نسبت به درخواستهای فرابجامی ایران، این ایران است که علیرغم تمایل ظاهری به عدم فرسایشی شدن مذاکرات به فرسایشی شدن مذاکرات کمک میکند، زیرا ایران پس از پذیرش برجام شروطی را برای عملیاتی شدن برجام مطرح کرد و هیچگاه بطور رسمی نظام حکومتی در تهران همه شروط آن را نپذیرفت و به این ترتیب برجام تنها محدود به مسئلهی هستهای (و نه برنامه جامع اقدام مشترک در همه زمینهها) شد.
اکنون نیز به باور آمریکاییها ایران در پی تعریف محدود از برجام به پرونده هستهای و دریافت امتیازات فراهستهای در چارچوب پذیرش برجام مورد توجه رسانهای قرار دارد و به این ترتیب باید گفت که زمینهسازی در ارتباط با ایجاد فشار بیشتر و احیانا اعلام پایان برجام و ورود به فاز دیگر یعنی برخورد با تهران در این مسیر فراهم میآید.
بنظر شما چرا هیچگونه جزئیاتی از مذاکرات منتشر نمیشود وحتی مباحث قطر نیز هنوز در ابهام است؟
به دلیل اینکه مذاکره انجام نمیشود بلکه اعلام مواضع دو محوریت اصلی مقاوم در مذاکره تکرار میشود.
آمریکا و ایران دو هسته مقاوم در مذاکرات هستهای هستند آمریکا به دنبال اهداف تعریف شده خود است و از مواضع خود عقبنشینی نمیکند، خود را در جایگاه قدرتمندی مییابد محاصره منطقهای تهران را کامل کرده است و ائتلاف عربی- عبری در حال گسترش به یک ائتلاف بین المللی علیه تهران است. اقتصاد ایران در وضعیت بسیار نابسامان و مسائل سیاسی در ایران بسیار لغزنده است. از طرفی تهران خود را در موضع قویتر میداند، یک جامعه با حکومتی یک دست، با محوریت رئیسی شکل گرفته است که بتشکن است و میخواهد بت آمریکا را زمین بزند و این دو عنصر مقاوم در برابر هم به هیچ وجه از مواضع خویش کوتاه نمیآیند.
لذا مذاکرهای انجام نمیشود بلکه اعلام مواضع و چیرگی بر اعلام دیدگاهها برای انجام مذاکره معطوف به رسیدن به برد_ برد مطرح است. لذا صحنهی مذاکره صحنه برد_ برد است اما صحنه اعلام مواضع آورده برد و باخت است، و اکنون صحنه مذاکره به صحنه اعلام مواضع تبدیل شده است.
بنظر شما برجام پایان یافته است یا هنوز بر سر همان توافق سابق بحث و گفتگو جریان دارد؟
برجام پایان یافته است اما نام برجام به واسطهی وجود یک تاریخچهی معنادار باقیست. اگر منظور از برجام توافق هستهای ۲۰۱۵ است این توافق پایان یافته، اما اگر منظور از برجام تلاش برای انجام اقدام مشترک برای حل مسائل سیاسی است حتی در زمان جنگ نظامی هم از آن سخن به میان خواهد آمد. از این منظر واژگان را باید در متن دید و از نظر نشانهشناسی برجام به عنوان واژه یک توافق در سال ۲۰۱۵ مرده است. اما برجام به عنوان یک نشانگان تاریخی برای ادامه تلاش در جهت استفاده از دیپلماسی برای گریز از منازعهای خشن ادامه پیدا میکند.
این در عرصه ادبیات سیاسی امر متناقضی نیست بلکه یک امر پذیرفته شده تلقی میشود و باید از منظر سیاسی به آن نگریست.
با توجه به جنگ اخیر اوکراین و فشار بازار انرژی بر اروپا و آمریکا آیا این امکان وجود دارد که غربیها برای تامین انرژی تا حدودی از مواضع خود در مذاکرات کوتاه بیایند و از ایران به عنوان یکی از جایگزینهای انرژی روسیه استفاده کنند؟
اکنون تمام تلاشهای سیاسی در کنار سفر بایدن برای ایجاد یک ائتلاف منطقهای و بین المللی در خاورمیانه به آنچه که من سناریوهای آینده ائتلاف عربی- عبری خواندم متوجه آن است که ایران را محاصره منطقهای کند و تمام ارتباطهای اقتصادی با تهران را محدود کند. یعنی محدودسازی همکاریهای بین المللی با تهران کامل شود و از این رو بر آن خواهند بود که جایگزینهای مناسبتری برای انرژی خود در زمستان به جای استفاده از انرژی تهران فراهم آورند. روسیه نیز میداند اگر ایران از منظر انرژی وارد معامله با غرب شود آرام آرام از نظر سیاسی تبعیت خود را از مسکو و همکاریهای استراتژیک خود را با روسیه کاهش خواهد داد. از این منظر چشمانداز روشنی برای استفاده از این ویژگی در وضعیت حاضر برای تهران فراهم نیست. اگرچه تلاش خواهد شد که گاه و بیگاه در تنگناها با نشان دادن چراغ سبز در این زمینه، یا مصادره کشتیهای نفتی ایران زمینههای بهرهبرداری از این مسئله را فراهم کنند به گونهای که ایران نفت را بفروشد اما نتواند پول آن را دریافت کند.
ارسال نظر