هدایت الله آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با مستقل:
دست اصلاحطلبان برای انتقاد بسته است
هدایت آقایی میگوید: همه میدانند که هر دولتی حتی اگر دولت خاتمی نیز امروز مجددا بیاید نمیتواند در مورد مسائل بین المللی و امنیتی و اقتصادی تصمیم گیری کند. چون دست رئیس جمهور نیست اما دست اصلاحطلبان برای عمیقتر کردن انتقادات بسته است و به نمادهای مشکلات اشاره میکنند.
دست اصلاحطلبان برای انتقاد بسته است
سرویس سیاسی
۹ سال پیش چنین روزهایی بود که جبهه اصلاحات از حاشیه بیرون آمد و با پیروزی حسن روحانی در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ بار دیگر به عرصه سیاسی کشور بازگشت.
اصلاحات که پس از وقایع ۱۳۸۸ از چرخه معادلات سیاسی کنار رفته بود، در آن ۴ سال فرصت تجدید قوا را پیدا کرد و در دوره اول روحانی با تغییر نسل به میدان آمد.
پیروزی لیستهای دوگانه امید در ۹۴ و ۹۶ انگیزه مضاعفی به این جریان داد اما دیری نپایید که با وقایع دی ماه ۱۳۹۶ و موضعگیری دور از انتظار رهبران این جریان، افکار عمومی از اصلاحطلبی ناامید شد.
عملکرد ضعیف دولت مورد وثوق اصلاحطلبان و وعدههای بزرگی که به مردم داده شد در کنار فشار اقتصادی وحشتناک در ۴ سال دوم روحانی و سکوت اصلاحطلبان در برابر اتفاقات آبان ۹۸ به اعتقاد بسیاری مرگ اصلاحطلبی را رقم زد.
اکنون و در سال اول دولت سیدابراهیم رئیسی، پس از عملکرد ضعیف او بار دیگر اصلاحطلبان از خلوت خود بیرون آمدند و در جایگاه اپوزیسیون به انتقاد از دولت و مجلس انقلابی میپردازند.
انتشار نامه اصلاحطلبان برای رئیسی سوالاتی را ایجاد کرد و جهت واکاوی نقش اصلاحطلبان در وضعیت کنونی کشور و آینده این جریان با هدایت الله آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس گفتگو کردیم که به حضورتان عرضه میشود:
نامه جبهه اصلاحات ایران مبنی بر پیشنهادات به دولت برای حل مشکلات در چه فضایی و با چه تحلیلی نوشته شد؟
بحث تهیه این بیانیه از قبل مطرح بود، در وضعیتی که مردم تحت فشارهای اقتصادی و روانی هستند عناصر حزبی و تشکیلاتی و حتی اشخاص مختلف به این بحث پاسخ دادند که بالاخره اصلاح طلبان سکوتشان آیا به معنای رضایت از این قضیه و وضعیت موجود است یا راهکار ندارند؟ بالاخره باید حرفشان را بزنند و شرایط را بررسی کنند و اگر میتوانند کمکی بکنند و در مجموع پیشنهادات را مطرح کنند.
این بحث از قبل مطرح بود و محصول شرایط ناگهانی امروز نیست اما مکانیسم آن اینطور نبود که احزاب نظر دهند و در نهایت جمع بندی شود. در این موارد یک پیش نویسی آماده میشود و جبهه اصلاحات هم تصویب و منتشر میکند.
نویسندگان این بیانیه چه کسانی بودند؟
افراد مختلفی هستند و هر دفعه برای یک بیانیه میآیند. البته من مجاز نیستم نام اشخاص را بیاورم اما مکانیسم آن همین است و اطلاعیههای قبلی نیز به همین شکل تنظیم میشد. بیانیه جدید نیز ناگهانی نبود و مورد درخواست افراد مختلف در جبهه اصلاحات بود.
این پیشنهادات تا چه حد فنی و کارشناسی شده و تا چه حد سیاسی و هدفدار بود؟
این بیانیه قبل از هر چیز پاسخ به این نیاز بود که تحرکی از سوی اصلاحطلبان ایجاد گردد، ضمن اینکه بسیاری از مسائلی که مطرح شده بود موضوعاتی است که مورد سوال همه است.
به هر حال اصل قضیه این است که جبهه اصلاحات باید به مطالبات جامعه پاسخ دهند. در شرایط فعلی این مسئله فوق العاده مهم است زیرا ما در معرض مذاکرات هستیم و موضعگیریها باید به این سمت باشد. یک جبهه سیاسی باید فراتر از بیانیه عمل کند و این انتقاد به اصلاحطلبان وجود دارد که دیر دست به کار میشوند و با عمق کمی کار میکنند.
چرا اصلاح طلبان در دو سال آخر دولت روحانی که دولت قابلیت نقد بیشتری داشت درباره مشکلاتی که امروز به آن اشاره میکنند صحبت نکردند؟
در دولت آقای روحانی به طور پراکنده این مسائل گفته میشد یعنی احزاب و گروهها بصورت انفرادی این کارها را انجام میدادند. جبهه اصلاحات نیز در اواخر دولت آقای روحانی به شکل کار تشکیلاتی ایجاد شد و شورای هماهنگی در دو سال آخر فعال شد هر چند در گذشته نیز مرکزیتهایی به شکل مختلف وجود داشت که آقای لاری و عارف مسئول آن بودند. اما به شکل تشکیلاتیتر در سالهای آخر دولت روحانی ایجاد شد. اما این انتقاد وارد است که اصلاحطلبان باید مشکلات روحانی را در زمان او بیان میکردند.
گاهی کوتاه آمدنهای دولت در برابر اقتدارگراها محسوس بود که جبهه اصلاحات میتوانست با آن برخورد کند و امروز هم میبینیم که چه وضعیتی است و اقتدارگراها در پشت پرده چقدر روی دستگاه اجرایی تاثیر میگذارند. این انتقاد بطور کلی به اصلاحطلبان وارد است ولی دلیل اصلی بحث علاقه اصلاحطلبان به دولت روحانی بود که خودشان آن را به وجود آوردند و طبیعتا هیچکسی نمیگویند مال من بد است. جبهه اصلاحات هم که ایدهال و آرمانی نیست و میتواند تحت تاثیر این مشکل قرار بگیرد از نظر تئوری این انتقاد وارد است اما در عمل شاید هر جبههای این مشکل را داشته باشد.
اصلاحطلبان روحانی را اصلاحطلب نمیدانند و عملکرد او را از گردن خود باز میکنند از سوی دیگر رئیسی را نیز رئیس جمهور حداقلی تحلیل میکنند و به تمام عملکردهای او نقد دارند؛ با این وجود ایدهآل اصلاحطلبان و راهکار آنها برای حل بحرانهای فعلی چیست؟
متاسفانه باید بگوییم در ادبیات سیاسی ما حرف زدنها نیز عوض شده است.
مثلا فرض کنید اگر بخواهیم امروز به نهادهای اصولی انتقاد وارد کنیم، به شخصیتهای حامی آن حمله میکنیم. امروز متاسفانه اشکالات ساختاری در حاکمیت وجود دارد ولی جرئت بیان آن خیلی کم شده است.
اشکال این نوع برخوردها نیز در این نکته نهفته است یعنی اصلاحطلبان اگر به دولت روحانی و رئیسی انتقاد میکنند در واقع همه میدانند که هر دولتی حتی اگر دولت خاتمی نیز امروز مجددا بیاید نمیتواند در مورد مسائل بین المللی و امنیتی و اقتصادی تصمیم گیری کند. چون دست رئیس جمهور نیست اما دست اصلاحطلبان برای عمیقتر کردن انتقادات بسته است و به نمادهای مشکلات اشاره میکنند.
یکسال و نیم تا انتخابات مجلس فاصله است؛ اصلاحطلبان برای این رویداد مهم چه برنامهای دارند؟ آیا انتخابات را رها کردهاند یا هنوز به کرسیهای مجلس فکر میکنند؟
در این قضیه اختلاف نظر بین اصلاحطلبان است. البته قبلا هم بوده اما وضعیت به این سمت میرود که اعتقاد بر این است که اگر قرار باشد در هر انتخابات بخواهیم از فیلترهای شورای نگهبان رد شویم و با تفسیرهای شخصی افراد تایید یا رد شوند اساسا نباید در انتخابات شرکت کرد.
مگر اینکه اتفاقی ایجاد شود که امید شکل بگیرد وگرنه اینکه ما به هر شکل در انتخابات شرکت کنیم و لایههای سوم و چهارم و پنجم نیروهای اصلاحطلب بخواهند به مجلس بروند دور از عقل است و توصیه نمیشود.
این موضوعی است که اصلاحطلبان بیشتر به آن گرایش دارند اینکه به هر قیمت بخواهند وارد انتخابات شوند بنظر نمیرسد طرفداری داشته باشد. چارچوب شرکت اصلاحطلبان در انتخابات به همین شکل خواهد بود.
ارسال نظر