نمی‌توان ناکامی‌ها را به دولت نئولیبرال و سازشکار نسبت داد

مطهرنیا می‌گوید: در دولت‌هایی مانند دولت روحانی به انتخاب نادرست مردم اشاره می‌شد و ناکامی‌ها به دولت نئولیبرال و سازشکاری نسبت داده می‌شد که نمی‌توانست موضوعات را حل کند و همه مشکلات به برجام ختم می‌شد. امروز دیگر این رویکرد خریداری ندارد و توان منتصب کردن ناکامی‌ها به دولت به معنای قوه مجریه کاملا مسدود شده است.

نمی‌توان ناکامی‌ها را به دولت نئولیبرال و سازشکار نسبت داد

نمی‌توان ناکامی‌ها را به دولت نئولیبرال و سازشکار نسبت داد

 سرویس سیاسی

 

تضادهای موجود در نظرات تصمیم گیرندگان سیاست خارجی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام بالاخره بروز و ظهور جدی خود را نشان داد و خبر تنش لفظی میان سعید جلیلی به عنوان حامی مقاومت و عدم پذیرش برجام در مقابل علی لاریجانی به عنوان یک چهره اعتدال‌گرای طرفدار برجام نشانگر این تضاد عمیق است.حالا باید دید در روندهای پیش رو ایران چه تصمیمی در قبال قطعنامه شورای حکام و سپس شورای امنیت خواهد گرفت.

به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با مهدی مطهرنیا استاد روابط بین الملل و تحلیلگر سیاسی که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

 

در جلسه اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره موضع نظام نسبت به مذاکرات، طبق شنیده‌ها سعید جلیلی و علی لاریجانی بحث و تقابلی داشته‌اند. چرا این تضادها در درون حاکمیت، نسبت به مذاکرات آن هم در این زمان که دولت و مجلس یکدست شده‌اند، همچنان وجود دارد و حتی افزایش یافته است؟

آیا ما با یک تضاد گفتمانی در این زمینه مواجهیم؟

 

برجام اکنون به یکی از لبه‌های مهم تمایز میان گفتمان‌های موجود در ایران و در سطح نخبگان حاکم تبدیل شده است، به بیان دیگر برجام بیش از اینکه یک مسئله سیاست خارجی ایران محسوب شود اکنون یک ماهیت و درون‌مایه داخلی پیدا کرده است.

گفتمان‌های رقیب قدرت حاکم در ساختار حکومت یعنی اصلاح‌طلبان از متن به حاشیه رانده شده‌اند.

اعتدالیون تضعیف شده و اکنون قدرت حاکم در درون خود با یک مقوله‌ای از مفاهیم موجود در سیاست خارجی رو به روست که پیامدهای داخلی شدیدی دارد.

چرا که در سال ۱۴۰۰ جامعه‌ی حاکمیتی تشکیل شده است و دولت یکدست است و حکومت نمی‌تواند در قالب اپوزیسیون قوه مجریه مستقر در تهران وارد شود و ناکامی‌های موجود را به قوه مجریه‌ی منتخب مردم منصوب کند.

در دولت‌هایی مانند دولت روحانی به انتخاب نادرست مردم اشاره می‌شد و ناکامی‌ها به دولت نئولیبرال و سازشکاری نسبت داده می‌شد که نمی‌توانست موضوعات را حل کند و همه مشکلات به برجام ختم می‌شد.

امروز دیگر این رویکرد خریداری ندارد و توان منتصب کردن ناکامی‌ها به دولت به معنای قوه مجریه کاملا مسدود شده است. نهادهای فراقوه مجریه نمی‌توانند در شکل اپوزیسیون دولت خود را در کنار بخش ناراضی ملت نشان دهند و از این جهت از برجام هرچه می‌گذرد به یک مقوله داخلی بیشتر نزدیک می‌شود. گفتمان برتر در نظام جمهوری اسلامی گفتمان حق و باطل است گفتمانی است که ایران را نه به عنوان ایران بلکه به عنوان مرکزیت امت اسلامی در جایگاه حق می‌داند و همگی را باطل می‌شمارد و حمایت از حق بدون در نظر داشتن استلزامات در دستور کار قرار می‌دهد، اینکه ایران در چه وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است و جامعه تحت فشار ناکامی‌های اقتصادی و معیشتی در چه وضعیتی به سر می‌برد، آیا ابزار و لوازم لازم برای اداره امور کشور در این وضعیت در جهت حمایت از حق و حقیقت وجود دارد یا نه اهمیت ندارد. آنچه اهمیت دارد تکیه بر یک حقیقت و حقی است که باید از آن حمایت کرد و بقیه امور را به آن حق و حقیقت برای حل مسائل سپرد و در اینجا آنچه قطعی می‌شود خروج از برجام است به دلیل اینکه اکنون ماندن در برجام و ان.پی.تی به معنی شکست تهران حق گو در برابر آمریکای ناحقی است که فشار را بر ایران افزایش داده است، و حرکت‌هایی مانند ترور سردار سلیمانی و فخری زاده و دیگر مسائل را پی گرفته است.

 

از این جهت اکنون هرگونه عقب‌نشینی از مواضع انقلابی در دولت یکدست شده، و دستیابی به کمتر از آنچه که حداقل برجام فراهم کرده بود، ترک ایدئولوژیک و گفتمانی در گفتمان حق و باطل است و حقیقت گویی منادیان این گفتمان را با چالش جدی رو به رو می‌کند، به گونه‌ای که خود نیز دیگر نمی‌تواند آنچه از قبل بیان کرده است برای خویشتن خویش فراهم کند. لذا گفتمان قالب اکنون درون گفتمان عملگرا و مصلحت اندیش خود اصولگرایان یا نگرش انقلابی را نیز درحال به چالش کشیدن است و هر لحظه که می‌گذرد دایره این گفتمان انقلابی را در درون خود به چند لایه تقسیم می‌کند، بر اساس اهمیت پرونده برجام در این مسیر، در درون این لایه بندی به ضعف گفتمان انقلابی در درون تشکیلات خود می‌انجامد.

 از این منظر است که ما اکنون شاهد اخبار و گزاره‌های قابل راستی‌آزمایی در ارتباط با برجام در درون دایره‌ی تصمیم گیرندگان حکومتی هستیم که اکنون با قوه مجریه‌ای با ریاست رئیس جمهور رئیسی یک جامعه حاکمیتی- حکومتی را تشکیل داده‌اند که نمی‌توانند از این مقوله به واسطه‌ی وجود یک قوه مجریه ناهمسو بهره ببرند.

 

 در میان تضاد این نظرات بنظر شما کدامیک قادر خواهند بود در روند پیش رو یعنی در مقابله با قطعنامه شورای حکام، شورای امنیت و بطور کلی مذاکرات برجام نظرات خود را اعمال کنند؟ میان جلیلی و لاریجانی کدامیک برنده خواهند شد؟

 

آنچه که گفتمان برتر است گفتمان حق و باطل است. تصمیم‌گیری نهایی نه در دست جلیلی نه لاریجانی نه هیچکس دیگر نخواهد بود. تصمیم گیرنده نهایی رهبری نظام جمهوری اسلامی است، رهبری در شروط مذاکرات برداشتن همه تحریم‌ها، راستی آزمایی تحریم‌ها، گرفتن ضمانت از نظام بین الملل و مجموعه ۱+۵ برای عدم خروج آمریکا از برجام و سپس مقوله‌ی عدم فرسایشی شدن مذاکرات را توصیه کردند. اما هیچکدام از این‌ها تا الان بدست نیامده است.

مزید بر آن قبل از این بیانات و صدور مجوز مذاکره در دور هشتم وین، رهبری نظام جمهوری اسلامی نه مذاکره نه جنگ را پارادایم نظام جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با پرونده هسته‌ای دانسته‌اند. قبل و بعد از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ رهبری نظام جمهوری اسلامی شروطی را برای پذیرش همان برجام در آن زمان معین کرده بود که همه این‌ها در زمانی اهمیت پیدا می‌کند که یادمان باشد با اعلام پاره کردن برجام توسط ترامپ، ایران اعلام کرد برجام را آتش می‌زند ولی با وجود این همه تنش پس از خروج آمریکا از برجام، از جمله ترور سردار سلیمانی و وقایع دیگر در این زمینه ایران هنوز در برجام مانده است.

اکنون آیا این گفتمان می‌تواند به سهولت برجامی را که آنگونه در حدود ۶ سال گذشته با آن‌ها برخورد کرده است بدون دستاوردی هم‌وزن با برجام مورد پذیرش قرار دهد؟

این چالش جدی در برابر گفتمان قالب و شیوه‌ی موجود در سیاست وجود دارد مزید بر آن این گفتمان به نتیجه نمی‌اندیشد به رسالت و تکلیف خود در برابر فشارهای بین‌المللی با مرکزیت آمریکا خود را متعهد می‌داند.

لذا امروز یک آوردگاه بسیار مهم در آزمایش این گفتمان پس از انقلاب اسلامی رو در روی گفتمان انقلابی است. در گفتمان حق و باطل، حق به تکلیف خود عمل می‌کند نه آنچه که آن را نتیجه می‌داند بنابراین وضعیت کنونی در مسیر تحولات و تغییرات ناشی از آن به موقعیتی رسیده است که این گفتمان خود را در آوردگاه یک آزمایش جدی قرار داده است و عبور از آن می‌تواند تنگنایی بسیار سخت و با نتایجی مهم برای آینده این گفتمان تلقی شود.

 

 در صورت قبول نظرات اعتدالی نظیر دیدگاه‌های علی لاریجانی در موضع ایران نسبت به مذاکرات آیا احتمال گشایشی در این صحنه وجود دارد؟

 

نشانگان موجود از این معنا خبر می‌دهد که پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل بازمی‌گردد. ایران امیدوار است با رای منفی پکن و مسکو تحرکات وتو شود اما از منظر حقوقی این احتمال وجود دارد که با توجه به قطعنامه‌های قبلی و فرآیند پرونده هسته‌ای ایران، نیازی به رای‌گیری شورای امنیت در بازگشت تحریم‌ها علیه تهران وجود نداشته باشد. این خوش بینی نسبت به اینکه در شورای امنیت، چین و روسیه از ایران حمایت کنند جای بحث دارد.

وجود این دو مولفه و روند موجود نشانگر فشار بیشتر در آینده در راستای فشار و پای‌فشاری بر گفتمان انقلابی در مقابل فشارهای حداکثری موجود است. به این ترتیب باید بگوییم که در وضعیت سناریوی کیش و مات قرار دادن ایران که یا پشت میز مذاکره مطالب را بپذیرد یا ایستاده در برابر جامعه بین المللی مقاومت کند مدنظر است.

 

برخی معتقدند که دولت رئیسی و یا بخشی از تفکرات داخل در نظام مذاکره را صحنه آسانی برای رسیدن به نتیجه می‌دانستند و تصور می‌کردند با درآوردن فرمان مذاکرات از دست روحانی خودشان به راحتی به نتیجه می‌رسند؛ آیا دولت رئیسی و حامیان آن دچار ساده‌انگاری در برابر مذاکرات شده‌اند؟

 

اساسا این نوع تفکر در مذاکره به عنوان صحنه اعلام مواضع است. در تفکر انقلابی و گفتمان آن تمام مجامع و ارکان بین المللی فاقد مشروعیت و حقانیت هستند و حضور در این مجامع ناشی از استفاده از فرصت بین المللی برای اعلام مواضع انقلابی است. لذا در خاطرات مذاکره کنندگان غربی در رابطه با جلیلی به این موضوع برمی‌خوردیم که او بیش از اینکه مذاکره کند به اعلام مواضع می‌پردازد.

این یک رهیافت انقلابی در نگاه به سازمان‌های بین المللی و واژگانی مثل مذاکره است، مذاکره در این ادبیات یعنی فرصتی برای اعلام موضع در یک مجمع جهانی است که شنونده‌های بسیار دارد تا بتواند از گزاره‌های به حقِ گفتمان انقلابی از منظر مذاکره کننده دست یابد و لذا اگر صحنه را اینگونه ببینیم کار از یک ارزیابی و یک نگاه فرصت‌طلبانه به یک موضوع، گام‌هایی بالاتر قرار می‌گیرد. در سایه چنین گفتمانی دستیابی به موفقیت و جلب و جذب مومنان در صورت موفقیت امری قابل پیگیری است، اما آنچه در این نگرش از منظر گفتمانی وجود دارد به نتیجه وابسته نیست بلکه مشروط به انجام تکلیف است.

اگر خلوص و صداقت را از این گفتمان برداریم و استفاده ابزاری از این گفتمان را که در عمل نیز گاه و بیگاه و در دهه گذشته بیشتر از دهه‌های پیش مشاهده شده است را مدنظر قرار دهیم می‌توانیم بگوییم این تحلیل شما قابل اتکا بیشتر خواهد بود.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها