قاسم محبعلی کارشناس حوزه سیاست خارجی در گفتگو با مستقل:
به بازنده صحنهی روابط بینالملل تکیه نکنیم
محبعلی میگوید: به جای اینکه به طرف بازنده صحنه بین المللی تکیه کنیم، به تمام طرفین بپردازیم. روابط متوازن نسبت به منافع ملی خودمان داشته باشیم و از اختلافات بین قدرتهای بزرگ حداکثر استفاده را برای بهبود وضعیت و پیشبرد اهداف کشور ببریم.
به بازنده صحنهی روابط بینالملل تکیه نکنیم
سرویس سیاسی
نشستهای وین از ابتدای دولت رئیسی بالا و پایین بسیاری را پشت سر گذاشته است. سخنگوی وزارت خارجه زمانی از ۹۵ درصد توافق حرف میزد و باقیمانده موارد اختلافی را ۵ درصد میخواند. حالا ظاهرا ۵ درصدیها بر ۹۵ درصد غلبه کرده و مخالفان داخلی برجام هم دست بالا را دارند.
چیزی که در دولت روحانی پیشبینی نمیکردیم این مرحله از مذاکرات بود که؛ با سنگاندازی روسها و جنگ اوکراین و مخالفتهای کنگره و مجلس شورای اسلامی ۹۵ درصد از توافق تبدیل به مناقشه شود و ۵ درصد باقیمانده همچون تار مویی در کشمکش طرفین در خطر بیفتد.
حالا مسئولین ایرانی نوید توافق را میدهند و تصمیم سیاسی غرب را مانع نهایی شدن آن میدانند و آمریکاییها توافق نزدیک را رد میکنند و تحریمهای سپاه نیز هنوز باقی مانده است. در این صحنه آمریکا تحریمهای جدیدی را نیز علیه برخی شخصیتها و نهادهای ایرانی وضع کرده است که میتواند به سختتر شدن روند مذاکرات منجر شود.
اکنون مشخص شده هر چه از مذاکرات وین میگذرد تضادهای بیشتری هم درون نیروهای مجلس و دولت عیان میشود و این روند به نقطهای رسیده است که آتش زنندگان برجام هم با یکدیگر به تضاد در روش برخورده اند.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با قاسم محبعلی، دیپلمات بازنشسته و کارشناس روابط بینالملل که مشروح آن را میخوانیم:.
برخی از نمایندگان مجلس اعلام کردهاند که پیشنویس ارائه شده توسط باقری کنی را به علت فقدان تضمینها نمیپذیرند؛ بنظر شما آیا درون بدنه اصولگرایان در دولت و مجلس نسبت به مذاکرات تضادهایی به وجود آمده است؟
بنظر میرسد اختلافاتی در میان جریانی که الان دولت و مجلس را در اختیار دارد در چگونگی توافق به وجود آمده است.
شاید دوستانی که مسئول مذاکره در دولت جدید شدهاند اول گمان میکردند میتوانند دستاورد بیشتری از آنچه تیم روحانی و ظریف بدست آورد را کسب کنند، اما زمانیکه وارد مذاکرات شدند متوجه شدند که نه تنها چیز بیشتری بدست نمیآورند بلکه ناچارند امتیازات بیشتری به اروپا و آمریکا بدهند و حتی چین و روسیه نیز آمادگی ندارند چیز بیشتری از برجام ۲۰۱۵ به ایران بدهند.
لذا عملا فاصلهای میان تصوراتی که سیاست نامیده میشود با آنچه در عمل بدست میآید، در بین محافظهکاران ایجاد شد. برخی هنوز تصور میکنند از برجام ۲۰۱۵ امتیاز بیشتری بدست میآورند در حالیکه به این نکته توجه ندارند که آن دوره اوباما در آمریکا بر سر کار بود و آمادگی داشت به ایران امتیازات بیشتری بدهد و آمریکا سیاست نگاه به سمت شرق را دنبال میکرد.
اما الان آمریکا و اروپا چنین نیازی نمیبینند و بعد از تحولات اوکراین آنها عجلهای در توافق برجام ندارند و منتظر تحولات بعد از جنگ اوکراین خواهند بود. این شرایط باعث شده کسانیکه تصورشان امکان واقعی و اجرایی در صحنه بین المللی ندارد دچار تضاد شوند.
وزیر خارجه و معاون ایشان هم که قبلا تصورات سیاسی داشتهاند وقتی وارد اجرا و گفتگو شدند نظرشان به واقعیتها جلب شد و همین باعث شد اختلافاتی بین جریان اصولگرا به وجود بیاید که بین آنچه که سیاست و دستور العمل هست تضاد ایجاد شده است.
جلیلی و باقری کنی هم که تا دیروز رئیس و معاون یکدیگر بودند گویا در زمینه مذاکرات دچار اختلافاتی شدهاند؛ بنظر شما این اختلافات از چه جنس و ماهیتی است؟
بخشی از این اختلافات به منافعی برمیگردد که برخی از جریانات از تحریم میبرند و نگران شرایط بعد از تحریم هستند. برخی از جریانات هنوز گمان میکنند که روسیه در اوکراین به پیروزی میرسد و این یک فرصتی است که ایران امتیازات بیشتری بگیرد. برخی نیز گمان میکنند برنامه هستهای ایران باید به اهداف استراتژیک برسد و الان فرصت خوبیست که از برجام خارج شویم و به سمت اهداف استراتژیک که ایران را به قدرت هستهای تبدیل میکند حرکت کنیم.
واقعیتهایی که دولت و مسئولان با آن سر و کار دارند با ایدههای هر طیفی تفاوت دارد.
دولت با بودجه و پول و حقوق کارمندان و تورم و صادرات نفت و واردات سر و کار دارد، اما برخی از مسئولین با آرزوهایشان سر و کار دارند.
آقای باقری اگرچه قبلا معاون جلیلی بود اما الان که وارد عرصه اجرا شده است و آن را درک کرده است نمیتواند مثل جلیلی که هنوز در توهم فکر میکند حرکت کند، این اختلافات را اگر اختلاف دیدگاه ننامیم اختلاف فازیست که به وجود آمده است.
با این وجود چقدر احتمال دارد تیم جلیلی و جبهه پایداری بتوانند جلوی تحقق برجام را بگیرند؟
آقای جلیلی سعی میکند خود را نماینده یک جریان پشت پردهای معرفی کند که چند مسئله را تعقیب میکنند؛
اول اینکه از تحریمها سود میبرند.
دوم اینکه روی پیروزی روسیه شرط بدی کردهاند.
سوم دنبال اهداف استراتژیک هستهای هستند، جلیلی نیز خود را نماینده این تفکر میداند و آن جریان نیز پرقدرت است.
اگرچه در صحنه نیست اما در پشت صحنه تاثیرات جدی در شکست برجام و سیاستهای مختلف کشور داشته است. همچنین سیاست خارجی ایران را دچار مشکل و درگیری کردهاند و الان هم این طیف میتواند موثر باشد و میتوانند مسیر را به سمت عدم تحقق برجام پیش ببرند.
نکته آخر
اگر بخواهیم به منافع ملی فکر کنیم منافع ما در شرایط فعلی این است که با توجه به تحولات بین المللی اخیر ایران را به سمت یک سیاست همه جانبه و متوازن با قدرتهای منطقهای پیش ببریم و در درجه اول روابطمان را با اروپا و آمریکا عادی کنیم و برجام را به سرانجام برسانیم.
به جای اینکه به طرف بازنده صحنه بین المللی تکیه کنیم به تمام طرفین بپردازیم و روابط متوازن نسبت به منافع ملی خودمان داشته باشیم و از اختلافات بین قدرتهای بزرگ حداکثر استفاده را برای بهبود وضعیت و پیشبرد اهداف کشور انجام دهیم. اگر این سیاست را پیش نگیریم احتمال دارد مشکلات جدی در مسیر کشور به وجود بیاید.
ارسال نظر