چرا اصولگرایان رئیس مجلس را خودی نمی‌دانند؟

مستقل آنلاین/به نظر می‌رسد رقبا و مخالفان دولت می‌خواهند علی لاریجانی را در مقابل یک دوراهی قرار دهند؛ راه اول ادامه حمایت‌های او از دولت و راه دوم چرخش به سمت آنها. رفتن او به راه دوم یعنی بازگشت به ائتلاف سیاسی با اصولگرایان مخالف دولت، قطعا استمرار ریاستش بر مجلس را تضمین می‌کند، اما این پایان راه برای کسی نیست که هم انتخابات مجلس ۹۸ را پیش‌رو دارد و هم زمزمه حضورش در انتخابات ۱۴۰۰ به گوش می‌رسد.

چرا اصولگرایان رئیس مجلس را خودی نمی‌دانند؟

خط قرمزشان دولت است. هر اصولگرایی با دولت همراهی یا همکاری کند از گعده حذف می‌شود، به‌ویژه که این گعده قرار است سازوکار انتخابات مجلس آتی را بچیند و احتمالا اصولگرایان می‌خواهند از حالا شمشیر کشیده علیه دولت مجلس آتی را به دست گیرند و برای ریاست مجلس هم کسانی دیگر را اصلح می‌دانند. در مجلس مورد نظرشان امثال علی لاریجانی و نزدیکانش که طیف نزدیک به دولت محسوب می‌شوند، جایی ندارند؛ همان طیفی که برخی‌شان چهار سال پیش با لیست امید اصلاح‌طلبی وارد مجلس شدند پس دور از انتظار نیست اگر حالا از فهرست اصولگرایان هم جا بمانند.

 

به گزارش شرق، محمدرضا باهنر روز گذشته در نقد گعده جدید ائتلافی اصولگرایان، شاجا (شورای ائتلاف جبهه اصولگرایان)، گفته است: «این‌ها یک‌سری از نیرو‌های اصولگرا را که الان می‌خواهند با دولت کار کنند، کمتر قبول دارند. مثل تیپ آقای لاریجانی که بالاخره کاملا در جریان اصولگرایی تعریف می‌شود. ولی این‌ها از آن طیف دعوت نکردند که باید تلاش کنیم ان‌شاءالله حل شود؛ تا آنجا که اطلاع دارم ایشان دوره گذشته هم قصد ورود به انتخابات را نداشتند. عملا به ایشان تکلیف شد که آمدند». تا اینجای کار مشخص شده که اصولگرایانی که دغدغه وحدت و ائتلاف دارند، چندان هم دغدغه‌مند حضور علی لاریجانی و طیف نزدیک به او در میانشان نیستند. قبلا هم که برای انتخابات ریاست‌جمهوری «جمنا» یا همان جبهه مردمی نیرو‌های انقلاب را راه انداخته بودند، می‌خواستند تا هر جور که شده حضور رئیس مجلس را لااقل در یکی از نشست ها‌ی خود شاهد باشد، اما ناکام ماند و لاریجانی وارد بازی آن‌ها نشد؛ موضوعی که سوژه‌ای شد برای عقده‌گشایی جمنا در حمله به لاریجانی به بهانه حقوق ها‌ی نجومی و مصوبه اخیر مجلس و حالا هم دعوت‌نکردن از او در جمع انتخاباتی‌شان. جمنا زمانی هم علیه مصوبه مجلس درباره حقوق‌های پرداختی مسئولان بیانیه داد که «مجلسی که باید «عدالت» را از میان سرپنجه ها‌ی ظلم و تبعیض و فاصله طبقاتی آزاد کند، به طرح‌ها و لوایحی رأی می‌دهد که از آن بوی متعفن منجلاب اشرافیت و سرقت از بیت‌المال به مشام می‌رسد... دولتمردی که عدالتخواه نباشد، یک متجاوز به حریم الهی است...».

 

اما بیانیه جمنا باعث واکنش ها‌ی صریح علی لاریجانی، رئیس مجلس، به این جبهه شد؛ واکنشی که تیتر اصلی بسیاری از روزنامه‌ها شد: «دریافتی زمان نمایندگی شما معلوم است. برای مردم جانماز آب نکشید». اشاره لاریجانی به برخی اعضای جبهه مردمی نیرو‌های انقلاب اسلامی (جمنا) بود که زمانی نمایندگی مجلس را بر عهده داشته‌اند.... او سپس به نقش حاجی‌بابایی در همان مصوبه اخیر اشاره کرده بود.

 

حاجی‌بابایی یکی از چهره‌های اصلی جمنا بود: «شورای نگهبان ایراد گرفته بود و آقای حاجی‌بابایی هم که پیگیر این ماجرا بود. در شورای نگهبان به ایشان گفتند که اگر مشاغل مدیریتی را اضافه کنید، مسئله حل می‌شود. این جوسازی صورت‌گرفته علیه مجلس ناجوانمردانه بود...».

 

لاریجانی با این گفته‌ها‌یش اشاره داشت که آنچه تصویب شده، مصوبه شورای نگهبان بوده است. او یک‌بار دیگر هم گفته بود: «جرئت ندارند به شورای نگهبان چیزی بگویند، مجلس را می‌کوبند». او البته با اشاره به رسانه ها‌ی هم‌خط جمنا که روز بعد از این مصوبه تلاش داشتند بگویند مجلس نسبت به این مصوبه عقب‌نشینی کرده است، گفت: «برخی رسانه‌ها می‌گویند مجلس حرفش را پس گرفت. ما پس گرفتیم؟ ما حرف اولیه خودمان را تأیید کردیم».

 

به نظر می‌رسد رقبا و مخالفان دولت می‌خواهند علی لاریجانی را در مقابل یک دوراهی قرار دهند؛ راه اول ادامه حمایت‌های او از دولت و راه دوم چرخش به سمت آنها. رفتن او به راه دوم یعنی بازگشت به ائتلاف سیاسی با اصولگرایان مخالف دولت، قطعا استمرار ریاستش بر مجلس را تضمین می‌کند، اما این پایان راه برای کسی نیست که هم انتخابات مجلس ۹۸ را پیش‌رو دارد و هم زمزمه حضورش در انتخابات ۱۴۰۰ به گوش می‌رسد. رودررویی‌های مکرر آن‌ها با علی لاریجانی که در جریان مراسم ۲۲ بهمن سال ۹۱ قم به اوج خود رسیده بود و آخرین نمونه آن هم لغو سخنرانی علی لاریجانی در مراسم ۲۲ بهمن سال گذشته در‌پی اعتراض امام جمعه کرج بود. منتقدان و معترضان اصولگرای علی لاریجانی او را از «ساکتین فتنه» می‌دانند.

 

امام جمعه کرج در خطبه‌های خود گفته بود: «۲۲ بهمن جشن انقلاب است. سخنران این مراسم باید انقلابی باشد». حسینی‌همدانی همچنین گفته بود: «طومار‌هایی اعتراضی نسبت به سخنران ۲۲ بهمن نوشته شده است. اعتراضی که دوستان دارند اعتراض بجایی است. البته این دعوت متوجه خود استان نیست. درباره اصل این موضوع هفته آینده صحبت خواهم کرد که وظیفه ما چه خواهد بود، اما یک هفته فرصت می‌دهیم که ببینیم دوستان تدبیر می‌کنند یا نه! ما می‌خواهیم کاری انقلابی انجام دهیم پس باید تمام شئونش رعایت شود. ان‌شاءالله ملاحظه کنند و هزینه برای استان و منطقه و کشور درست نکنند».

 

دفتر علی لاریجانی در پاسخ اعلام کرده بود: «رئیس مجلس بر اساس اصرار جناب آقای لطفی، قائم‌مقام محترم آیت‌الله جنتی در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، سخنرانی روز ۲۲ بهمن را پذیرفتند و تصور این بود که با آقای امام جمعه هماهنگی شده است. مسئله در حدی نیست که ایشان به شورای هماهنگی مرکز اولتیماتوم یک هفته‌ای بدهند. امروز کشور به وحدت نیاز دارد و مخصوصا راهپیمایی ۲۲ بهمن باید مظهر وفاق در کشور باشد. آقای امام جمعه، خودشان سخنرانی کنند یا از هر کسی که مطلوب‌شان است، دعوت کنند». علی لاریجانی همواره در بزنگاه عقب‌نشینی کرده و نشان داده که تمایلی به درگیر‌شدن با همتایان اصولگرایش ندارد.

 

طیف‌هایی نظیر جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و تشکل‌هایی از این دست که اکنون با کنار‌رفتن گروه‌های پیش‌کسوت و سابقه‌دار اصولگرایی تبدیل به عناصر بازی‌ساز این جریان شده‌اند، نه تنها هیچ نشانی از صاف‌شدن دل‌شان با علی لاریجانی و امثال او بروز نداده‌اند، بلکه همین اواخر با تکرار تأکید همیشگی خود بر مسائلی، چون «تصویب ۲۰ دقیقه‌ای برجام»، «بر‌باد‌دادن منافع ملی با بستن دهان منتقدان در مجلس توسط لاریجانی»، «پیش‌بردن خط استکبار در لوایح FATF» و نظایر آن نشان داده‌اند چارچوب عملی او را در سیاست تحمل نمی‌کنند. همین جریان‌ها در جمنا دست بالا را داشتند و حالا در شاجا هم دارند پس طبیعی است که پیش‌فرضشان از وحدت، اصولگرایان منهای لاریجانی و نزدیکانش باشد.

روایت پورمختار از لیدری جریان اصولگرایی

محمدعلی پورمختار، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس: خوشبختانه در این جریان [اصولگرایی]چهره‌های زیادی وجود دارد. کمااینکه در زمان آقای مهدوی‌کنی همین بزرگان بر آقای مهدوی‌کنی اتفاق‌نظر داشتند و لیدر این جریان شدند. امروز هم امثال آقای مهدوی‌کنی کم نداریم؛ چه آقای علم‌الهدی چه آقای رئیسی و چه آقای موحدی‌کرمانی و...، بنابراین امروز هم چهره‌های زیادی داریم و هیچ‌گاه خالی از چنین رهبرانی نبودیم و نخواهیم بود. موضوع رهبری یک جریان سیاسی است. نه از نوع دخالت؛ یعنی این‌گونه نیست که مستقیم دخالت کند و بعد از آن از پشت تریبون نماز جمعه صحبت یا تبلیغ کنند.

 

اولا ائمه جمعه که بدون مشی سیاسی و نظر که نیستند و حتما همه آن‌ها از جریان انقلابی هم هستند، اما این نظر خود را دخالت نداده‌اند و به آن‌ها توصیه هم شده است که این موارد را رعایت کنند و در خطبه‌ها تنها توصیه کنند و اسم نیاورند. مضاف بر اینکه وقتی افراد در این جایگاه قرار می‌گیرند در سطح ملی هستند و محدود به یک نماز جمعه خاصی مانند تهران و مشهد نخواهند بود، بنابراین تصمیمات در اتاق‌های بسته گرفته می‌شود و اجرای آن توسط جریانات است؛ مثلا آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچ‌گاه سخنرانی نمی‌کردند، بلکه جریانات اصولگرایی، خودشان تصمیمات را اجرائی می‌کردند. هنوز اجماعی رخ نداده است؛ یعنی در حد بحث و نظر است. اجازه بدهید مباحث به پیش برود.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها