تحلیل محمد کیانوش راد در آستانه انتخابات مجلس:
خاتمی با عارف رودربایستی دارد
مستقل آنلاین/ محمد کیانوش راد فعال اصلاحطلب طی گفتگوی اختصاصی با مستقل درباره انتخابات پیش رو و آرایش سیاسی اصلاحطلبان گفت: کاستی های لیست امید را نمیتوان منکر شد. در ادامه این گفتگو را می خوانیم.
۱-سرمایههای اجتماعی اصلاح طلبان به علت عملکرد ضعیف
نهاد شورا، مجلس و دولت آسیب جدی دیده است، به نظر شما چگونه میتوان این سرمایه را در انتخابات مجلس به سبد آرای اصلاح طلبان بازگرداند؟
• برخورد قاطع و جدیِ آقای خاتمی و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، در بازسازی سرمایه اجتماعی میتوانست و میتواند کارگشا باشد. اما مماشات و رودربایستی با یکدیگر برای آن چه حفظ وحدت اصلاحطلبان مینامند گاهی مشکلساز میشود. بخش مهمی از مشکل امروز اصلاحطلبان مماشات و رودربایستی است. بخش دیگرِ مشکل، حمایت از افراد بیهویت و فرصتطلب است که با ابزارهای مادی و حمایتیِ خویش، گاه خود را به مَصادر تصمیمگیری اصلاحطلبان میرسانند.
اصلاح طلبان نمیتوانند و نباید مسئولیتِ خویش را در مورد عملکرد شورا و مجلس و دولت نادیده بگیرند، اما در تحلیلِ آن نباید دچارخودفریبی و توجیه و یا خودزنی غیرواقع بینانه شویم.
شورای شهر و شهرداری تهران هنوز هم نتوانستهاند چهرهای توانمند و کارآمد از خود به نمایش بگذارند.
لیست امید هم به همین شکل. البته میدانیم که لیست امید در چه شرایطی شکل گرفت، اما کاستیها و اشکال کارِ احزاب حامی لیستِ امید را که نمیتوان منکر شد.
کمکاری و عدم تحقق انتظارات در شورای شهر و لیست امید مجلس، مستقیما به احزاب حامی آنها هم برمیگردد. احزابِ بزرگ کمکاری میکنند و به نمایندگان برنامه نمیدهند، قدرت ِتشکیلاتی و سازماندهی هم نیست، نتیجه همین میشود که هست.
دولت هم مشکلات و موانع و کاستیهای خود را دارد و در مجموع بازتاب این عملکردها را در نارضایتی مردم شاهدیم. مشکل ذهنی و عملی روحانی آنست که خود را فراتر از احزاب ِحامی ِخویش و بینیاز از ایدهها و نظرات دیگران میداند.
اینها مشکلاتی است که همانگونه که گفتید سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را با آسیب جدی مواجه ساخته است. باید قبول کنیم که بهرغم همة موانع بیرونی، بخشی از مشکل شرکت در انتخابات، عملکرد خودمان است.
در این دو سه سال اخیر، بیش از هر زمانی، اصلاحطلبان فاقد برنامة مشخص ِاجرایی، حداقل برای مدیریت شهرداری و مجلس بودهاند.
در انتخابات آتی هم پیش از شرطگذاری برای حاکمیت، باید به تحققِ شروط درونی خویش برای بازسازی جبهه اصلاحطلبان و تشکیلات ِآن و تدوین برنامههای ملموس و مشخصِ اجرایی برای اداره جامعه و شناسایی افراد شایسته و وفادار به جریان اصلاحی پایبند باشیم.
در مجموع اصلاحطلبان در این حوزهها نمره قابل قبولی ندارند، اما میتوان با صداقت و جدیت آنرا بازسازی و ترمیم نمود.
۲-اصلاح طلبان جوان و بهویژه تحول خواهان از عملکرد شورایعالی بشدت عصبانی هستند با چه مکانیزمی میتوان این کلونی پرقدرت را دلگرم و به پای صندوقهای رای کشاند؟
• مهمترین قدم و در اولویت اصلی، بها دادن به جوانان در درون احزاب اصلاح طلب است. قدرت جوانان در ابندا باید در حزب تعّین یابد و احزاب قدرتمند را بهوجود آورند.
یکی از مشکلات جامعه ما، ناسازگاری ِپیران لجوج و جوانان عجول است. پیر شدن جریان اصلاحات، زایش فکری و تشکیلاتی را عقیم میکند. جوانان شایسته و متخصص را باید میدان داد و نسل قبل باید با مشاوره، تجربیات خویش را منتقل کنند. البته در سیاست بازنشستگی معنا ندارد، اما در احراز پستها و سمتها، باید صحنهگردان احزاب جوانان باشند.
شورای عالی دچار محافظهکاری شده است. این محافظهکاری ترمزی در برابر روحیه با نشاط جوانان است.
حضور چهرههای جدید و جوانان ِ امتحان پس داده تحولی در شورای عالی خواهد بود.
۳-عارف در حال حاضر تبدیل به پاشنه آشیل اصلاحات شده است، آیا اصرار بر وجود نامبرده در راس شورایعالی سیاستگذاری به منزله دهان کجی به اصلاحطلبان حامیان جامعه مدنی نیست؟
• این عنوان را برای اقای عارف درست و منصفانه نمیبینم، اما در عین حال مانع از آن نیست که بگویم عملکرد آقای عارف چه در راس تشکیلات شورای عالی و چه به عنوان رئیس فراکسیون امید و حتی به عنوان یک کنشکر سیاسی در سطح عارف، ضعیف بوده است. اگر عارف وقت و توان تشکیلاتی و انگیزه کافی میداشت، قطعا فراکسیون امید وضع بهتر و قابل قبولتری داشت.
خاتمی با عارف رودربایستی دارد. البته منکر ویژگیها و امتیازات مثبت و متعدد عارف نباید بود، اما «هرکه از بهر کاری ساختند».
انتظار و طمع به اینکه، رفتار محافظهکارانه باعث کارگشایی و نرمش بیشتر حاکمیت خواهد شد اشتباه است.
حضور قدرتمندانه جبهه اصلاح طلبان و شورای عالی مردم را امیدوار میکند. جای چهرههای مقبولِ جوانان و نیروهای سیاسی بدنه اصلاح طلبان در شورا خالی است، باید شورا ترمیم و گستردهتر شود.
شورا باید از لاک محافظهکاری فعلی خارج شود.
۴-آیا به اعتقاد جنابعالی حربه تکرار در انتخابات مجلس یازدهم میتواند به افزایش مشارکت مردم و سپس به پیروزی اصلاح طلبان کمک نماید؟
• مسئله اول شرکت یا عدم شرکت در انتخابات است. شرکت در انتخابات، طرفداران و مخالفانی دارد. برخی نیز از شرکت ِمشروط سخن گفتهاند. این مسئله را نمیتوان بصورتی انتزاعی تحلیل و پاسخ داد باید دید در عمل کدام دیدگاه در شرایط اجتماعی امروزِما، به نفع جنبش اصلاحی ایران است.
نه کسی که از تحریم و عدم شرکت و عدم ارایه لیست در شرایط فعلی سخن میگوید، لزوما دیدگاه و روشاش غیر اصلاحطلبانه است و نه کسی که از شرکت در انتخابات سخن میگوید، لزوما محافظهکار یا معطوف به قدرت و پستخواهی و فرصتطلبی است.
اگر اکنون، نه گفتن به انتخابات، تاثیری تعیین کننده و یا معنادار در فضای سیاسی کشور داشت، آنگاه قابل تامل بود.
هنوز امکاناتی برای اثرگذاری برای مردم و ایران (و نه اثر ِتعیین کننده) هست. هنوز میتوان از فرصتهایی بهره جست. ایران خانه ماست و ما مالک خانه خویش. در برابر سلب حقِ مالکیت نباید به سادگی کناره گرفت.
«شرکت مقدور» در شرایط کنونی از سودمندی بیشتری نسبت به گزینههای عدم شرکت یا شرکت مشروط برخوردار است. شرایط اجتماعی چند ماه آینده و رفتار مردم و رایدهندگان را نمیدانیم. بنظرم حرف آخر را آخر باید زد. اگر حاکمیت همه راهها را سد کند، در آن هنگام میتوان حرف آخر را زد، اما اکنون همه راهها بسته نیست.
انتخابات را نباید زیربنای جنبش اصلاحات دانست، اما اصلی اساسی و جزیی از روشهای دستیابی به اهداف اصلاحی است. شرکت به معنای همه یا هیچ نباید انگاشته شود. حمایت از اقلیتی از افراد ملی و وفادار به اصلاحات نیز، دلیلی موجه برای شرکت است.
هنوز هم، میتوان کاری و یا کارهایی به نفع مردم و جنبش اصلاحی کرد. شرکت ِمقدور در شرایط مقدور، کنشی سودمندتر است که با روش ِگام به گام و حرکت تدریجی جنبش اصلاحات سازگارتر خواهد بود.
شاید مردم همچون گذشته کمتر به تکرارِ خاتمی وقعی نهند، اما وظیفه سیاستمدار ملی و غیرپوپولیست، تنزه طلبی نیست، واقعبینی و صادقانه با مردم سخن گفتن است.
ارسال نظر