ملازهی کارشناس خاورمیانه در گفتگو با مستقل:
اگر مذاکرات شکست بخورد به سود اسراییل تمام خواهد شد
ملازهی میگوید: اگر مذاکرات شکست بخورد واقعیت این است که به سود اسراییل تمام خواهد شد. این کشور در حال به بن بست رساندن مذاکرات است و تلاش میکند آمریکا را به سمت خود بکشد تا اگر نیاز شد به بهانه اینکه ایران در آستانهی گریز هستهای قرار دارد ممکن است یک اقدام نظامی انجام دهد که در آن صورت ایران مجبور خواهد بود از خودش واکنش نشان دهد.
امیرحسین جعفری
دور جدید مذاکرات در حالی آغاز میشود که طرف مقابل پیشنویسهای جدید ایران را نپذیرفته است. جامعه ایران انتظار دارد در هر شرایطی تحریمها لغو شود تا به وضعیت نسبتا عادی معیشتی بازگردد ولی حتی در صورت توافق و لغو تحریمها بازگشت به شرایط عادی حداقل ۱۰ سال زمان نیاز دارد. جهت بررسی دور جدید مذاکرات گفتگو کردیم با پیرمحمدملازهی، کارشناس و پژوهشگر مسائل بین الملل مشروح آن را میخوانیم:
وضعیت کنونی ایران در مذاکرات وین را چگونه ارزیابی میکنید؟ در دور دوم ما کدام سوی صحنه قرار داریم؟
وضعیت کنونی مذاکرات متاسفانه خیلی به نفع ایران نیست.
ایران آمادگی ندارد که با آمریکاییها وارد مذاکرات هستهای شود و هنوز از طریق اروپاییها مذاکره میکنند. تحربه نیز نشان میدهد که مذاکرات با میانجی خیلی کارآمد نیست و اگر شرایطی آماده میشد که ایران و آمریکا مستقیم وارد مذاکره میشدند شاید بهتر میتوانستند به مواضع روشنتری برسند و انتظارات همدیگر را به شکل مستقیم بررسی کنند، اما حالا مذاکرات غیرمستقیم است و مهمتر اینکه اختلاف نظرهای جدی هم هست. آمریکاییها معتقدند مذاکرات از همانجا که متوقف شد باید پیگیری شود و بقیه موارد که توافق نشده مورد بحث قرار بگیرد اما ایرانیها طرحهای جدی دارند. ایران دو طرح پیشنهاد داد در حالیکه آمریکا و اروپا طرحهای ایران را جدی نگرفتهاند و اروپا سعی میکند مذاکرات را همانگونه که آمریکا مدنظر دارد پیش ببرد؛ اگر این کار را نکنند ممکن است آمریکا مذاکرات را رها کند و مذاکرات با شکست مواجه شود.
حتی چین و روسیه هم آرام آرام مواضعی میگیرند که با منافع ایران همخوانی ندارد، بنابراین بنظر میآید که ایران در مذاکرات وین برخلاف آنچه تصور میشود در موضع خوبی قرار ندارد و در دور دوم نیز همینطور است. البته دست ایران هم پر است و آنگونه نیست که دستش خالی باشد و ناچار باشد آنچه آنها میخواهند را ایران بپذیرد، اما در واقعیت امر شرایط به نفع ایران نیست.
مانورهای نظامی ایران در هفتههای اخیر تا چه حد به مسئلهی مذاکرات مربوط است؟ آیا میتواند تاثیر منفی بر آن داشته باشد؟
بنظر من تاثیر منفی دارد منتهی باید توجه داشته باشیم که مذاکرات علاوه بر اروپا، یک طرف دیگر یعنی عربستان و اسرائیل را نیز دارد که از مذاکرات انتظار دارند و اگر انتظاراتشان برآورده نشود خیلی از توافق راضی نخواهند بود. بخصوص اسرائیل اگر احساس کند امنیت او در بلندمدت تامین نمیشود ممکن است منطقه را به جنگ بکشد، روشن است که سپاه گفته در صورت حمله ما کشور اسرائیل و پیرامون آن را مورد حمله قرار میدهیم و این یک تهدید جدی است. در یک نگاه واقع بینانهتر رزمایش موشکی تنها اهرم بازدارنده برای ایران است که هم غرب را متوجه کند که سوخت اصلیاش از خلیج فارس میگذرد، و هم این اهرم میتواند یک تهدید واقعی و بازدارنده باشد و از حمله اسرائیل جلوگیری کند. اما واقعیت دیگر را نیز باید در نظر گرفت که اگر اسرائیل احساس کند در برجام امنیت بلند مدت آن تهدید میشود ممکن است در یک حرکت دیوانهوار به ایران حمله کند و مسلما پس از آن ایران اگر به کشورهای عربی حمله کند جنگ منطقهای رخ خواهد داد و پس از آن آمریکا نیز قطعا وارد خواهد شد و شرایط به کلی ممکن است به زیان ایران تمام شود. به هر حال مانور نظامی در این شرایط تا حدی مربوط به مذاکرات وین است و به عنوان یک اهرم فشار مورد قبول قرار میگیرد.
فکر میکنید آیا حاکمیت در روندهای پیش رو خواهان ادامهی مذاکرات یا توانایی اداره کشور با تحریمها را دارد؟
واقعیت این است که توان ادارهی کشور تا حدی وجود دارد. ایران یک کشور بزرگ با امکانات وسیع است اما باید در بلندمدت این مسئله را ببینیم که اقتصاد ایران شکننده است، اقتصاد ایران فعلا در حالتیست که تحریمها و تورم آن را ضعیف کردهاند و بیش از این شاید مصلحت نباشد وضعیت سخت اقتصادی ادامه پیدا کند. آنچه در مذاکرات مطرح است بحث امتیازدهی یک طرفه نیست، یعنی آمریکا و ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و چین و روسیه و اروپا همه در این صحنه شریک هستند و باید به شکل جدیتری به این واقعیتها نگاه کرد.
آیا در دور جدید مذاکرات بحث احیاء برجام و ادامه مذاکره بر سر مواضع پیشین ادامه پیدا خواهد کرد یا تیم جدید مطالبات جدید دارد؟
واقعیت این است که این دور از مذاکرات از نگاه آمریکاییها باید از همانجایی که متوقف شد ادامه یابد و موارد اختلاف را باید مورد بحث قرار دهیم. ایرانیها فکر میکردند که طرحهای جدیدی را میتوانند به پیش ببرند به همین دلیل هیئت مذاکره کنندهی ایران دو طرح را مطرح کرد که هیچکدام را آمریکاییها نپذیرفتند و شاید بتوان آرام آرام شرایطی را به وجود آورد که موقعیت تصویب برجام به طور واقعی درک شود. شاید دولت فعلی تصور میکرد به علت یکدست سازی قدرت در ایران، غربیها انعطاف بیشتری از خود نشان میدهند و در دوران روحانی به تیم مجرب ظریف اجازهی مانور جدی ندادند. این تیم جدید نیز که گفته میشود ۴۰ نفر هستند عمدتا سیاهی لشکر هستند و تعداد کمی از آنها زبان انگلیسی بلد هستند ولی در هر حال بحث احیاء برجام مطرح است، اگر مذاکرات پیش رود و طرفین از خود انعطاف نشان دهند و چین و روسیه نیز به پیشرفت مذاکرات کمک کنند میتوان امیدوار بود که طرفین به یک تفاهم نسبی برسند، هر چند ممکن است در شرایط کنونی دشوار باشد.
بایدن نیز نمیتواند به آسانی به ایران هر امتیازی را بدهد و هم اینکه ایرانیها در داخل با مشکل رو به رو هستند. در اینکه ایران طرحها و مطالبات جدیدی دارد شکی وجود ندارد اما اینکه مطالبات جدیدش به نتیجه برسد شک برانگیز است.
آیا احتمال بازگشت آمریکا و یا مذاکره مستقیم ایران و آمریکا وجود دارد؟
در این شرایط تصور چنین چیزی برای ایران و آمریکا سخت است. با شعارهایی که در ایران داده شده که مذاکره با آمریکا را به شکل تابو درآوردند هر دولتی به این طرف برود پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهد. جناح اصولگرا اگر به این سمت برود با بدنهی خودش دچار مشکل خواهد شد و ریزش بسیار زیادی در بدنه حامی حاکمیت به وجود میآید. از دید ایران شرایط مذاکره مستقیم با آمریکا سخت است برای آمریکا نیز درست است که بایدن نگاه مثبتی به ایران دارد اما این به معنای پذیرفتن ایدههای ایران نیست. حزب دموکرات نگران آینده انتخابات است و ترامپ در حال کسب اعتبار است. انتخابات کنگره و ریاست جمهوری نیز برای حزب دموکرات شرایط سختی را به وجود آورده است و اگر موفق نشوند که ایران را پای میز مذاکره نگه دارند برای موقعیتشان در آمریکا خوب نیست. احتمال بازگشت آمریکا به میز مذاکره در شرایط کنونی زیاد نیست. آنها بر اساس منافع خود تصمیم میگیرند نه آن چیزی که ما دوست داریم.
در چه زمان میتوانیم بگوییم مذاکرات شکست خورده است؟ این شکست چه نتایجی برای ایران و اروپا در پی خواهد داشت؟
هیچکس دوست ندارد مذاکرات وین با شکست رو به رو شود چون گزینهای جز مذاکره و راه حل سیاسی وجود ندارد. گزینه بعدی جنگ است که به نفع هیچکس نیست. اروپاییها نیز بیشترین ضرر را خواهند کرد. کشورهای زیادی از سوخت خاورمیانه استفاده میکنند و در یک شرایط جنگی با وضعیت سخت افزایش قیمت نفت مواجه خواهند شد. بنابراین هیچکس از جنگ چیزی بدست نمیآورد، اگر مذاکرات شکست بخورد واقعیت این است که به سود اسراییل تمام خواهد شد. این کشور در حال به بن بست رساندن مذاکرات است و تلاش میکند آمریکا را به سمت خود بکشد تا اگر نیاز شد به بهانه اینکه ایران در آستانهی گریز هستهای قرار دارد ممکن است یک اقدام نظامی انجام دهد که در آن صورت ایران مجبور خواهد بود از خودش واکنش نشان دهد. اینکه واکنش در چه سطحی خواهد بود مشخص نیست. بنظر من توازن قدرت آنطوریکه مقامات نظامی ایران تصور میکنند به سودشان نیست و باید مقداری واقعبینانه صحنه را ببیند زیرا اگر ایران به کشورهای عربی حمله کند قطعا آمریکاییها اقدام نظامی میکنند و در آن صورت ایران باز هم نخواهد توانست موفق شود هرچند فرماندهان نظامی در ایران چنین باوری ندارند. مجموعه شرایط نیز مثل زمان جنگ ایران و عراق نیست زیرا در آن زمان توازن قوا حفظ میشد و اروپاییها میدیدند اگر صدام ضعیف شده به او سلاح میفروختند اگر هم ایران ضعیف میشد سعی میکردند کانالهایی برای ایران باز کنند. پایان جنگ نیز مشخص شد سود آن در جیب چه کسانی ریخته شد بنابراین میتوان گفت که شکست مذاکرات به نفع هیچکس تمام نخواهد شد.
ایران در صورت شکست مذاکرات، بازنده خواهد بود و ممکن است با دگرگونیهای سخت مواجه شود. اگر ایرانیها تصویر واقعی داشته باشند باید تلاش کنند که مذاکرات شکست نخورد.
نکته آخر
هیچ راه و گزینهای جز توافق در وین وجود ندارد. توافق هم اینطور بدست نمیآید که آمریکاییها روی مواضعشان محکم بایستند. باید آرام آرام نزدیک شوند تا روی آن نقطه مشترک یک شرایطی را به وجود آورد که برد برد باشد.
ارسال نظر