فریدون مجلسی و سیدجلال ساداتیان در گفتگو با مستقل تاکید کردند:

تسلط طالبان بر افغانستان برای ایران خطرناک است

فریدون مجلسی و سیدجلال ساداتیان میگویند: تسلط طالبان خطرناک است و به نفع ایران نخواهد بود. به لحاظ استراتژیک در بلندمدت طالبان نمی‌توانند رفتارهای متعادل را ادامه دهند به محض این که قدرت را کاملا به‌دست بگیرند تعارضاتی شروع خواهد شد. آمریکا ممکن است چنین برنامه‌ای در عراق هم داشته باشد که داعش را فعال کند یعنی با حالت دوگانه‌ای که مدنظرشان است ایران را تحت فشار قرار دهند.

تسلط طالبان بر افغانستان برای ایران خطرناک است

امیرحسین جعفری/خبرنگار

 

سقوط کابل کمی زودتر از تصورات عمومی اتفاق افتاد و گویی تمامی راه‌ها برای طالبان از پیش باز بود که سرزمینی سوخته از جنازه نیروهای آمریکایی با ثروت‌های نهفته در کوه‌ها و میلیاردها دلار بودجه‌های بر باد شده را تسخیر کند. اما حکومت جدید افغانستان هنوز مواضع خود را نسبت به روابط بین‌المللی مشخص نکرده و معلوم نیست به چه شکل و ساختاری خواهان برقراری ارتباط اقتصادی و سیاسی با دیگر کشورهاست و اروپا نیز هنوز منتظر استقرار طالبان است تا تصمیمی برای ادامه روابط خود با حکومت جدید بگیرد. ایران که در این میان مقصد مهاجرین نیز است در وضعیت متفاوت‌تری نسبت به دیگر کشورها دارد هر چند تاکنون که به‌نظر می‌رسد طالبان به برخی تعهدات خود پایبند بوده‌اند. به جهت بررسی شرایط امروز افغانستان گفتگو کردیم با فریدون مجلسی و سید جلال ساداتیان، هر دو کارشناس حوزه بین‌الملل و دیپلمات‌ پیشین، که مشروح ان را می‌خوانیم:

ساداتیان

 

سید جلال ساداتیان کارشناس روابط بین الملل در آغاز پیرامون موقعیت ایران نسبت به تحولات اخیر افغانستان به مستقل گفت: 

 

تسلط طالبان به نفع ایران نخواهد بود. البته الان که طالبان مستقر شده و سعی می‌کند اعتمادسازی کند و به کارمندان دولت هم عفو داده و در مراسم تاسوعا و عاشورا نیز به حسینه شیعیان رفتند. طالبان اطمینان داده‌اند که کاری به شیعه‌ها ندارند و این رفتارها اعتمادسازی است، اما به لحاظ استراتژیک در بلندمدت طالبان نمی‌توانند رفتارهای متعادل را ادامه دهند. چون برای اداره امور کشور بدهکار به عربستانند که به آن‌ها کمک می‌کند. آن‌ها کم کم برای مناطق مرزی‌شان با چین که مسلمان هستند برنامه دارند از این طرف برای ایران برنامه دارند و بنظر نمی‌رسد که این‌ها آمده باشند که یک دولت عادی و معمولی را تشکیل دهند. امارت اسلامی را که می‌گویند یک ایدئولوژی خاص خودش دارد و کم کم تعارضات شروع خواهد شد. همینطور که در ابتدا نیز اشاره کردم تلاششان برای اعتماد سازی این است که بگویند رفتارهای گذشته را که با شیعیان و هزاره‌ها مسئله داشتند و درگیری‌هایی داشتند امروز دیگر اینگونه نیست. این روزها که پسراحمد شاه مسعود از پنجشیر هسته مقاومتی را شکل داده و برخی از قومیت‌ها اطرافش شکل می‌گیرند و کم کم به جنبه‌های مقاومتی خودشان اضافه می‌کنند. طالبان برای اینکه بتوانند این قضایا را گمراه کنند و از ابتدا درگیر مسائل داخلی‌شان نشوند جلب اعتماد می‌کنند. من خوش‌بین نیستم ولی جمهوری اسلامی با تحلیل‌هایی به هر صورت به این سمت حرکت کرده که با آن‌ها روابطی را برقرار کند. الان برخی مسئولین ما هم به شکل‌هایی از طالبان تمجید می‌کنند و سعی‌شان بر این است که این روابط، یک نوع روابط عادی و معمولی جلوه داده شود.

 

 ساداتیان در ادامه پیرامون نتایج خروج آمریکا از منطقه تشریح کرد: 

 

خروج آمریکا هزینه‌های زیادی را در افغانستان داشت و موفق نبود. گفته می‌شود که پیشرفت طالبان و خروج آمریکا وابسته به مذاکرات دوحه است چون آمریکایی‌ها کمک نیز کردند و ۵۰۰۰ نفر از اسرای طالبان را به عنوان گفتگوهای صلح طالبانی آزاد کردند چون بخشی از وعده‌هایشان بود. به هر صورت نوع حالتی که پیش آمد بنظر می‌آید که همه چیز در این شکل ساده و ظاهری نیست و مسائلی پشت قضیه بوده و مسئله‌ای که مطرح می‌شود این است که آمریکا خواست در اینجا مانعی سد راه چین قرار دهد و از طریق طالبان که از جنس مسلمانان اویغور چین هستند بتوانند آن‌ها را مهار کنند و جلوی جاده تجاری چین را بگیرند و راه چین به غرب را از خاورمیانه سد کنند. همچنین آمریکا از هزینه‌هایی که در افغانستان دارد خود را خلاص می‌کند و آمریکا نیز اسلحه‌های خود را برای طالبان باقی گذاشت. آمریکا ممکن است چنین برنامه‌ای در عراق داشته باشد که داعش را فعال کند یعنی با حالت دوگانه‌ای که مدنظرشان است ایران را تحت فشار قرار دهند اما استراتژیست‌های ایران به تصور این هستند که چون دولت افغانستان دولت آمریکایی بود و توسط طالبان که دشمن آمریکاست سقوط کرد، روی خوش به طالبان نشان دادند و تلاش شد طالبان دولت افغانستان را بیرون کند به شرطی که طالبان رفتارهای خود را نسبت به شیعیان اصلاح کند. البته ممکن است این احتمال وجود داشته باشد اما به محض این که طالبان قدرت را کاملا به‌دست بگیرند تعارضاتی شروع خواهد شد.

 

مجلسی

 

 فریدون مجلسی کارشناس روابط بین الملل و دیپلمات سابق نیز درباره موقعیت امروزی ایران نسبت به تحولات افغانستان گفت:

 

روی کار آمدن طالبان یک امر پیچیده‌ایست که با دفعه قبلی تفاوت‌هایی دارد. دفعه قبل توطئه پاکستان و عربستان در کار بود چون پاکستان اهداف خود را در افغانستان داشت از دید عربستان نیز بخشی از جنگ تشیع و تسنن مهم بود و سیاست متقابل دشمنی عربستان و ایران نیز در کار بود و آثار شیعه‌ستیزی طالبان را نیز دیده‌ایم و نقش عربستان و پاکستان نیز در سهولت اشغال موثر بود از جمله اسلحه و وسایل نقلیه و...

 در آن زمان آمریکا علاقه‌ی خاصی به این مقوله نداشت برای اینکه نگران اسلام افراطی بود و صرفا به اندازه ایران که در مقابل آمریکا نیز هست در آن جا موقعیتش تضعیف شد، ولی در این زمان یک اقدام حساب شده رخ داده که سابقه آن به روابط طالبان در دوحه برمی‌گردد که دولت افغانستان نیز در این کار که دخالت آشکار در امور داخلی‌اش بود واکنش چندانی نشان نداد و نشان دهنده این است که یک نوع تفاهم میان افغانستان و طالبان پدید آمد که دلایل متفاوتی با دفعات قبل داشت. یعنی این فقط نظری است که من با مطالعه‌ی منابع مختلفی که اکنون در سیستم بین المللی رو به رویمان هست می‌توانم به آن برسم و آن این است که طالبان شرایط افغانستان را بسیار متشنج و مخاطره‌آمیز کرده بودند و جلوی هرگونه اقدام توسعه صنعتی و اجتماعی را می‌گرفتند. هرچند در این سال‌ها توسعه عمرانی در افغانستان بسیار بالا رفت نه تنها در کابل و هرات بلکه در بسیاری از شهرها، این افغانستان دیگر افغانستان سابق نیست و کسانی‌که از کمک آمریکا نیز استفاده کردند آبادانی‌هایی نیز ایجاد کردند. مسئله عمده‌ای که به‌نظر من آمد و تصور می‌شود که درست باشد اثبات وجود چند منبع از منابع بزرگ مورد نیاز جهان در افغانستان است؛ مهم‌ترین آن فلز لیتیوم است که در ساخت باطری‌های شارژ شونده که در ساعت‌ها و گوشی‌ها و اتومبیل‌های برقی تاثیر دارد و همه علاقه‌مندند از این منابع استفاده کنند. دوم مس افغانستان است که در جنوب کابل شاید بتوان گفت بزرگترین معدن مس جهان کشف شده و بیشتر مورد نظر چین است که از طریق راه آهن با تمام مشکلات منابع را از افغانستان می‌برد. این نیازها باعث شده طالبان را در مذاکرات طولانی به‌نظرم به یک جایی برسانند که متوجه شوند بهره‌مندی از این ثروت بزرگ باعث می‌شود موقعیتی شبیه امیرنشنیان خلیج فارس به‌دست بیاورند و امید به پول آن‌ها را به سوی سرنوشت متفاوتی می‌برد. البته اکنون پیاده نظام بدوی طالبان که وارد شهر می‌شوند و از دیدن شهرها حیرت‌زده می‌شوند رفتارهای عجیب می‌کنند و خشونت هایی نیز نشان می‌دهند اما این‌ها کاره‌ای نیستند، رهبرانشان که در رفت و آمدهای بین المللی شرکت می‌کنند و با حضور نماینده آمریکا مذاکره می‌کنند و حتی به تهران و دفتر وزیر خارجه نیز آمدند دیگر اشخاص کوهی و محلی نبودند این‌ها توجیه شده هستند. اینکه در افغانستان یک کمیته‌ی سه نفره از گروه‌های افغان مثل عبدالله عبدالله و کرزای و حکمتیار شورایی تشکیل دهند و این انتقال را تسریع کنند و شهردار کابل در جای خودش بماند و طالبان اعلام عفو عمومی کنند و اینکه دختران تحت شرایطی می‌توانند تحصیل کنند این توافقات نشان می‌دهد در مذاکرات قطر این تعهدات داده شده تا با حضور طالبان سرمایه‌گذاری آماده شود و آمریکایی‌ها که این همه خرج کرده‌اند برای خودشان سهم بیشتری قائل خواهند بود. به‌نظر من این مسئله به سادگی در عرصه بین المللی پذیرفته شد و انگلیس نیز اعلام کرد نسبت به رفتار طالبان با آن‌ها ارتباط خواهد داشت و بعد از سال‌ها مذاکره به تفاهمی رسیده‌اند که در برابر رویای پول و ثروت که آمار و ارقام باید حقیقت آن را نشان دهد توافق کنند. این‌ها توافق کرده‌اند که کشتار را کنار بگذارند و به درآمد بیاندیشند و مثل قطر و عربستان و.. که دموکراسی در آن جا وجود ندارد تجمل دنیای غرب را و ثروت را که برایشان وضعیت متفاوت ایجاد می‌کند برگزینند.

اینکه ایران در این میان چه نقشی داشته باشد و یا ایران را نپذیرند بستگی به سیاست‌های آینده حکومت دارد. البته مذاکرات نشان می‌دهد شاید سهمی هم با شرایطی برای ایران در نظر گرفته باشند ضمنا افغانستان نیاز دارد از مسیر ترانزیت ایران دسترسی را به بندر چابهار ادامه دهد و برای فروش کالاهای ایرانی به افغانستان و مواد مورد نیاز شدید مثل مصالح ساختمانی و مواد پتروشیمی صادرات ادامه یابد. من این مسئله را کاملا اقتصادی نگاه می‌کنم.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها