کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با مستقل:
مشارکت حداقلی یعنی شکست همه ما
به جهت بررسی شرایط پیش رو در انتخابات ۱۴۰۰ گفتگو کردیم با حسین کنعانی مقدم، دبیرکل حزب سبز ایران و فعال سیاسی اصولگرا که مشروح آن را میخوانیم:
امیرحسین جعفری-روزنامه نگار
بهنظر میرسد انتخابات ایران عمیقا تحت تاثیر تحولات خارجیست و حضور بایدن میتواند صحنه انتخابات را متاثر کند. تحلیل شما در این باره چیست؟
انتخابات ایران نمیتواند از تحولات جهانی اثر نگیرد و به هر حال میتواند تحولات جامعه ایران و مناسبات بین المللی روی نوع رفتار مردم در انتخابات تاثیر بگذارد اما اینکه فکر کنیم ظهور و بروز بایدن در آمریکا به عنوان رئیس جمهور میتواند تاثیری در رفتار انتخاباتی ما داشته باشد بهنظر من تاثیری ندارد و اگر آنها بخواهند تاثیرگذاری کنند قاعدتا کسانی که از سیاستهای آمریکا تاثیر میپذیرند حسابشان با مردم کاملا جداست و ملت ما بر استقلال رای خودشان اتکا دارند و هنوز دیکتههای آمریکا برای انتخابات خصوصا بحث ریاست جمهوری را نمیپذیرند به این خاطر بایدن و سیاستمداران آمریکا نمیتوانند تاثیری روی رای مردم داشته باشند. هر چند میتوانند کارشکنی و فشار بیشتری داشته باشند و امواج منفی زیادی وارد کنند اما ملت ما نشان داده فارغ از هر گونه فشار خارجی تصمیم خواهند گرفت و رای خود را خواهند داد.
ماهیت میانهروی در ایران با دولت روحانی دوباره برای جامعه بازتعریف شد، آیا شاهد شکست این ایده هستیم؟ میانهروی در کشوری که دو جریان سیاسی مرسوم دارد به چه معناست؟
شعار میانهروی که در انتخابات ریاست جمهوری آقای روحانی مطرح شد و اعتدالگرایی را مطرح کرد، خواستگاههای سیاسی خودش را دارد و توصیه اسلام هم این است. اما اینکه اعتدال به معنای سازش و تسلیم و عدم مقاومت باشد قطعا ملت ما نشان دادهاند که این نوع اعتدال را نمیپذیرند و بر سر حقوق خودشان هرگز حاضر به معامله با دشمن نیستند اما در بین آراء خاکستری که در کشور ما وجود دارد هنوز تمایل به افراد میانهرو به عنوان اینکه افراطی نباشند وجود دارد. زیرا کشور ما هم از افراطیگری و تندروی ضربات زیادی خورده است و بعید بهنظر میرسد که کسانی با شعار تندروی و یا افراطیگری بتوانند در انتخابات آرا خاکستری را جذب کنند.
در انتخابات مجلس اخیر دیدیم که مشارکت مردم در انتخابات به شدت کاهش یافته است، علل این اتفاق را چه میدانید؟ بهنظر شما میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری چه میزان خواهد بود؟
در این انتخابات شاهد مشارکت حداقلی بودیم که دلایل مختلفی دارد اول نارضایتی مردم از جناحهای سیاسی، دوم عدم تحقق شعارها که منجر به ایجاد نوعی نارضایتی از مسئولین شده است و سوم اینکه جناحهای سیاسی کشور قدرت سازماندهی آرا را از دست دادهاند. بخاطر اینکه رفتارهای سیاسی آنها باعث شده مردم نسبت به آنها توجه چندانی نداشته باشند و همین امر باعث میشود که با تبلیغات جناحها وارد عرصه انتخابات نمیشوند به این لحاظ بهنظر میرسد همین روندی که الان وجود دارد و احزاب قوی در کشور ما چندان اثرگذار نیستند و مردم هم به آنها اعتمادی ندارند ممکن است مشارکت کم شود اما اگر در انتخابات ۱۴۰۰ شاهد گفتمانی جدید و چهره.هایی با قدرت سازماندهی و مدیریت قوی برای حل مشکلات مردم بر اساس مطالبات باشیم، ممکن است یک تغییر فازی در انتخابات اتفاق بیافتد و مردم دوباره به صندوقهای رای اعتماد کنند و وارد صحنه شوند در غیر این صورت بهنظر میرسد این روند نزولی مشارکت همچنان ادامه پیدا کند و ما شاهد یک ریاست جمهوری حداقلی باشیم که قطعا رئیس جمهوری حداقلی نمیتواند در صحنه داخلی و بین المللی اثرگذاری چندانی داشته باشد.
چه میزان از کاهش سطح مشارکت در انتخابات به عملکرد اصلاحطلبان و اصولگرایان بازمیگردد؟
مردم در صحنه انتخابات به جناحهای سیاسی توجه جدی میکنند و همین جناحها تاکنون باعث مشارکت سیاسی شدهاند اما الان به لحاظ اینکه هر دو جناح در مقاطعی نتوانستند به وعدههای خود عمل کنند، اعتماد مردم به ساختارهای سیاسی کم شده و ممکن است بر مشارکت پیش رو نیز اثر بگذارد. اما ملت ما رفتارشان کاملا متفاوت از جریانهای سیاسی است و ممکن است اگر مردم به این باور برسند که رایشان اثرگذار است؛ مشارکت حداکثری هم اتفاق بیافتد.
دولت روحانی نشان داد اصلاحطلبان سهمی در قدرت بهخصوص میان وزرا ندارند آیا روحانی اصلاحطلبان را پس از قدرت رها کرد؟
در خصوص دولت آقای روحانی همه میدانند که ترکیبی از کارگزاران، اصلاحطلبان، مستقلین و دیگر جناحها بوده است. در دوره دوم شاهد تسلط بیشتر کارگزاران بودهایم و اصلاحطلبان به حاشیه رانده شدهاند. علت آن نیز شاید این باشد که آقای روحانی اصلاحطلب نیست و یک رئیس جمهور در اجاره جناحهای سیاسی بود و بعد از مدتی هم یا جناحهای سیاسی از نامزدشان عبور میکنند و یا نامزدها حاضر به همراهی با جناحها نیستند چون تعلق سازمانی و تشکیلاتی در آنها وجود ندارد.
حزب شما چه برنامهای برای انتخابات ریاست جمهوری دارد؟
حزب ما به عنوان حزب سبز پس از ۲۰ سال فعالیت همیشه سعی کردهایم در ائتلافهای مختلف حضور پیدا کنیم و نامزد ائتلافی داشته باشیم و کمتر دنبال این بودیم که به عنوان یک حزب حضور متمایزی از دیگر احزاب داشته باشیم. در این انتخابات هم با شورای وحدت همکاری کردیم و بر اساس تصمیم شورای وحدت سیاست را دنبال میکنیم و سعی میکنیم هدفمان مشارکت حداکثری مردم باشد. اعتقاد ما این است که در مشارکت حداکثری ملت پیروز است و این پیروزی ما نیز خواهد بود اما اگر انتخابات حداقلی برگزار شود حتی اگر نامزد ما پیروز شود همه شکست خوردهایم.
آیا دولت بعد در صورت انتخاب از میان اصولگرایان خواهان مذاکره با غرب خواهد بود؟ آیا توافق با آمریکا به معنای پایان مبارزه با آمریکاست؟
سیاست خارجی ما نه شرقی، نه غربیست یعنی باید تعادل را بین بلوک شرق و غرب داشته باشیم و به عنوان موازنه قدرت رفتارمان را با دو طرف تنظیم کنیم و سعی کنیم وابستگی را بر اساس سلطه تعریف نکینم بلکه منافع ملی و مناسبات چند جانبه تعریف شود تا بتوانیم در بین قدرتهای اقتصادی و سیاسی جهان آن جایگاه جمهوری اسلامی را حفظ کنیم و در تلاطم وقایع بینالمللی بتوانیم توازن قدرت را برقرار کنیم. به این خاطر مذاکره با غرب به معنای مفهوم تسلیم و سازش نیست بلکه مذاکره بر سر حل مشکلات بین المللی و جهانی راهکارهای خودش را دارد و ما نیز همیشه سعی کردهایم در مناسبات بین المللی بر اساس اقتدار و حکمت منافع ملی را حفظ کنیم به این خاطر تصور برخی که اگر اصولگرایان سر کار بیایند با آمریکا وارد جنگ خواهند شد غلط است بلکه اصولگرایی بر اساس اصول انقلاب و رهنمودهای رهبری به دنبال حل مشکلات و ایستادگی و مقابله با تهدیدها و تحریمهاست.
بحث ارتباط با چین در این روزها بسیار مطرح است، تحلیل شما درباره این تفاهمنامه چیست؟ آیا چین میتواند یک متحد استراژیک برای ما باشد یا در صورت فشار آمریکا، اقتصاد آمریکا را به ایران ترجیح میدهد؟
من نزدیک به ۱۵ سالی هست که با مسائل چین برخورد داشتهام و بیش از ۱۰ بار سفر به چین داشتهام و مذاکراتی با مسئولین چینی داشتیم. در مقطعی نیز با ابتکار مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی هیئتهایی از طرف مجمع به جهت مذاکره با چینیها در طرح یک کمربند حمل و نقلی (راه ابریشم) ورود پیدا کردیم و در جریان ریز مذاکرات بودهام و میدانم که در مقابل تهدیدهای غرب ما میتوانیم منافعی با نزدیک شدن به چین کسب کنیم و برخی از مشکلات را پشت سر بگذاریم. فرق چین و آمریکا این است که آمریکا همیشه بر اساس ذات سلطهطلبی با کشورهای دیگر رفتار کرده در حالیکه چین بر اساس سلطه در کشورهای دیگر رفتار نکرده و به دنبال منافع اقتصادی خودش بوده است ما نیز مناسباتمان با چین اگر میخواهیم پایدار باشد (باید بر همین مبنا باشد.)
بنظر شما چه میزان از مردم موافق ادامه تحریم و نبرد با آمریکا هستند؟
ملت ما یک تفکر عاشورایی دارد و در دورانهای مختلف این را در مقابل استعمار و استبداد و بیگانگان ثابت کرده و این تفکر نجات دهنده ملت ما بوده است و هرگز زیر بار استبداد نخواهد رفت. ملت حاضر است هزینههای زیادی بدهد اما استقلال خودش را از دست ندهد و البته قاعدتا مردم به دنبال سختی و تحریم نیستند اما اگر جنگی تحمیل شود دفاع میکنند. اگر دشمن بخواهد تهدیدات خودش را عملی کند با تمام قوا مقابلش خواهند ایستاد که فلسفه عاشورایی ملت ایران است. بنظر میرسد ملت بر هر نوع تفکر تسلیم و سازش غلبه کرده است و شاید برخی جناحهای سیاسی آن را مطرح کنند.
ارسال نظر