غلامعلی رجایی در گفتگو با مستقل:
حضور بهزاد نبوی در نهاد اجماعساز مفید است
جهت بررسی سواد رسانهای دولت، معضلات آن و احتمالات مطرح درباره انتخابات ریاست جمهوری گفتگو کردیم با غلامعلی رجایی مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی و مشاور رسانهای شهردار تهران که مشروح آن را میخوانیم:
گفتگو از امیرحسین جعفری/روزنامه نگار
بنظر شما دولتمردان ما آیا از سواد رسانهای قابل قبولی بهرهمند هستند یاخیر؟
این سوال خیلی کلی است، اول باید مشخص کنیم تعریف سواد رسانه چیست اگر بحث این است که مسئولان اهمیت و کارکرد رسانه را بدانند یک مبحث تخصصی پیش میآید. بنظر من باید سطح توجه به افکار عمومی در نگاه مسئولین افزایش پیدا کند. مثلا یک روز در جلسهای همراه مرحوم هاشمی رفسنجانی بودیم ایشان فرمودند من یک رسانه هستم، هر روز حرف میزنم و حرفهایم در رسانه ها منعکس میشود، ایشان تمام رسانهها را دنبال میکرد. الان نیز باید مسئولین ما در ردههای مختلف چند مسئله را رعایت کنند. اول اینکه توجه به افکار عمومی صرفا نباید ترویج و تعریف از عملکردها باشد ما تا حالا فکر میکردهایم رسانهها را باید در جهت گزارش عملکرد و پرزنت کردن خودمان داشته باشیم در صورتیکه گاهی زیادی حرف زدن و کم حرف زدن هم خلاف حضور در رسانه است. تصور من این است که الان در قوه قضاییه این دوز ظهور و بروز خیلی بالاست من نمیفهمم یعنی چه که رئیس قوه قضاییه به سی سخت میرود و در مورد کانکس صحبت میکند، این کار برای ردههای رئیس قوه نیست، کار ستاد بحران و نهایتا وزارت کشور است. اما میبینیم که اخبار ما پر از این رفت و آمدهاست. یا مثلا رئیس مجلس در جایی میرود که مردم به آن نامه بدهند و قول پیگیری بدهد و در نهایت هم عمل نشود این کارها در دولت نهم و دهم منسوخ شد. من یک بار مقالهای خطاب به احمدی نژاد نوشتم و پیشنهاد کردم وزارت نامه ایجاد کن تا عدهای فقط نامه بخوانند، فراموش نکنیم در بعضی از سفرهای او ۱۵۰ هزار نامه بعد از پایان سفر میآمد. معنای این کارها توجه به افکار عمومی نیست و دقیقا انحراف افکار عمومیست. توجه به رسانه باید به گونهای باشد که مردم آنچه را میخواهند، بدانند. بنظر من سواد رسانه به این معناست که مسئولین بدانند کجا، کی و چقدر حرف بزنند مثلا فاصله مصاحبههای مطبوعاتی مسئولین فاصله خوبی نیست و زیاد است. دو اینکه لازم است مردم بدانند در ارکان مختلف نظام چه میگذرد؛ مثلا سران سه قوه در جلسات چه گفتند، اینکه پس از تصمیمگیریها در چند دقیقه دیدگاههای خودشان را بگویند بهنظر من ارتباط با جامعه با کلیگویی برقرار نمیشود. یا مثلا خبرگان که نمایندگان مردم هستند و قاعدتا موکلین مردم هستند و باید به مردم گزارش دهند اما یک رابطه یک طرفهای شکل گرفته است و مردم نمیدانند در کمیسیونهای مجلس خبرگان چه میگذرد. البته بنا نیست که همه چیز را به مردم بگویند اما بنا هم نیست به مردم هیچ چیزی نگویند. این چیزی که به عنوان سواد رسانه بحث میکنیم این است که مسئولین نسبت به کسانی که به آنها رای دادهاند پاسخگو باشند وگرنه چه کسی هست که نداند افکار عمومی مهم است؟ در مجموع بنظر من توجه به رسانه در مصاحبهها خلاصه شده است و نتیجه مطلوب ندارد.
دولت چه وظایفی در قبال رسانهها دارد و بنظر شما بهترین دوران ارتباط رسانهها با دولت در کدام دوره بوده است؟
در مورد بهترین دولت آمار دقیقی ندارم که اعلام کنم اما رویکرد دولتها به رسانهها یک رویکرد فزاینده بوده است. بنظر من تحمل دولت آقای روحانی نسبت به رسانهها با توجه به انتقادات شدیدی که جناحهای مختلف به آن میکنند خوب بوده است. ما فراموش نکنیم در دولتهای قبل بگیر و ببندهای روزنامهها باب بود و در این دوره شکایتهای دولت نسبت به رسانهها کاهش قابل توجهی داشته است.
در شرایط فعلی رسانههای مکتوب عرصه سابق را ندارند زیرا فضای مجازی کارشان را سخت کرده است و بعضی از روزنامهها با تلاشهای بازرگانی هنوز منتشر میشوند و دولت باید به ماندگاری آنها کمک کند، هم از نظر مالی و هم از نظر اطلاع رسانی تا رسانهها بتوانند از کیفیت خوبی برخوردار شوند و مردم را از روندها مطلع کنند. مثلا ما با طالبان مذاکره میکنیم درست است که بخشی از آن محرمانه است اما بالاخره مردم باید بخشی از آن را بدانند به هر حال جایی این بحث بود که میزگردی گذاشته شود که رویکرد ما به طالبان آری یا نه؟ که مخالف و موافق در این باره صحبت کنند نه اینکه از پنجره بی بی سی مردم به اخبار دسترسی پیدا کنند. اگر سه قوه نسبت به اطلاعرسانی مردم خوب عمل نکنند میزان بیاعتمادی در جامعه افزایش پیدا میکند و نتیجتا توجه مردم به رسانههای خارجی بیشتر از داخل میشود. چون آنها مسائلی را مطرح میکنند که رسانههای داخل نمیتوانند آن را مطرح کنند. بنظر من در این قضیه مردم خیلی جدی گرفته نمیشوند و رویکرد بستهای وجود دارد.
شما مشاور مرحوم هاشمی بودهاید و احتمالا از نزدیک شاهد برخورد ایشان نسبت به مطبوعات بودید، مرحوم هاشمی چه نگاهی به رسانهها داشتند و اینکه گفته میشود ایشان در بحث توسعه سیاسی اعتقاد چندانی به آزادی مطبوعات نداشت تا چه حد صحیح است؟
آقای هاشمی یک وقتی به این نتیجه رسید که حجم کارهایی که دولت انجام میدهد چندان به اطلاع مردم نمیرسد، ایشان پیشنهاد تاسیس روزنامه ایران را کرد که ارگان دولت باشد که عملکرد دولت را منعکس کند و خودشان هم در زمانهای لازم مصاحبه مطبوعاتی داخلی و خارجی انجام میداد. بنظر من آقای هاشمی از باورمندترین سیاستمداران جمهوری اسلامی بود که به رسانه اهمیت میداد و خیلی هم زیرکانه پاسخ رسانهها را میداد و من از نزدیک در مجمع شاهد توجه ایشان به رسانهها بودم. در حدی که روزی نبود که جامعه از هاشمی خبری در رسانهها نبیند. البته در دولتهای نهم و دهم سعی در خاموش کردن ایشان شد، آقای هاشمی در سالهای اخیر هیچ نقشی در رسانه ملی نداشت و سهم ایشان از رسانه ملی حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن و روز قدس بود که نهایتا یک دقیقه ایشان را در تلویزیون نشان میدادند.
فراموش نکنیم وقتی که شرایط کشور حاد میشد امام میفرمود به شیخ اکبر بگویید خطبه بخواند. یعنی قدرت اقناع بالایی داشت اما اینکه ایشان به توسعه سیاسی معتقد نبود یک ادعاست، آقای هاشمی یک سیاستمدار واقعگرا بود و معتقد بود ما نباید با منطقه و جهان اهل سنت درگیر شویم و خلاف عقل است، قاعدتا ایشان هم به سمت بهبود شرایط رفت و به خواهش آقای هاشمی علی رغم تمام مخالفتها کنفرانس جهان اسلام در تهران برگزار شد و ملک عبدالله به تهران آمد، با این حساب چطور آقای هاشمی به توسعه سیاسی اعتقاد نداشت؟ ایشان مذاکره با غرب را هم باور داشت و پیگیری میکرد و به آقای روحانی گفته بود از رهبری اختیار بگیر تا باب مذاکره برجام باز شود و همین کار هم شد که منجر به چند ماهی شد که آقای ظریف و کری با هم مذاکره کردند.
در شرایط فعلی اقتصادی رسانهها بخصوص روزنامهجات با مشکلات مالی شدیدی رو به رو هستند چه راهکاری برای عبور از این بحران برای مطبوعات وجود دارد و آیا از یارانههای دولتی برای روزنامهها اطلاعی دارید؟
این رویه که تا کنون در پیش گرفته شده که وزارت ارشاد به روزنامهها یارانه بدهد و در کاغذ نیز کمکهایی کند من فکر میکنم رویکرد قابل قبولی بوده است و هر حرکتی که منجر به تضعیف روزنامهها شود بنظر من امضای کوچک کردن حوزه تاثیر مطبوعات است و من موافق آن نیستم. دولت باید همینطور که به اصنافی که در دوران کرونا ضربه خوردند کمک میکند، به رسانهها نیز کمک کند. رسانه رسالتش رساندن پیام و تلفنهای مسئولین به مردم نیست حتی منتقدین نیز بزرگترین خدمات را به دولتها میکنند. رسانه که نباید همواره موافق باشد بنابراین دولت در این قضیه باید حمایتهای خودش از رسانهها را بیشتر کند.
کمی به مسائل روز بپردازیم. بنظر شما اگر برای انتخابات ۱۴۰۰ هیچ نیروی اصلاحطلبی تایید نشود اصلاحطلبان چه برنامهای دارند؟
من امیدوارم که شورای نگهبان اصلاحطلبان را به مرخصی نفرستد. اصلاحطلبان نیز هیچوقت درگیر معارضه نیستند. البته میان اصلاحطلبان نیز اقلیتی هستند که موضع تحریمی دارند من مطلعم که اگرچه هر حزبی نامزد خودش را معرفی خواهد کرد اما در مجموع اصلاحطلبان به این نتیجه رسیده اند که روی کاندیدای واحدی به اتفاق نظر برسند، نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان به ریاست یک فرد با تجربهای که ۵ دهه حضور سیاسی دارد این اتفاق را میتواند مدیریت کند و حضور مهندس نبوی در نهاد اجماع ساز را باید به فال نیک گرفت.
بنظر شما اگر لاریجانی منتخب اصلاحطلبان شود وی میتواند نماینده اصلاح وضع موجود جامعه باشد؟ یا باز هم دولتی مانند دولت روحانی شکل میگیرد؟
من فکر نمیکنم بحث کاندیدای ائتلافی مطرح باشد. الان اصلاحطلبان در بررسی کاندیداهای خودشان هستند. تا آنجایی که من خبر دارم چند چهره در حال بررسیاند که نمیتوانم نام ببرم و به وقت لازم نهاد اجماع ساز نام آنها را اعلام خواهد کرد. تصور من این است که دور، دور آقای لاریجانی نیست.
اگر دولت آینده اصولگرا باشد برنامه اصلاحطلبان برای ترمیم پایگاه اجتماعیشان چه باید باشد؟ و اگر اصولگرایان بتوانند مشکل آمریکا را حل کنند، کارکرد اصلاحطلبان برای جامعه ایران چیست؟
این سوال مهمی است. در حال حاضر اصلاحطلبان بهتر میتوانند با دولت جدید آمریکا مذاکره کنند چون بحث اصلی ما با آمریکاست تا کشورهای دیگر؛ البته قدرت دست به دست میگردد و اصلاحطلبان باید به فکر ترمیم ساختارهای خود باشند که در صورت شکست مانند آمریکا بتوانند ریاست جمهوری را یک دورهای کنند و بتوانند دوره بعد از آن قدرت را به دست بگیرند، در آینده هر اتفاقی ممکن است روی دهد. من فکر میکنم اصولگراها اگر رویکرد ناموفق مجلس فعلی را در قوه مجریه هم ادامه دهند حتما دولت آینده یک دولت تک دورهای خواهد بود.
دولت روحانی نشان داد اصلاحطلبان سهمی در قدرت بخصوص میان وزرا ندارند آیا روحانی اصلاحطلبان را پس از قدرت رها کرد؟
من فکر میکنم که بحث وزرا یک بحث است بحث استفاده از عناصر اصلاحطلب در قدرت یک موضوع دیگر است. شما اصلاحطلبان را اگر بخواهید در جمع وزرا ببینید قطعا اصلاحطلبان کاهش داشتهاند.
اما آمار حضور اصلاحطلبان در بدنه دولت و استانداران و مدیرکلها نمره قابل قبولی دارند، هرچند این دولت یک دولت معتدل با حمایت اصلاحطلبان است اما بعضی از استانها را در اختیار اصولگراها گذاشته است و بعضی از اصلاحطلبانی که به قدرت رسیدهاند رویکردشان دگرگون شده و به سمت اتتلاف اصولگرا به قیمت ماندن در استانداری رفتهاند. مثلا استاندار خوزستان که من بارها گفتهام شریعتی اگرچه اصلاحطلب بود اما کاملا به سمت اصولگراها رفته بود و فریاد اصلاحطلبان از این تغییر رویکرد دولت نیز به جایی نرسید.
آیا شاهد کاندیداتوری شما در ۱۴۰۰ خواهیم بود؟ چه گزینههایی از سوی کارگزاران در حال بررسی است؟
خیر من هیچوقت در این زمینه مطرح نبودهام و در این قضیه نه فکر کردهام و نه این حرکت را به صلاح میدانم، اما گمانم این است که اصلاحطلبان به یک مهره رای آور برسند و هوشمندانه چهرهای را انتخاب کنند که بتواند از فیلتر سخت شورای نگهبان عبور کند و اگر این اتفاق بیافتد شانس اصلاحطلبان را بالا میدانم و گزینه اصولگراها به سختی میتواند این بازی را ببرد. البته ناامیدی و کاهش مشارکت مردم نیز کاهش از سبد رای اصلاحطلبان است چون اصولگراها سبد رایی دارند که در هر شرایطی با توجیه تکلیف پای صندوق میروند من بارها گفتهام فروشگاهی که یک کالا دارد و مردم آن را نمیخواهد باعث میشود که مردم توجهی به آن نکنند.
ارسال نظر