نقادی حامیان جامعه مدنی از نگرش فائزه هاشمی در گفتگو با مستقل؛
با دخالت خارجی مخالفیم
فائزه هاشمی رفسنجانی فرزند پرحاشیه آیتالله هاشمی با گفتگوی جنجالی به سرخط خبرها بازگشته و بحثهای داغی را در فضای سرد سیاسی این روزهای ایران کلید زده است. بحث پرمناقشهای با این مضمون که برای ما ترامپ بهتر است یا بایدن؟
فائزه هاشمی رفسنجانی فرزند پرحاشیه آیتالله هاشمی با گفتگوی جنجالی به سرخط خبرها بازگشته و بحثهای داغی را در فضای سرد سیاسی این روزهای ایران کلید زده است. بحث پرمناقشهای با این مضمون که برای ما ترامپ بهتر است یا بایدن؟
او به انصافنیوز گفت: از آنجا که راه تغییر و اصلاح از داخل سیستم بسته است برای ایران بهتر بود ترامپ میماند تا با فشار بر ایران اصلاحاتی انجام میشد.
اغلب پلتفرمهای فضای مجازی بخش 30/4 دقیقهای از گفتگو را منتشر کردند.
برخی با تحسین فائزه، صراحت و پیشگامی او را الگویی برای سیاستمداران خواندند.
برخی نیز با شماتت، اتهام تندروی، بیخبری از جامعه و بیاعتنایی به میراث پدر را به او زدند.
اما آیا همهی کسانی که خواهان تحول در ساختار سیاست ایران هستند و منتقد وضع موجود خوانده میشوند و بعضا پس از انقلاب و در شرایط مختلف سیاسی، بازداشتهای متعدد هم داشتهاند، با فائزه موافقند؟ بر اساس گفتگوهای ما، برخی علیرغم اینکه برای ایجاد اصلاحات و تغییر رویهها در سیاستهای کشور، هزینه هم دادهاند اما با نگاه و نظر فائزه مخالفند، و برخی با تعدیل سخنان او از آغاز چنین گفتگویی استقبال میکنند.
ما دو سوال را از این چهرههای سیاسی پرسیدیم:
۱ . فائزه هاشمی در گفتگویی تاکید کرده: از آنجا که راه تغییر و اصلاح از داخل سیستم بسته است ناچار نگاه به خارج دارم و بر این اساس برای ایران بهتر بود ترامپ میماند تا با فشار بر ایران اصلاحاتی انجام میشد. نظر شما درباره این سخنان چیست؟
۲. آیا شما راه کمهزینهای برای ایجاد تحول و اصلاحات در ایران میشناسید؟ پاسخها را بخوانید:
سیدعلی اصغر غروی از فعالین ملی مذهبی و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و مسئول شاخه اصفهان این حزب میباشد.
غروی پنج بار پس از انقلاب اسلامی به اتهامات مختلفی مانند نشر اکاذیب دینی یا تلاش برای براندازی نظام به زندان افتادهاست. پاسخ غروی به سوالات ما را بخوانید:
۱. پاسداشت مصالح ملی و عرق وطن دوستی و لحاظ کردن بسیاری از مسائل دیگر از جمله تاریخ دویست ساله اخیر ایران بیانگر این حقیقت است که نگاه به بیرون برای ایجاد تحولات در داخل کشور همواره تبعات معکوس به همراه داشته است. شاید این تمثیل زبان فارسی که میگوید آمدیم ابرویش را درست کنیم کورش کردیم گویای نتایج به بار آمده از چنین دیدگاهی باشد. احساس نیاز به تحول باید در اندیشه و روان اغلب مردم ذاتی و جایگیر شود.
تحولات برآمده از مداخلات بیگانه در یک کشور غالبا براساس منافع مداخله کننده طراحی و اجرا میشود و کمتر مصالح و منافع ملی و مردمی مورد ملاحظه است. البته هرگاه روند مسالمت آمیز و اصلاحگرانه برحسب اصول و مفاهیم قوانین موجود و خواستههای ملی مواجه با موانع جدی شود قطعا برخی از نخبگان جامعه به سمت استمداد قدرتهای خارجی میروند. عامل عمده در اتخاذ چنین رویکردی ناامیدی از هرگونه امکان برون رفتی است از بن بست به وجود آمده در راستای ملزم ساختن حاکمیت متصلب جهت تبعیت از قانون به ویژه قانون اساسی کشور.
در هرحال اگر یک قدرت خارجی هم بخواهد با شعارهایی از قبیل حقوق بشر کمک موثری هم بکند قبل از هر چیز منافع و مصالح ملی خود را در نظر میگیرد، سپس کسانی را که حمایت کرده تبدیل به یک گروه ویژه میگرداند و باز چرخه خودکامگی و قدرت متصلب به حرکت درمیاید و باز در بر همان پاشنه میچرخد.
چون گروهی که با حمایت خارجی به قدرت رسیده به بهانه جلوگیری از تجدید بقاء استبداد، استبداد جدیدی را حاکم میگرداند. به کشورهای پیرامون مثل یمن، عراق، افغانستان، سوریه، مصر و لیبی و مانند آنها نگاه کنیم.
۲. کم هزینهترین راه این است که اولا ساختار سخت و نفوذناپذیر قدرت تسلیم قانون شود. ثانیا اصلاح طلبان نگاه معطوف به قدرت را برای مدتی رها سازند و به اصلاح اخلاقی و فرهنگی خود جامعه بپردازند.
ثالثا دراین بازه زمانی قطعا اختلافات آنها کاهش مییابد و میتوانند احزاب نیرومند و پربنیه تشکیل دهند. زیرا بدون حضور چنین احزابی در عرصه اقدام، جهت اصلاح امور نه کار سیاست سامان پذیرد نه اقتصاد و نه فرهنگ، نه در داخل نه در خارج.
رابعا نظامیان به هیچ روی به سیاست ورزی روی نیاوردند و گمان نبرند که بهتر از سیاستمداران میتوانند کشور را اداره کنند.
ذات سیاست به گونه.ای است که اتحاد و یکپارچگی نهادهای نظامی را دستخوش افتراق و چند دستگی مینماید و کم کم کشور به سهولت در معرض تهدیدات خارجی قرار میگیرد.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
و تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
سید حسین موسویان پزشک متخصص داخلی، عضو شورای مرکزی جبهه ملی و مسئول ریاست هیئت اجرایی و رئیس تشکیلات جبهه ملی میباشد. او در دهه ۸۰ سه بار بازداشت شده است که آخرینش هفتم آذر ماه ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۱۳۸۸ بود.
دکتر موسویان در ۱۳ دی ۱۳۸۶ نیز در مراسم یادبودی که جبهه ملی ایران برای بینظیر بوتو در مسجد ولی عصر تهران برپا داشت، بازداشت و بازجویی شد. نظر سیدحسین موسویان را میخوانیم:
۱. به باور من، دخالت بیگانگان و قدرتهای خارجی، موجب تغییر و اصلاح مفید و مثبتی برای کشور ما نخواهد گردید. ما نتیجهی این دخالتها را هم در گذشته در کشور خودمان و هم در سایر کشورها دیده و میبینیم. قدرتهای بیگانه هیچگاه برای ما حاکمیت ملی و دموکراسی نمیآورند در حالیکه نیاز اول و اصلی و مهم میهن ما مردمسالاری و حاکمیت ملی است. حاکمیت ملی برطرف کننده تمام معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و درمان کننده فقر و بیکاری و فساد و بیعدالتی و موجب اعتلای این وطن است.
۲.کمهزینهترین راه برای ایجاد تحول و اصلاحات در وهله اول یک عزم و ارادهی عمومی و همگانی ملت ایران را میخواهد که به شکلی مسالمتآمیز و خشونتپرهیز خواستههای آزادیخواهانه خود را مطرح نمایند که این خواستهها باید با درخواست آزادی زندانیان سیاسی آغاز و بعد با طلب کردن آزادیهای اساسی مانند آزادی احزاب و اجتماعات و آزادی مطبوعات و آزادی انتخابات دنبال شود و در مرحله بعد بازنگری و اصلاح قانون اساسی در یک مجلس ملی متشکل از نمایندگان واقعی مردم مطالبه گردد.
فضل الله صلواتی نویسنده، پژوهشگر و ازنیروهای ملی مذهبی و زندانی سیاسی دوران پهلوی دوم، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی است. او در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی به جرم فعالیت های سیاسی توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. او داماد محمدتقی جعفری و استاد دانشگاه اصفهان است. پاسخ دکتر صلواتی را بخوانید:
۱. ترامپ اسیر دست اسرائیلیها بود، آنها میخواستند ترامپ را به جنگ با ایران بکشانند و عدم موفقیت ترامپ اسرائیل را مایوس کرد.
اگر حکومت ایران از فرصتها استفاده کند و در برابر رئیس جمهور جدید جبههگیری نکند امکان موفقیتهایی در پیش است،
ترامپ با نامردی و نادرستی از برجام خارج شد و از اول با ایرانیان مخالفت ورزید.
ایران میتواند مرگ کسی را نخواهد و منافع ملت را در نظر بگیرد. ما لبهی پرتگاه جنگ رفتیم ولی عنایتهای الهی باعث طرد ترامپ شد.
گرچه موشک اندازان دنبال شعلهور کردن جنگ بودند. وجود ترامپ خشونت بود و جنگ و خونریزی و آدمکشی و نابود کردن زیرساختهای ایران.
بعضیها ترامپ را میخواستند تا تکلیف ایران در جنگ روشن شود و تغییراتی پدید آید. در هر صورت عنایات الهی شامل حال ملت ایران و آمریکا شد. امید که عاقبت کار خیر باشد.
۲. الان دیگر در ایران فکر نمیکنم با وجود سختگیریهای شورای نگهبان و ردصلاحیت تمام افرادی که مدعی اصلاحات هستند، هیچ راهی وجود داشته باشد.
چون تا قانون اساسی اصلاح و ترمیم نشود و معلوم نمیشود که اصلا رئیس جمهور و دولت اصلا کارهای هستند یا دولتهای در سایه هستند که تصمیم گیرنده و برنامه ریزی کننده هستند. تا آنها وجود دارند اصلاحاتی شکل نخواهد گرفت.
در هر صورت به نظر من با این وضعیت دیگر اصلاحات نمیتواند قد علم کند و توان داشته باشد. آمدن ترامپ هم کاری به اصلاحطلبی و اصولگرایی نداشت، قدرتی بود که بر سر کار آمد و برخوردهای خشنی داشت و غرور و خودخواهی ترامپ را گرفته بود که این دلیل سقوط او بود و امروز هم با اهانت در حال ترک و خروج از قدرت است.
حتی اگر در این ۱۰ روز هم استیضاح شود برای او زشت و سخیف خواهد بود.
اما من به این صورت که سوال پرسیدید در حال حاضر و با شرایط فعلی امیدی دیگر به اصلاحات ندارم مگر اینکه رهبر انقلاب تا در قید حیات هستند اقدامی بفرمایند (که انشاالله عمر ایشان طولانی باشد) این قانون اساسی را اصلاح بفرمایند و خبرگانی از جمیع مردم؛ از دانشگاهیان و متخصصین امور مختلف و نه فقط فقها مانند جامعهشناسان و سیاستمداران و مورخین و افراد مختلف در این خبرگان جمع شوند و انشاالله قانون اساسی را اصلاح کنند. در این شرایط میتوان گفت که اصلاحاتی به وجود خواهد آمد و اصولگرایان اصالتی پیدا خواهند کرد.
کوروش زعیم فعال سیاسی و عضو جبهه ملی و مسئول روابط عمومی جبهه ملی بود. او در سال ۱۳۹۶ به همراه داوود هرمیداس باوند و برخی دیگر از اعضای جبهه ملی ایران از این مجموعه جدا شده و جبهه ملی ایران (سامان ششم) را ایجاد کرد. او در این مجموعه به عضویت هیئت رهبری انتخاب شد.
شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب زعیم را به دلیل «اقدام علیه امنیت ملی»، فعالیت تبلیغی علیه نظام و تجمیع پروندههای دستگیری و زندان در سالهای ۱۳۶۱، ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ در فروردین ماه ۱۳۹۱، به سه سال حبس تعلیقی و پنج سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و رسانهای محکوم کرد که «نظر به کهولت سن متهم» این حبس به مدت پنج سال تعلیق شد.
پاسخ کوروش زعیم به دو سوال ما را بخوانید:
۱. از دیدگاه ملی، دخالت هر کشور بیگانه را در امور داخلی کشورمان مذموم میدانیم، و همانگونه که من در نوشتهها و گفتههایم بارها تذکر دادهام، آقای ترامپ به علت روحیه عصیانگر خودخواه و خود رای، رئیس جهمور خوبی نه برای آمریکا و نه برای تعامل با ایران بود.
ولی او یک ویژگی مثبت داشت که مانند دیگر رئیس جمهورهای آمریکا در گفتهها و خواستههایش آبزیرکاه نبود و خواستهاش را عریان بیان میکرد. من تصور میکنم که بانو فائزه هاشمی از روی استیصال سیاسی ظاهراً به خود باورانده که ترامپ میتوانست جمهوری اسلامی را وادار به اصلاحات بنیادین کند.
نخست اینکه من باورندارم که جمهوری اسلامی با این اساسنامه و چیرگی گروههای قدرتمند اصلا زیر بار تغییرات بنیادین حتی با فشار یک کشور بیگانه، هرچند که قدرتمند و ثروتمند، بروند.
ما این تجربه را داشتهایم که آقای ترامپ حتی کره شمالی را که با رهبرش مذاکراتی داشت نتوانست متقاعد به هیچ تغییراتی نماید. او حتی اتحادیه اروپا را با فشاری که روی پیمان ناتو آورد و رفتارهای غیر دیپلماتیک آزرده و از خود دور ساخت، و در واقع خود را در سپهر سیاسی جهانی منزوی کرد.
از آنجا که فائزه هاشمی جزو لاینفکی از نظام است؛ پدرشان در ایجاد شرایط موجود... نقش داشتند و نیز اینکه برادرشان رئیس شورای شهر تهران است که بدون توجه به احساسات اکثریت مردم ایران یک خیابان کوچک و کوتاه را به نام مصدق کردند، باید شهامت زیادی به خرج داده باشند که در نهایت استیصال و ناامیدی دست به دامن یک قدرت بیگانه شوند.
۲. ... ما طرح جامعی برای انتقال قدرت مسالمت آمیز و بدون خشونت را تدوین کردهایم.
(با توجه به مباحث غیرقابل انتشار، پیشنهاد آقای زعیم نه اصلاحات بلکه انتقال قدرت بدون خونریزی با عفو عمومی، تاسیس مجلس موسسان و تحت نظر سازمان ملل میباشد.)
مهدی محمودیان فعال سیاسی عضو حزب اتحاد ملت است. محمودیان در شهریور ۱۳۸۸ بازداشت و شهریور ۱۳۹۳ از زندان آزاد شد. مهدی محمودیان از امضاکنندگان بیانیه موسوم به ۷۷ نفر بود که به همین دلیل در آذر ۱۳۹۸ بازداشت شد.
آخرین بازداشت محمودیان یکماه پیش بود که با وثیقه ۵۰۰ میلیونی آزاد شد.
از محمودیان پرسیدیم با توجه به اینکه خودش منتقد و متهم به جرائم سیاسی است، آیا با سخنان فائزه هاشمی موافق است؟
۱. فارغ از اینکه امید بستن به فشار خارجی برای تغییر رفتار یک حکومت نسبت به مردم خودش چقدر واقعبینانه و موثر است ابتدا باید به این سوال پاسخ داده شود چه شده است برخی از مردم کشوری مثل ایران به چنین نظری رسیدهاند.
در مورد اینکه آیا فشار خارجی اساساً میتواند تغییری در رفتار نظامی مثل جمهوری اسلامی ایجاد کند یا نه و اگر ایجاد کرد میتواند باثبات و غیرقابل برگشت باشد یا خیر باید به صورت جداگانه بحث و گفتگو شکل بگیرد.
اما واقعیت آن است که اظهارات خانم هاشمی فارغ از درستی و غلطی آن دیدگاه تعداد قابل توجهی از جامعه ایران را تشکیل میدهد به آماری دسترسی ندارم که بگویم اکثریت یا اقلیت اما برای کشوری که صدها هزار شهید داده تا یک وجب از خاکش را در اختیار بیگانگان قرار ندهد، برای کشوری که هزاران شهید داده است تا به دخالت خارجی در این کشور پایان دهد با اطمینان میتوانم بگویم اکثریت مردم از ایجاد اصلاحات ناامید شدهاند.
زیرا با هر روشی که امکانش بود اعتراض خود را به گوش مسئولان میرساندند.
مردم طی ۳۰ سال اخیر در هر انتخاباتی که اجازه حضور داشتند و یا حداقلهای حضور فراهم بود بهروشنی به کسانی رای دادند که در شعارهایشان خواهان تغییر رفتارها بودند؛ به خاتمی رای دادند برای اصلاح؛ حکومت اما خاتمی را تندرو خواند. در مجلس خبرگان حتی حاضر شدند به فلاحیان و ریشهری رای بدهند تا صدای اعتراضشان را به گوش حاکمیت برسانند، به روحانی رای دادند به کسی که سالها منصوب حاکمیت بوده است، اما نتیجه این شد که امروز میبینیم تا سه روز به دولت منتخب و مستقر نمیگویند هواپیما را چه کسی زده است.
مردم امروز از اصلاح امور ناامیدند، نمیگویم اکثریت یا اقلیت، اما میگویم بخش قابل توجهی از جامعه از اصلاح ناامید شده است
۲. این جامعه از انتخابات تا خیابان را رفته است و امروز ناامیدتر از هر روز دیگری به دنبال راهی برای تنفس میگردد.
از این مردم حتی یک برنامه تلویزیونی مثل ۹۰ که از آن استقبال میکردند، دریغ شده است.
کاش بین مسئولین کشور و بخصوص کسانی که به آنها امید بستیم و رای دادیم کسی پیدا میشد مثل اقای محسن هاشمی که به خواهرشان نامه نوشت، خطاب به حاکمیت مینوشت و میگفت امید را به مردم برگردانید.
البته ناامیدی مردم از اصلاحات صرفاً دلایل حاکمیتی ندارد، ما اصلاحطلبان نیز منحرف شدیم ما هم از آرمانهای اصلاحطلبی از دمکراسی خواهی، تحقق حقوق بشر فاصله گرفتیم و بیشتر از آنکه به فکر اصلاح امور باشیم به فکر کسب قدرت بودیم. اتفاقا حزب متبوع خانم هاشمی یعنی حزب کارگزاران سازندگی و مشی و روشی که آنها پس از سال ۸۸ در پیش گرفتند یکی از همین انحرافات بود.
خانم هاشمی در تمام سالهای اخیر نعل وارونه زدند و این انحراف اصلاحات از دمکراسی و حقوق بشر را از رقبای اصلاحطلبشان مطالبه کردند و نه از حزب متبوعشان.
من اصلاحات گام به گام و تدریجی را کم هزینهتر، غیرقابل بازگشتتر و موثرتر از هر روشی میدانم اما در عین حال ادامه اصلاحات و با اصلاحطلبان فعلی یا بهتر بگویم رویکرد فعلی اصلاحطلبان را نیز راه برون رفت از شرایط فعلی نمیدانم که این بحث مفصلی میطلبد.
ارسال نظر