در انتخابات آمریکا تقلب شد/مذاکره با بایدن در دولت بعدی انجام می شود
با آمدن بایدن ظواهر دیپلماتیک بین ایران و آمریکا در مدت کوتاهی بهبود مییابد. اما هر نوع نتیجهگیری و مذاکره تا روی کار آمدن دولت آینده به تعویق میافتد.
گفتگو از پگاه ظاهری
سرانجام پس از گذشت دو ماه از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پرونده این رویداد بسته شد و پیروزی «جو بایدن» توسط کنگره ایالات متحده به تأیید نهایی رسید. پروسهای که از سوم نوامبر ۲۰۲۰ تا هفتم ژانویه ۲۰۲۱ به طول انجامید و مخالفتها، پیگیریها و در نهایت حمله به نهاد قانونگذاری این کشور از سوی طرفداران ترامپ هم نتوانست رأی را به نفع او برگرداند و این رئیس جمهور آمریکا را دو دورهای کند. ترامپ نیز با صدور بیانیهای تصمیم کنگره را نمایانگر پایان عالیترین دور اول در تاریخ ریاستجمهوری آمریکا توصیف کرد و گفت: «گرچه کاملاً با نتایج این انتخابات مخالف هستم و حقایق تأییدی بر این امر است اما با این وجود، انتقال منظم قدرت در ۲۰ ژانویه (اول بهمن) انجام میگیرد.» حال دفتر جدیدی در تاریخ ریاست جمهوری آمریکا گشوده شده است. آنچه که مطمئناً بسیاری از کشورهای جهان بخصوص منطقه خاورمیانه با محوریت ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد و نمیتوان آن را نادیده گرفت. در این میان برخی از تحلیلگران اما به قدرت رسیدن بایدن را از پیش تعیین شده و بر اساس رویکردهایی مشخص و با هدف عنوان کردهاند. آنها نیز همچون ترامپ از دستان پشت پردهای میگویند که ساختار سیاسی ایالات متحده سالهاست بر اساس آنها پیش میرود. عبدالرضا داوری، مشاور وزیر کشور در دولت دهم، مشاور رسانهای محمود احمدینژاد و همچنین قائم مقام خبرگزاری ایرنا و مدیر مسئول روزنامه شهروند در دوران ریاست جمهوری او از جمله افرادی است که بارها به حمایت از سیاستهای دونالد ترامپ سخن گفته است. به اعتقاد او ترامپ نخستین سیاستمداری بود که پرده از مقابل حلقهی حاکم بر جهان کنار زد. داوری خاورمیانه را در دوران ریاست جمهوری ترامپ امنتر از همیشه عنوان کرد و یک بحران جدید را با آمدن جو بایدن پیش بینی میکند. در ادامه گفت و گوی او را با «مستقل» میخوانید:
شما بارها از نزدیکی سیاستهای دونالد ترامپ و ایران در ضد گلوبالیسم بودن این دو کشور سخن گفتهاید. توضیح شما در خصوص این اظهارات چیست؟به عبارت دیگر چرا ترامپ و رویکردهای او مورد تأیید و حمایت شما و البته تیم محمود احمدی نژاد است؟
ترامپ از سه منظر برای من اهمیت دارد: اول آنکه ترامپ نخستین سیاستمداری بود که پرده را از برابر حلقه حاکم بر جهان کنار زد؛ حلقهای از خاندانهای اشراف اروپایی که بیش از ۴۰۰ سال بر جهان سیطره دارند و در اسناد مختلف از آنان با عنوان گلوبالیستها، اتحادیه، کمیسیون و شوالیههای سیاه یاد میشود. با این حال، رسانههای جریان اصلی و حتی روشنفکران مهمی چون کارل پوپر، اعتقاد به وجود چنین حلقه قدرتمندی را «توهم توطئه» میخواندند. ترامپ اما بعد از ۴۰۰ سال، از این حلقه جهانخوار رونمایی کرد و نشان داد که چرا آمریکا برای این حلقه مهم است و در ۷۵ سال اخیر چگونه با اهرم آمریکا، سراسر جهان را مدیریت میکنند. ترامپ با طرح شعار «بازگشت آمریکا به آمریکا»، پروژه شیطانی سلطه جهانی را برهم زد و کار را به جایی رساند تا حلقه قدرتمند جهانی که به نوعی بیوطن است، و در همه جا نیز ریشه دارد برای حذف ترامپ قیام کند و در تقلبی بزرگ، رویکرد ملی گرایانه آمریکا را در انتخابات به زمین زند. حذف ترامپ در قرن بیست و یکم، بازتولید حذف آبراهام لینکلن در قرن نوزدهم و ترور جان اف. کندی در قرن بیستم بود، که آنها نیز به منویات حلقه قدرتمند جهانی، تن ندادند و حذف شدند.
دوم آنکه ترامپ به همه جریانهای ضد سلطه و آنتی هژمونی جهان آموخت که ما با دو آمریکا مواجهیم؛ آمریکای اول که به شدت ایدئولوژیک و سلطهگر است و ثروت، قدرت و منزلت در آن تحت کنترل حلقه قدرتمند بیوطن جهانی است و آمریکای دوم، آمریکایی است که با تلاش و همت میلیونها شهروند آمریکایی، با ایجاد سرزمین فرصتها در قله دانش، اقتصاد و حقوق انسانی قرار گرفته و تمدنی جدید را در عصر ما بنا کرده است. ترامپ نشان داد که باید با آمریکای اول که نماد سیطره شیطان است، مبارزه کرد و با آمریکای دوم که نماد قدرت انسان است، همگرا شد. تشکیل جبهه واحدی از مخالفان نظام سلطه و ملیگرایان آمریکایی در سراسر جهان، عمل صالح دوران ما برای آزادی انسان از سلطه شیطان است.
سوم اینکه، ترامپ در برابر دوقطبیهای کاذبی که حلقه قدرتمند سلطهگر طی صدسال اخیر، در همه نقاط جهان برای تثبیت سیادت و نفوذ خود ایجاد کرده بود، تا رقابت سیاسی از حلقه نخبگان وابسته به نظام سلطه خارج نشود، ایستاد و فهم جدیدی از کنش سیاسی در جهان عرضه کرد.
او بر دوقطبیهای کاذبی چون، چپ-راست، جمهوری خواه- دمکرات، لیبرالیست- سوسیالیست و اصلاحطلب- اصولگرا خط بطلان کشید و صحنه سیاست در آمریکا را بر پایه دوقطبی واقعی مردم- ضدمردم بنا کرد و آگاهی عمومی را در صحنه مبارزات سیاسی ارتقا داد. ترامپ نشان داد هنگامی که آمریکا را برای آمریکا بخواهی و میهنپرست باشی، زمانی که با جنگ افروزی مخالف باشی و سازمانهای جهانی را به چالش بکشی، دوقطبیهای کاذب نیز کنار میروند و قدرتمندان جهانی برای حذف مردم، همه با هم خواهند بود. این محورهای سهگانه، دلیل حمایت من از ترامپ است. شاید با برخی سیاستها و رفتارهای او موافق نباشم، اما جهتگیری او در تقابل با حلقه قدرتمند جهانی، آن هم در قلب آمریکا را واقعهای تاریخی میدانم و در این صحنه دست هر کس را که اینگونه عمل کند، میفشارم. حتی اگر آن فرد حسن روحانی باشد که البته انتقادات بنیادین به رفتارهایش دارم. سالها قبل نوشته بودم که مبارزه با نظام سلطه و قدرتمندان جهانی را باید از متن و قلب آمریکا آغاز کرد، همان اقدامی که ترامپ کرد و موجی از میهنپرستان با این اقدام او در سراسر جهان به پا خاست تا ورق نهایی در تاریخ بشر ثبت شود.
به نظر میآید به تقلب در نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و رأی غیرواقعی بایدن هم معتقدید؟
تقلب در انتخابات اخیر آمریکا بر پایه آرای غیرقانونی پستی توسط اسناد و مشاهدات ثبت شده و در همه مراجع قضایی آمریکا موضوعی واقعی است. اما به دلیل تسلط خاندانهای اشراف جهانی بر نظام قضایی، سیاسی و رسانهای آمریکا، این تقلب گسترده کتمان شد.
آیا قبول ندارید که رویکرد کلی ترامپ باعث ایجاد عدم هماهنگی در سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده، تنش در دنیا و بحران در خاورمیانه شد؟
ترامپ هیچ جنگی را در خاورمیانه آغاز نکرد، خاورمیانه در دوران ترامپ امنتر هم شد. او خروج آمریکا از منطقه را کلید زد. اتفاقاً با آمدن بایدن خاورمیانه بار دیگر دچار بحران خواهد شد.
جریانهای سیاسی در ایران همچون اصولگرایان خواهان مذاکره با آمریکا نیستند و در روزهای باقی مانده تا پایان دولت ترامپ قانون لغو تحریمها را به تصویب رساندند. آیا اجرای این قانون و افزایش غنیسازی اورانیوم موانعی را بر سر راه تعاملات احتمالی ایران با دولت آینده آمریکا ایجاد نخواهد کرد؟
من معتقدم سیاست چهل ساله ایران در تقابل با آمریکا خطاست و در دولت آینده ایران حتماً این سیاست تغییر خواهد کرد. اصلاحطلبان که با اشغال سفارت آمریکا در آبان ۵۸، بحران روابط ایران و آمریکا را پایهگذاری کردند، مهمترین مانع سیاسی در برقراری این رابطه هستند. سال ۱۴۰۰، سال حذف کامل اصلاحطلبان از همه مناصب قدرت و آغاز عصری جدید در روابط ایران و آمریکاست و تنها اصولگرایان میتوانند این رابطه را ترمیم و بازسازی کنند.
با روی کار آمدن بایدن چه شرایط و فضایی در انتظار اروپا، آسیا و بخصوص خاورمیانه (با محوریت ایران) خواهد بود؟
بایدن تداوم دولت اوباما است. بایدن در کنار باراک اوباما و جیمی کارتر، فراکسیون انفعال را در حزب دموکرات نمایندگی میکند. او از جنس هیلاری کلینتون و برنی سندرز نیست. مدل فعالیت باند انفعال در حزب دمکرات چه در دوران کارتر و چه در دوران اوباما، به هم ریختن صحنه جهانی با استفاده از اشرار و ورود نظامی آمریکا در تقابل با پدیدههای خودساخته است. داعش محصول چنین سیاستی است. با حضور بایدن حتماً جهان ناامنتر و بحرانهای منطقهای تشدید خواهند شد.
بایدن پیش از پیروزی، مواضع خود را در ارتباط با خاورمیانه، ایران و در خصوص برگشت به برجام و لغو تحریمها علیه کشورمان اعلام کرده بود، آیا او میتواند شرایطی که ترامپ طی ۴ سال برای ایران به وجود آورده است را تغییر دهد؟ احتمال تطابق اظهارات بایدن با عملکرد او را تا چه اندازه پیش بینی میکنید؟
با آمدن بایدن ظواهر دیپلماتیک بین ایران و آمریکا در مدت کوتاهی بهبود مییابد. اما هر نوع نتیجهگیری و مذاکره تا روی کار آمدن دولت آینده به تعویق میافتد. در عین حال اصلاحطلبان به طور مقطعی سراب میبینند و امیدوار میشوند. اما امیدهایشان به سرعت به ناامیدی تبدیل میشود.
جدای از سؤالات در خصوص انتخابات آمریکا، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز در ایران نزدیک است. آیا محمود احمدی نژاد قصد شرکت در این انتخابات را دارد؟ (با توجه به اینکه او اعتقاد دارد که تمامی مشکلات داخلی و خارجی کشور به دست او باز میشود.)
علیرغم مراجعات مکرر و گسترده مردم به آقای دکتر احمدی نژاد برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ هنوز ایشان در این رابطه اظهارنظری نکرده و تصمیمی در این باره ندارند. البته ممکن است در آینده نظرشان تغییر کند که در این صورت هم مشارکت مردم را تا ۸۰% افزایش میدهند و هم حدود ۳۵ میلیون رأی خواهند داشت.
ارسال نظر