طعنه اکبر اعلمی به تندروها در گفتگو با مستقل:

برای مذاکره با آمریکا سر و دست می‌شکنند

دولت بایدن برای نشان دادن حسن نیت خود احتمالا در همان هفته‌ها و ماه‌های نخست تحویل گرفتن کاخ سفید، بخشی از تحریم‌ها را برطرف و برای مذاکره با دولت روحانی از خود چراغ سبز نشان خواهد داد.

برای مذاکره با آمریکا سر و دست می‌شکنند

طی روزهای گذشته تحلیلگران سیاسی احتمال برخورد نظامی ایران و آمریکا را بیش از هر زمانی محتمل دانسته‌اند.همزمان نیز تحرکات ارتش آمریکا در خلیج‌فارس بیشتر شده.از سوی دیگر برخی ناظرین معتقدند با نزدیک شدن به انتقال قدرت در واشنگتن امکان وقوع چنین اتفاقی نزدیک به صفر است.از این رو برای بررسی این موضوع با اکبر اعلمی نماینده ادوار ششم و هفتم گفتگو کردیم؛

 به نظر شما رفع تنگناهای معیشتی و اقتصادی در کوتاه مدت با مذاکره و توافق هسته‌ای میسر  است؟

اگر این واقعیت را بپذیریم که ایران به صورت بالقوه از هر حیث کشوری غنی و ثروتمند است چه از حیث نیروی انسانی و چه از نظر امکانات، ثروت و ذخایر و منابع خدادادی، در این‌صورت این سوال مطرح می‌شود که چرا چنین کشور مستعد و توانمندی در مقایسه با کشورهای منطقه هنوز نتوانسته از ظرفیت‌های بالقوه خود کمال استفاده را برده و مردمش را بالفعل به استقلال، رشد و توسعه اقتصادی و رفاه نسبی برساند و رضایت‌مندی اکثریت ملت را به‌دست آورد به‌گونه‌ای که دستکم در منطقه خودمان، رسیدن به سطح کشورهایی مانند امارات، قطر، عربستان، گرجستان، کویت و ترکیه، یک آرزوی دست نایافتنی باشد.

پاسخ این پرسش را باید در ساختار سیاسی سیستم، سوءمدیریت، قوانین بد، غفلت از واقعیت‌های جهانی و مولفه‌های قدرت نظامی- اقتصادی خودمان و ابرقدرت‌ها و ایجاد تنش مستمر و لاجرم فرصت‌سوزی و تبدیل فرصت‌ها به تهدید و پیوسته درجا زدن، یافت.

مادامی‌که با چنین ساختار و رویکردی به تعامل با جامعه جهانی می‌پردازیم، از آنجا که طرف‌های مقابل ما هم بیکار ننشسته و با استفاده از همه مولفه‌های قدرت خود به مقابله با ما می‌پردازند، پرواضح است که بخش قابل توجهی از ثروت و امکانات ما بجای اینکه صرف رشد و توسعه و رفاه و آبادانی کشور شود، صرف خنثی کردن هجمه‌های کشورهای درگیر خواهد شد و وضعیت ما نه تنها بهبود نمی‌یابد بلکه روز به روز بر گرفتاری‌های معیشتی و اقتصادی و سیاسی ما افزوده خواهد شد. بنابراین مشکل اساسی ما بیش از اینکه ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان باشد، متوجه عواملی است که برشمردم، به ویژه ناهماهنگی ساختار سیاسی و راهبردهای آن و نحوه تعامل ما با دنیا و به ویژه آمریکا و کشورهای منطقه‌ای است و مادامی که در آن‌ها و ارزیابی‌هایی که بر اساس همان موارد صورت می‌گیرد بازبینی نشود، با پایان یافتن مسائل هسته‌ای بهانه‌های دیگری نظیر موشک‌های دوربرد و بالستیک و حقوق بشر دستاویز مناقشات دیگر خواهد شد. 

 چشم انداز مذاکرات در چندماه آینده تا انتخابات۱۴۰۰ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دولت بایدن برای نشان دادن حسن نیت خود احتمالا در همان هفته‌ها و ماه‌های نخست تحویل گرفتن کاخ سفید، بخشی از تحریم‌ها را برطرف و برای مذاکره با دولت روحانی از خود چراغ سبز نشان خواهد داد. اما آمریکایی‌ها واقفند که روسای جمهور و وزرای خارجه برای انجام گفتگوهای موثر از خود استقلال رای ندارند و مجوز آن باید از سوی سایر ارکان قدرت صادر شود، پس زمانی به مذاکره جدی با جمهوری اسلامی تمایل نشان خواهند داد که اطمینان یابند، این مذاکرات مانند مذاکرات قبل از به قدرت رسیدن روحانی در عمان مورد تائید و حمایت رهبری است.

از یکسو با توجه به نزدیک شدن دولت روحانی به پایان عمرش، آمریکائی‌ها انگیزه‌ای برای اینکه همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکره با دولت او قرار دهند نخواهند داشت. از سوی دیگر اراده‌ دولت در سایه ایران هم به هیچ‌وجه مایل نیست تا برگ برنده هرگونه تعامل و مذاکره برای پایان دادن به تحریم‌ها و ایجاد گشایش نسبی اقتصاد کشور و معیشت مردم را در اختیار روحانی قرار دهد. بنابراین بسیار دشوار بتوان پذیرفت که در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی مذاکرات جدی و تاثیرگذار به نفع مردم صورت گیرد، اما گمان می‌کنم که به دلیل انتخابات آتی احتمالا به‌صورت مشروط به دولت روحانی اجازه تدارک مقدمات اولیه گفتگوی غیرعلنی داده خواهد شد اما نه درحدی که با این گفتگوها مردم به سمت رقبای اقتدارگرایان متمایل شوند و آرزوهای آنان برای فتح آخرین سنگر را برباد دهد.

اگر دولت روحانی نتواند با بایدن مذاکره کند و به توافقی در عرصه سیاسی و اقتصادی نرسد. چه اتفاقاتی را محتمل می‌دانید؟

آب از سر مردم گذشته و آن‌ها نسبت به فشارهای زیاد شرطی شده‌اند به‌گونه‌ای که وقتی شب می‌خوابند ناخودآگاه انتظار دارند که وقتی صبح بیدار شدند حتما یک خبر بد و ناخوشایند مانند اختلاس‌ چند هزار میلیارد و گرانی چند ده درصدی را بشنوند، در غیر این صورت ممکن است از تعجب ذوق‌مرگ شوند.

لذا گرچه با پیروزی بایدن بارقه‌ای از امید برای رفع تحریم‌های اقتصادی و بهبود اوضاع در جامعه ایجاد شد، اما باتوجه به واکنش‌های تهدیدآمیز و شعارهای تند اقتدارگرایان و طرح‌هایی که فعلا در مجلس ارائه می‌شود، عملکرد انفعالی و بسیار ضعیف حسن روحانی و دولت دومش، اکنون کمتر کسی انتظار دارد که اتفاق خاصی در کشور رخ دهد و برای مدتی در بر روی همین پاشنه خواهد چرخید تا روزی که قدرت به صورت یکپارچه در اختیار اقتدارگرایان قرار گیرد و یا با نرمش قهرمانانه تغییر رویه ایجاد شود. یقین دارم با جابجایی قدرت در عرصه قوه مجریه وضع به همین منوال باقی نخواهد ماند.

 یعنی به نظر جنابعالی اصول‌گرایانی که الان مخالف مذاکره دولت روحانی با بایدن هستند، با روی کارآمدن دولت اصولگرا، بر طبل مذاکره با آمریکا خواهند کوبید؟

اولا از آنجا که بسیاری از مناقشات موجود از حب علی و بخاطر منافع ملی و مصالح مردم نیست و بیشتر معطوف به منافع شخصی و قبیله‌ای است، اولا تردید نکنید که بجز یک اقلیت متعصب که مخالف هرگونه تعامل با جهان و در راس آن آمریکاست و تعداشان بسیار کم و ناچیز می‌باشد، بقیه اصولگرایان مشتاق مذاکره با آمریکا و رفع خصومت‌ با این کشور هستند، مشروط بر اینکه این رویداد توسط آن‌ها و بنام آن‌ها تمام شود. عملکرد و شعارهای احمدی‌نژاد شهردار تهران و استاندار اردبیل و حتی رئیس جمهور سال‌های ۸۴ تا ۸۸ را مقایسه کنید با عملکرد و سخنان احمدی نژاد در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش و پس از آن، در آن صورت متوجه خواهید شد که همین احمدی نژاد در دوره دوم اگر از در بیرونش می‌کردند تلاش می‌کرد از پنجره وارد آمریکا شود و به هر وسیله و روزنه‌ای متوسل می‌شد تا شاید اولین کسی باشد که می‌خواهد با آمریکائی‌ها باب گفتگو و تعامل را باز کند. در مجلس هفتم هم اغلب کسانی که برای همراهی با احمدی نژاد و سفر به آمریکا سر و دست می‌شکستند، اصولگرایان تند و دو آتشه‌ای بودند که در هر مناسبتی و به هر بهانه‌ای شعار مرگ بر آمریکا سر می‌دادند! 

وانگهی شما و من به خوبی می‌دانیم که در ساختار کنونی قدرت هیچیک از دو قبیله اصولگرا و اصلاح‌طلب بدون اجازه راس نظام نمی‌توانند وارد مذاکره و گفتگو با آمریکا شوند.

شاید فردی پیدا شود که به پشتوانه آرای مردم و حمایت آنان تابوی مذاکره را بشکند اما تا نظارت استصوابی هست به چنین افرادی اجازه به قدرت رسیدن را نخواهد داد. 

 درصورت روی کارآمدن دولت نظامی در ۱۴۰۰ آیا مذاکرات دچار چالش می‌شود؟

همانطور که گفتم همه چیز تابع تصمیم و اراده راس نظام است، چه دولت نظامی بر سرکار آید و چه لیبرال‌ترین دولت غیرنظامی. بر روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور نظامی که با ادبیاتی جز نظامی‌گری بیگانه است، فقط ممکن است در ابتدای کار کمی بر دامنه تنش‌ها و چالش‌ها افزوده شود که آنهم با فرمان رهبری تحت کنترل است. بنابراین بعید می‌دانم بجز سیاست داخلی در سیاست خارجی اتفاق ناگواری متفاوت با آنچه هست رخ دهد.

در صورتیکه مذاکرات هسته‌ای به ثمر ننشیند، دولت‌های اروپایی چه رویکردی را درقبال ایران انتخاب می‌کنند؟

در آن صورت باتوجه به شیوه برخود و تعامل دیپلماتیک بایدن و ارتباطات مثبت و سازنده‌ای که او با جامعه جهانی و به ویژه اروپا دارد، وی می‌تواند علیه ایران اجماع جهانی پدید آورد. البته مفهوم سخنم این نیست که ما نیز از بیم پدید آمدن چنین وضعیتی تن به هر ذلتی داده و در برابر زیاده‌خواهی آمریکاییان و اتحادیه اروپا کوتاه آمده و منافع ملی و مولفه‌هایی که با امنیت و اقتدار ملی ما گره خورده است را نادیده گرفته و در برابر هر خواسته آن‌ها تسلیم شویم اما می‌توان با عزّت و احترام متقابل، بدون دامن زدن به تنش‌ها و با درنظر گرفتن منافع ملی طرفین و برطرف کردن اختلافات و موانعی که به بلندتر شدن هرچه بیشتر دیوار بی‌اعتمادی میان دو کشور انجامیده، مذاکرات سازنده‌ای داشت و بستر مناسب را برای نیل به رشد و توسعه و رفاه و آبادانی ایران مهیا ساخت.

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها