همه بحث‌ اصولگرایان این است که امکانات موجود را چگونه تقسیم کنیم یا بفروشیم؟

یک ویژگی اصولگرایان را می‌توان سیاست «توزیع ‌محور» به جای سیاست تولید محور تعریف کرد. در همین چند ماه گذشته اگر نگاه کنید همه بحث‌ها این است که امکانات موجود را چگونه تقسیم کنیم یا بفروشیم؟

همه بحث‌ اصولگرایان این است که امکانات موجود را چگونه تقسیم کنیم یا بفروشیم؟

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:سیاست‌ها و پیشنهادهای اصولگرایان درباره امور کشور واجد چه ویژگی‌هایی است؟ ویژگی‌هایی که فراتر از جزییات این سیاست‌ها و رویکردهای آنان باشد، کدام است؟

اولین ویژگی که تقریبا در اکثر اظهارات و مواضع آنان دیده می‌شود و اخیرا به طرح‌های مجلس نیز رسیده، سیاست «ستیز» یا تقابل و حذف است. تقابل و شدت عمل و گفتار در سیاست خارجی، در تقابل با دولت و در تقابل با نیروهای سیاسی و اجتماعی دیگر.

با اطمینان می‌توان گفت که در گفتار و کردار غالب آنان کمتر جمله‌ای پیدا می‌شود که نوعی ستیزه‌جویی یا دشمنی یا تقابل دیده نشود. از منظر آنان دیگران در هر قالبی که باشند، نوعی دشمنی و خطر تلقی می‌شوند.

جالب اینکه نگرش مزبور در عمل تعمیم داده می‌شود و به نوعی گریبان خودشان را نیز می‌گیرد و با همفکران خود نیز به همین‌گونه حذفی و تقابلی برخورد می‌کنند، زیرا این نگرش به اخلاق و فهم ثانویه آنان تبدیل می‌شود و اقتضای طبیعت یا سیاست آنان می‌شود. همه رویدادها و مواضع را در ذیل و در چارچوب سیاه و سفید تحلیل می‌کنند. اگر با من نیستی پس علیه من هستی و باید حذف شوی. این فرآیند را با تعبیر تقسیم بر دو می‌توان توصیف کرد که در هر مرحله باید عده‌ای را حذف و از قطار پیاده کرد. 

ویژگی دوم را می‌توان سیاست «توزیع‌محور» به جای سیاست تولیدمحور تعریف کرد. در همین چند ماه گذشته اگر نگاه کنید همه بحث‌ها این است که امکانات موجود را چگونه تقسیم کنیم یا بفروشیم؟ یارانه‌ها، خودرو، پول و... به‌طور قطع سیاست توزیعی باید عادلانه باشد ولی در هر حال این سیاست نسبت به سیاست تولیدمحور باید فرعی و مکمل باشد. در غیر این صورت و با کوچک شدن کیک اقتصاد کشور چه فرقی دارد چگونه توزیع شود در حالی که پس از چندی اصولا کیکی وجود نخواهد داشت که توزیع شود.

این ویژگی در اصلی‌ترین شعار دولت احمدی‌نژاد که آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم بود، دیده می‌شود و تاکنون نیز ادامه داشته است. جالب است که آنان هیچ‌گاه نکوشیدند دوره 1384 تا 1392 را براساس میزان رشد تولید و رشد اشتغال و سرمایه‌گذاری توضیح دهند و از آن دفاع کنند و همیشه از توضیح این موارد پرهیز و به توزیع یارانه‌ها بسنده کرده‌اند. 
همواره به قیمت‌ها اعتراض دارند، در حالی که رشد قیمت‌ها اگر چه مهم است ولی مهم‌تر از آن کمبود کالا و تولید است. به رشد قیمت‌ها معترض هستند و در عین حال سیاست‌هایی را که متضمن تزریق نقدینگی و توزیع پول است، پیشنهاد می‌کنند. 
سومین ویژگی، اصرار بر «محدودیت‌ها» به جای آزادی و خلاقیت‌هاست. آنان همواره دنبال بستن پنجره‌ها هستند که مبادا خدای ناکرده پشه‌ای یا مگسی وارد شود و البته توجهی به هوای بسته داخل ندارند که به ‌شدت آلوده و سنگین است و موجب شیوع ویروس کرونا می‌شود! آنان دنبال افزایش و توسعه نظارت‌ها هستند، ولی هیچ کوششی برای آزادی بیشتر و بروز خلاقیت‌ها نمی‌کنند.

در حقیقت آنان همه ‌چیز را و همه صداها را علیه خود می‌دانند. به‌شدت فاقد اعتماد به نفس هستند. تولیدات سمعی و بصری را می‌خواهند تحت‌نظر صداوسیما در آورند، در حالی که این نهاد عملا زمین‌گیر شده است و از پس کارهای خودش نیز برنمی‌آید و به قول معروف، کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی. می‌خواهند شبکه‌های اجتماعی را ببندند و تحت کنترل درآورند. می‌خواهند حضور مردم را در شوراها و مجلس و ریاست‌جمهوری محدود کنند.

تا کی می‌توان سیاستی را بر این سه پایه نادرست پیگیری کرد؟ تقابل و ستیز در برابر تفاهم و رقابت؛ توزیع به جای تولید و بالاخره محدودیت و دخالت مستمر به جای آزادی و گشایش و خلاقیت و آفرینندگی.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها