اینکه مردم دیگر روزنامه نمی خوانند نتیجه همین عافیت طلبی ها و بیتفاوتیهاست
بله کاملا احساس تاسف شما را درک میکنم. بی اعتبارشدن مطبوعات ما در جامعه و افکار عمومی حاصل همین بی تفاوتی ها نسبت به مشکلاتی است که برای اعضاء این صنف به کرات بروز میکند.
این که مردم دیگرروزنامه هارانمی خوانندودرزندگی خودحسابی برای انهابازنمیکنندنتیجه همین عافیت طلبی هاوبی تفاوتی هاست وربطی به وجودرسانه های شفاهی وشبکه های اجتماعی نداردکه این رسانه هادرجوامع پیشرفته که خودازخالقان تکنولوژی اینترنت ورسانه های الکترونیکی هستندبه وفوروبدون فیلترینگ دردسترس عموم قراردارند. امادرهمان کشورها روزنامه های کاغذی هرروزدرتیراژچندمیلیونی منتشرمیشودمردم هم پول میدهندانهارامی خرندومیخوانند، چون روزنامه هاازسرمایه بزرگ اجتماعی که اعتمادافکارعمومی نسبت به انهاست دربالاترین سطح برخوردارند. متاسفانه بسیاری ازدست اندرکاران مطبوعات ماباهمین تیراژهای حداقلی که کمترین تناسبی باجمعیت هشتادمیلیونی کشورمانداردحتی ازروزصدور دستورهیات نظارت برمطبوعات درخصوص توقیف روزنامه جهان صنعت که سخت ترین مجازات برای یک روزنامه وکارکنان وهیات تحریریه ان است حتی ازطرح یک سوال ساده ازنماینده منتخب خوددراین هیات خودداری ورزیده اندوازاین بابت معدودروزنامه نگاران وروزنامه دارانی چون ناصربزرگمهر، کامبیزنوروزی وعلی نظری سردبیرروزنامه مستقل واحیانایکی دوروزنامه نگاردیگران جرات انتقادازاین مجازات سنگین رابه خودداده وجوهرحرفه ای روزنامه نگاری خودرابه منصه ظهوررسانده اند. انگاراصلا درتاریخ ادبیات ماستاره درخشانی به نامه سعدی نبوده که هشتصدسال پیش دریکی ازشیواترین، انسانی ترین وعاطفی ترین غزلیات خوددربیان اهمیت توجه انسانهابه هم نوعان خودفرموده است. چوعضوی به دراورد روزگار دگرعضوهارانماندقرار. این که مطبوعات مابایداعمال خلاف قانون مرتکب نشوندواقعیتی است که کسی نمیتوانددرباره ان تردیدی به خودراه دهداما درنظرگرفتن شدیدترین وسخت ترین مجازات برای تخلف روزنامه ازجهت شرایط سختی که امروزدران به سرمیبریم وجامعه باانواع چالش هاوبحرانهای اقتصادی وروحی وروانی دست به گریبان است ان هم نه ازسوی قوه قضائیه که توسط نهادی مرتبط بامطبوعات واشنابامشکلات ومعضلات انان نمیتواندچندان قابل دفاع باشد. چه هدف ازمجازات متنبه ساختن فردیایک مجموعه است که خواسته یاناخواسته مرتکب تخلفی شده اندکه هیات محترم نظارت برمطبوعات میتوانست بادادن یک اخطارکتبی به مدیرمسوول جهان صنعت یاهرنشریه دیگربه هدف متنبه کردن متخلف که مدنظرقانون است دست یابد. مصداق همان ضرب المثل معروف درموردگره ای که بادست بازمیشودنبایدبادندان بازکرد.
تغییررویکردگردانندگان مطبوعات ماکه اغلب نگران ازمحروم شدن ازاگهی های دولتی محافظه کاری وعافیت طلبی بیش ازحدپیشه کرده اندفرصت مناسبی رابرای بازسازی اعتمادازدست رفته برای انهافراهم ساخته است. ضمن ان که بایدارزوکنم هیات نظارت برمطبوعات هم کمی مهربان تر و باسعه صدربیشترباخطاهای نه چندان مساله سازمطبوعاتی که بعضانتیجه خطاهای ناخواسته انسانی است برخوردکنند.
کیامهر_ روزنامه نگار قدیمی
ارسال نظر